عنوان : مقاله رستم و سهراب در word
قیمت : 69,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله رستم و سهراب در word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رستم و سهراب در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله رستم و سهراب در word

مقدمه
شغاد
به چاه افتادن رخش
چگونگی مرگ شغاد
چگونگی مرگ رستم
برادر کشی در تاریخ
تراژدی مرگ رستم
منابع و مآخذ

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله رستم و سهراب در word

1 ) اخوان ثالث، مهدی، سه کتاب، چاپ نهم، انتشارات مروارید، تهران،

2 ) حمیدیان، سعید، در آمدی بر اندیشه و هنر فردوسی، چاپ دوم، انتشارات ناهید، بیجا،

3 ) دهخدا، علی اکبر ، فرهنگ لغت ، انتشارات دانشگاه تهران ،

4 ) سرامی ، قدمعلی ، از رنگ گل و تا رنج خار ، چاپ سوم ، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ،

5 ) شمیسا ، سیروس ، انواع ادبی ، چاپ پنجم ، انتشارات فردوسی ، تهران ،

6 ) فردوسی ، ابوالقاسم، شاهنامه ، به تصحیح سعید حمید‌یان ، چاپ ششم، نشر قطره، تهران،

7 ) هزاره ، داوود، سیاه و سپید، چاپ اول ، انتشارات پاژ ، مشهد ،

8 ) یا حقی ، محمد جعفر ، فرهنگ اساطیر ، چاپ اول ، انتشارات سروش، تهران،

مقدمه

مرگ رستم در شاهنامه نمی تواند واقعه ای ساده و پیش پا افتاده باشد . فردوسی توجه ویژه ای به این اسطوره دارد و بنابراین امکان ندارد از مرگ او به راحتی بگذرد . مرگ رستم یکی از داستانهای خواندنی و تالم بار شاهنامه است . مرگی که برادر رستم ، شغاد باعث آن است ، یعنی مرگ برادر به دست برادر

اما شغاد نباید از قتل رستم که قهرمان بزرگ شاهنامه است به راحتی عبور کند . شغاد هم بدست رست می میرد و این داستان پردازی بزرگ را فردوسی به بهترین شکل انجام می دهد. این داستان محصول ایم پیری فردوسی است . او خالق رستم است و چون هر خالقی  شاهد به دنیا آمدن و بالندگی مخلوق خویش است ، او با رستم زندگی کرده است؛ در جنگها وی را دعا کرده و در ناکامیهای روزگار با او همدردی کرده است اکنون رستم همچون فردوسی به سنین پیری رسیده است و در انتهای جاده ی زندگی گام بر می دارد و جز این نیست که رستم همچون فردوسی به سنین پیری رسیده است و در انتهای جاده زندگی گام بر می دارد و جز این نیست که

(زگیتی همه مرگ را زاده ایم )

*********

در این موجز سعی شده تا تحلیلی از این داستان انجام شود و ابهاماتی که برای بنده در این داستان مطرح بود ، تا حدودی پاسخ داده شود

 طرح داستان رستم و شغاد را می توان چنین بیان کرد که : شغاد نابرادری رستم در کابل به سر می برد و دختر شاه کابل را به زنی گرفته است برای جلوگیری از باج و خراج گرفتن رستم توطئه ای همراه شاه کابل بر ضد رستم پی ریزی می کنند و در راه رستم چاههایی تعبیه می کنند و رستم درون چاه می افتد قبل از مردن به وسیله ی تیری جان شغاد را می گیرد

دکتر یا حقی در فرهنگ اساطیری، ذیل واژه شغاد این اطلاعات را به خواننده منتقل می کند

«زال  پهلوان سپید موی حماسه  ها در پرده کنیزکی نوازنده و خوش آواز داشت که پس از مدتی از او پسری به بالای سام در وجود آمد. ستاره شماران پایان کار او را نا روشن دیدند و با شگفتی اظهار کردند که او تخمه سام نیرم را تباه خواهد ساخت . این کودک که شغاد نابرادر رستم بود سرانجام دختر شاه کابل را که باج گزار رستم بود به زنی گرفت و پس از این پیوند چشم آن داشت که رستم از پدر زنش باج طلب نکند و چون این چشم داشت بی نتیجه بود شغاد با پدر زنش شاه کابل بر ضد رستم توطئه ای مشترک فراهم کرد بدین ترتیب که به ظاهر آزرده خاطر کابل را ترک کرد و روی به زابلستان نهاد و از رستم خواست که به کابل بیاید و از او رفع توهین کند . شاه کابل به تزویر و پوزشخواه به پیشباز رستم شتافت و  او را به مهمانی و از آنجا به شکارگاه  چندین چاه که خنجر و تیغ هایی در آن تعبیه شده بود سر راه قرار داشت و روی آنها با خاک پوشیده بود . رخش بوی خاک تازه را حس کرد پا پس کشید رستم بی حوصله براو تازیانه زد اسب  جستی زد و دو پایش به تک چاه فرو رفت . زواره نیز در چاهی دیگر افتاد و رستم دام را حس کرد و از شغاد که بر بالای چاه ایستاده بود کمان را به زه کرد خواست و نا برادر خویش شغاد را که بر پشت درختی پنهان شده بود به درخت دوخت و در دم مرگ کین خویش را باز ستاند . با این فاجعه یک نمونه از برادرکشی از شاهنامه اتفاق افتاد که بازتاب آن در ادب فارسی تا امروز نیز ادامه دارد.»

فردوسی داستان را به نقل از آزادسرو که از مردم مرو بود ، بیان می کند . آزادسرو ، خود را از نوادگان سام نریمان می داند . از این رو از داستانهای رستم ، نوشته ها و یا منابع و مدارکی در اختیار داشته است

    «یکی پیر بد نامش آزادسرو                            که با احمد سهل بودی به مرو

    دلی پر زدانش ، سری پر سخن                        زبان پر زگفتار های کهن

    کجا نامه خسروان داشتی                                تن و پیکر پهلوان داشتی

    بسام نریمان کشیدی نژاد                                بسی داشتی رزم رستم به یاد

    بگویم کنون آنچه از او یافتم                            سخن را یک اندر دگر بافتم »

* داستان را چنین آغاز می کند که در میان کنیزکان زال ، کنیزی بود هنرمند و رودنواز که این کنیز برای زال پسری به دنیا می آورد 0زال این نورسیده را شغاد می نامد . در بدو تولد نوزاد چنانکه رسم آن دوران بود ، زال ستاره شماران را از اطراف کشور فرا می خواند تا از بخت و اقبال این نو رسیده آگاهی یابد ستاره شماران پس از مطالعه احوال ستارگان ، زال را از نحسی و شومی بخت کودک آگاه می کنند و به او می گویند این کودک در آینده دودمان وی را بر باد خواهد داد

کودک پس از چند سال به نوجوانی مبدل می شود . در این باره که چرا کودکان را برای تربیت به دیگران می سپرده اند به نظر می رسد که آنها بر این گمان بوده اند که مربی نباید از خویشان و اهل خانواده باشد تا نتیجه بهتری از تربیت حاصل شود ، همینطور که پیش از این رستم سیاوش را بر عهده گرفت و یا زال تحت  پرورش سیمرغ بود . این موضوع می تواند مطرح شود که اصولاً افراد بزرگ باید تحت پرورش افراد بزرگ باشند ولی فرد پست و تیره بختی چون شغاد باید توسط فرد پست و درون مایه ای همچون شاه کابل پرورش یابد در اینجا با اینکه رستم بزرگترین مربی زمانه است ، شاید از آنجا که برادر شغاد است ، تربیت شغاد به دیگری سپرده شده است

در این باره دیدگاه دیگری به ذهن من می رسد و آن این است که شاید زال خواسته است با این کار نحسی را تا آنجا که می تواند از خود و دودمانش دور کند . البته شاید این نظر درست نباشد ، زیرا زال پس از شنیدن نظر ستاره شناران رو به درگاه آفریننده می کند و بطور تلویحی می گوید  که قدرت خداوند بسیار بزرگتر از اختیار و تأثیر ستاره ها در زندگی انسانهاست و اگر خدا تعلق بگیرد هر چیز ممکن است

      «بهر کار پشت و پناهم تویی                           نماینده رای و راهم تویی

       سپهر آفریدی و اختر همان                           همه نیکی باد ما را گمان

       بجز کام و آرام و خوبی مباد                          ورا نام کرد آن سپهبد ، شغاد»

شغاد پس از چند سال جوانی برومند می شود . شاه کابل دخترش را به او می دهد و هدایا و جهاز بسیاری را نیز همراه دختر می کند . شاه کابل از این وصلت دو هدف را دنبال می کرد . اول اینکه به نژاد خود اصالت بیشتری ببخشد و دوم اینکه گمان     می کرد پس از این وصلت ،کابل از پرداخت مالیات به سیستان معاف خواهد شد . اما این گمان شاه کابل خیالی بیش نبود و سیستان به گرفتن مالیات و باج ادامه داد

شغاد از این عمل که در رأس آن رستم قرار دارد تحقیر می شود . او عصبانی از این عمل رستم به صورت پنهانی با شاه کابل دست به کار می شوند تا رستم را از پیش رو بردارند . از این رو بزمی می سازند و در آن بزم شاه کابل ، شغاد را در میانه مستی و در حضور دیگران سرزنش می کند و به او و خاندانش توهین می کند . شغاد هم وانمود می کند که عصبانی شده است و مجلس بزم را ترک می کند و به همراه یاران خود روانه زابل می شود و از چند و چون ماجرا زال و رستم را مطلع می کند . رستم ، لشکری بزرگ را  آماده حمله به کابل می کند و به برادر می گوید که من شاه کابل را از تخت به زیر می کشم و تو را بر تخت می نشانم . اما شغاد در اجرای تو طئه شومش به بیان سخنانی از این دست که شاه کابل حتماً از کرده خود پشیمان شده و شاید اکنون در تدارک پوزشگری باشد ، از رستم می خواهد که از لشگرکشی به کابل صرف نظر کند . رستم پیشنهاد برادر را می پذیرد و به همراه برادرش زواره و صدسوار برگزیده و صد سرباز پیاده و کار آزموده رو به سوی کابل می نهد. نکته ای که در اینجا و کل این داستان به ذهن می رسد ، سادگی و بی تجربگی رستم است ، چیزی که در داستانهای دیگر از شخصیت او دیده نمی شود

در این  فاصله که شغاد به فریب برادر مشغول است ، شاه کابل نیز مقدمات قتل رستم را در شکارگاهی مهیا می کند

    » بد اختر چو از شهر کابل برفت                    بدان دشت نخجیر شد شاه ، تفت

       ببرد از میان لشکری چاه کن                        کجا نام بردند زان انجمن

       سراسر همه دشت نخجیرگاه                         همه چاه بد کنده در زیر راه »

نکته قابل تأمل در مکان مرگ رستم است ، در جائی که علاقه بسیاری به آن دارد یعنی شکارگاه این مکان مورد علاقه تمام پهلوانان شاهنامه است ، جائی که رستم در آن گور شکار می کرد و آن را کباب میکرد و می خورد ، حال ورق برگشته و خود شکار گور (خاک ) شده است

1 _ فرهنگ اساطیری و اشارات داستانی ، دکتر محمد جعفر یا حقی

2 _ شاهنامه ، تصحیح سعید حمدیان ، دفتر ششم ، ص

 1 _ همان ، ص 324 ، ابیات 47 تا

1 _ همان ، ص 329 ، ابیات 125 تا

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله رستم و سهراب در word
قیمت : 69,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky