عنوان : مقاله بررسي بيولوژيكي دستگاه شنوايي خط جانبي در ماهيان مختلف در word
قیمت : 59,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله بررسي بيولوژيكي دستگاه شنوايي خط جانبي در ماهيان مختلف در word دارای 83 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسي بيولوژيكي دستگاه شنوايي خط جانبي در ماهيان مختلف در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله بررسي بيولوژيكي دستگاه شنوايي خط جانبي در ماهيان مختلف در word،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسي بيولوژيكي دستگاه شنوايي خط جانبي در ماهيان مختلف در word :

مقدمه
ماهیان به كمك دستگاه شنوایی – خط جانبی، صدا، ارتعاشات و سایر جابجایی های آب در محیط اطرافشان را احساس می‌كنند. این دستگاه دارای دو جزء اصلی، شامل گوش داخلی، دستگاه نوروماست خط جانبی است. گوش داخلی ماهیان، علاوه بردریافت صدا، جهت‌ یابی یا تعادل فضای سه بعدی را نیز بر عهده دارد. این اندام،‌ احساس جهت‌یابی در برابر جاذبه زمین را، حتی وقتی كه ماهی در محیط های تاریك و پلاژیك به حالت معلق به سرمی‌برد، امكان پذیر می‌‌سازد. دراین ترجمه سعی بر این است كه مطالبی را در مورد شنوایی ماهیان استخوانی به تفصیل و در مورد ماهیان غضروفی به طورخلاصه ذكر گردد. بدیهی است كه گستردگی مطالب پیش از این سمینار است. مثلاً در مورد مكانیسم تولید الكتریسیته و گیرنده های الكتریكی فقط به صورت خلاصه در ارتباط با خط جانبی مورد بحث قرارگرفته اند.

اصطلاح Octavolateralis یا سیستم شنوایی
واژه Octarolateralis با گوش داخلی، خط جانبی و سیستم های حسی مرتبط است كه برای مدتی طولانی به عنوان سیستم تعادلی ـ صوتی شناخته شده بودند كه این نام از تعبیراتی بود كه در قدیم استعمال می شد و هردو سیستم را به عنوان یك دریافت كننده صوتی معرفی كرده بود كه بوسیله پرده های مشابه از هم جدا شده اند و تصورات اولیه براین باور است كه گوش داخلی از خط جانبی كه حاوی ماده متشكله سلولهای شنوائی است، مشتق شده است. در صورتیكه گوش و خط جانبی بوسیله مشخصه های خود، نحوه تغذیه و اعمال اصلی آنها مشخص می شوند و به هیچ عنوان از یكدیگر مشتق نشده اند. ابتدا عمل مجموعه های مژگانی شرح داده می شود.

مجموعه های مژگانی دارای جهت یابی هایی هستند كه با میزان حساسیت فیزیكی آنها كه برای خم كردن این مجموعه ها بكار می رود در ارتباطند.
این جهت یابی بوسیله موقعیت خارج از مركز ماده Kinotilium در یكطرف از مجموعه و انتقال تدریجی ولی زیاد Stereocilia كه در سمت Kinotilium دارای طول بیشتر و در انتهای مجموعه دارای طول كمتری است تعیین می گردد.
خم شدن رشته ها در سمتی كه طول بلندتر دارد سبب پلاریزاسیون داخل سلولی می شود و یك ولتاژ بالقوه ای در درون سلولهای شنوائی ایجاد می كند و با خم شدن به سمت مخالف از قطبی شدن بیش از حد جلوگیری می كند. بزرگی واكنش ها بستگی به خم شدن دارد و بوسیله اندازه گیری برحسب نانومتر محاسبه می شود.
خم شدن دسته ها در جهتی به جز جهت اصلی واكنشی را طرح ریزی می كند كه ارتباط كسینوسی با خم شدن دسته ها دارد. خاصیت این واكنش برداری این است كه به سلولهای شنوایی یك مكانیسم بالقوه ای برهدایت مستقیم واكنش ها و جهت یابی مركز صوت در آب می دهد.
هرغشاء حسی در ارگانهای داخلی، دارای سلولهای مژگانی جهت دار است كه امر الگوهایی مجزا وابسته به قطبیت سلولها قراردارد.

آناتومی گوش داخلی و ضمائم آن
ساختمان
در لابیرنت مهره داران دو قسمت بنام های Pars superior و Pars inferior مشاهده می شود. در ماهیان غضروفی و استخوانی اولی شامل سه مجرای نیم دایره و یكی از سه سنگریزه شنوایی بنام «اتریكول» است، كه در یك سطح افقی با ظاهری ناصاف قراردارد. در Pars inferior دو سنگریزه دیگر بنام های «ساكولوس» و «لاگنا» قراردارد كه بصورت عمودی و نزدیك به هم قراردارند. علاوه برموارد ذكر شده بیشتر ماهیان دارای یك ارگان داخلی دیگر بنام Macula neglecta هستند كه در نزدیكی اتریكول و كانال آمپول و مجاری نیم دایره خلفی قراردارد. هركدام از زوایای داخلی با شاخه هایی از عصب شماره هشت جمجمه كنترل می شود.

مجاری نیم دایره
سه مجرای نیم دایره (قدامی، جانبی، خلفی) به سمت خارج اتریكول گسترده شده و درون آن از مایع آندولنف پر شده است. بخش قدامی و خلفی بوسیله یك صفحه عمودی بنام Crus Commune تقسیم می شود و برجستگیهای كروی آمپول در قاعده هر مجرا وجود دارد.
درون هر آمپول یك لبه مضرس و باریك و بلند بنام Crista ampularis وجود دارد كه در سرتاسر مجرا بوسیله سلولهای مویی، حسی پوشیده شده است و یك ساختار ژلاتینی بنام Cupula به صورت یك غشاء ضخیم از سطح كریستال به بالای آمپول گسترده شده است بنابراین كریستا و سرپوش ژلاتینی آن كوپولا به صورت یك دیافراگم البته بصورت نامنظم در مقابل ظاهرشدن مایع در داخل كانال عمل می‌كند.

سنگریزه های شنوایی
سنگریزه های شنوایی مانند كیسه های كوچكی هستند كه شامل توده فشرده ای از اشكال مختلف تركیبات صدفی كلسیم به صورت كریستال می باشند مهره داران غیرغضروفی دارای سنگریزه های شنوایی هستند كه شامل مجموعه خیمر مانندی از كریستالهای كوچك بنام Stato Conia, Oto Conia می باشند و دریك زمینه كلاژنی قراردارد. درمقایسه با Ray-Finned Fish ماهیان استخوانی دارای زمینه كریستالی هستند كه دارای سطح ناصاف است و با فرورفتگی و برجستگی های زیادی مشخص می شود كه این ساختارهای مضرس دقیقاً اتولیت نامیده می شود.

سنگریزه های شنوایی دارای غشاء حسی هستند كه بصورت لكه هایی روی دیواره كیسه قرارگرفته است و توده اتولیتی نزدیك غشاء حسی قراردارد، به صورت یك جفت مكانیكی به هم متصل است كه این اتصال بوسیله صفحات ژلاتینی كه غشاء شنوایی نامیده می شد صورت می گیرد.
قابلیت كشش، حالت ارتجاعی غشاء شنوایی، آندولنف و سطح اپتیلیان كه شامل مجموعه های مژگانی است مهمترین پارامترها در پاسخگویی به واكنش ها هستند.
اتریكول دارای منطقه ای است كه در آن برضخامت غشاء حسی افزوده می شود و سلولها بزرگترند، این منطقه تشكیل نوارهای برجسته ای بنام Striola می دهد كه در قسمت پشتی ـ جانبی Macula قراردارد. سایر قسمت های غشاء حسی هم ممكن است از این مناطق استریولاری را نشان دهد. سلولهایی كه دراین منطقه اند دارای مجموعه های مژگانی متفاوت با قسمت های حاشیه ای هستند. Macula Neglecta معمای گوش داخلی است و اولین بار بوسیله Retzius در سال 1881 كشف شد. اندازه ساختمان و موقعیت آن در گونه های مختلف فرق می كند. امروزه شخص شده كه Neglecta دارای یك یا دو برآمدگی حسی اند كه بوسیله غشاء ژلاتینی كوپولا مانندی پوشیده شده است. در Elasmobranch ، Neglecta بسیار بزرگ بوده و بعنوان اندام شنوایی موردتوجه است ولی در ماهیان استخوانی بسیار ریز است.

مجموعه مژگانی
بررسی غشاء حسی ارگانهای گوش داخلی بوسیله پرتونگاری با الكترون یا (SEM) تغییرپذیری اساسی را درشكل این مجموعه ها آشكار می كند. براساس پیشنهادهای مختلف اندازه های متفاوتی برای این مجموعه ها وجود دارد. و این مجموعه ها با طول های متفاوت در مناطق مختلف اپتیلیا واقع شده اند. بلندترین مژه به اندازه صدمیلی میكرون در سلولهای حس كریستا در مجاور نیم دایره پیدا می شود و بخوبی تا بالای سرپوش كوپولا گسترش دارند.

ارگانهای شنوایی و مجموعه های مژگانی در ماهیان دارای سه شكل عمده هستند هستند و به نام های F3 , F2 , F1
نوع F1 ، مجموعه های مژگانی دارای Kinocilia هستند كه ازنظر اندازه مقدار خیلی كمی از بلندترین Stereo cilia بلندتر است؛ كه طول آن به 6-5 میلی میكرون می‌رسد. مجموعه های F1 اغلب در مناطق مركزی اپتیلیال ساكولار در بسیاری از ماهیان دیده می شود و در بعضی از گونه ها درمنطقه استریولار اتریكول و همچنین لاگنا وجود دارد. نوع F2 دارای Kinocilia بلندتر حدود 15 میلی میكرون Stereo cilia كوتاه هستند و بیشتر در حاشیه اپتیلیای حسی یافت می شود.
نوع F3 شبیه به F1 است، اما بلندی آنها به 8 میلی میكرون می رسد و درحاشیه داخلی اپتیلیای حسی یافت می شود و بیشترین گروه مجموعه های انتهای Saccula Macula را در استاریوفیزیها تشكیل می دهد.

هنوز عمل این سه گروه كه دارای طولهای متفاوتی اند مشخص نشده است. در پرندگان و خزندگان مناطقی كه مژه های بلندتر دارند به امواجی با بسامدهای كوتاه پاسخ می دهند و گروههایی كه مژه های كوتاه تر دارند بسامدهای بلندتر را پاسخ می‌دهند.
براساس آزمایشات، یك همبستگی بین نورونهای آوران، سلولهای شنوائی و مناطق مختلف ساكولار، را در ماهی Gold Fish با اسم علمی carrassius auratus نشان می‌دهد و همچنین براساس آزمایشات سلولهای شنوایی از مناطق مختلف ساكولار در استاریوفیزیها به بسامدهای مختلف پاسخ می‌دهد. از آنجائیكه مجموعه های مژگانی مضرس قویاً كوتاهتر از مناطق پشتی هستند، در نتیجه این كوتاهی با پاسخ دادن به فركانس های مختلف مرتبط می شود. به هرحال نیاز به مطالعه و تحقیق بیشتر درمورد ارتباط ثابتی كه بین فركانس و طول مجموعه وجود دارد می باشد.

الگوهای جهت یابی سلولهای شنوایی
سلولهای واقع در مناطق حسی یك جهت یابی مونولوژیكی مشترك را ارائه می دهند كه دارای اهمیت زیادی در هدایت های مربوط به احساس است.
نقشه های جهت یابی امروزه برای گونه های وسیعی از ماهیان مختلف مثل بی فك ها یا Agnata و بشقاب آبششان یا Elasmobranchi و ماهیان استخوانی شناخته شده است.
ضمائم مجاری نیم دایره دارای بیشتری الگوهای دائمی هستند و تنوع آنها در بین مهره داران فك دار یا Gnatostomata هنوز شناخته نشده است. تمام دسته های مژگانی واقع در كریستا به سمت محور اصلی كانال جهت دار می شوند. در كریستای كانالهای افقی جهت یابی به سمت اتریكول است درحالیكه در كانالهای قدامی و عقبی جهت یابی دورتر از اتریكول است.

در ارگانهای شنوایی، سلولها به سمت داخل تدریجاً متمایل می شوند كه درمحلی در اطراف circular macula است و بتدریج از سمت جلو به سمت كناره ها تغییر جهت می یابند. اما همه این سلولها به عنوان یك گروه جهت دار موردتوجه واقع نشده اند.
اتریكول دارای الگوهای پایدار جهت یافته است كه در ماهیان استخوانی به خوبی ظاهر شده است. اگر چه این استحكام در Elasmobranchi كمتر به نظر می رسد، در ماهیان استخوانی و بیشتر چهارپایان سلولهایی با الگوهای برعكس وجود دارد كه به دو گروه تقسیم می شوند و بسمت یكدیگر متمایل می شوند. از آنجائیكه Ultricular macula به سطح افقی واقع است این جهت یابی ها به صورت جلویی ـ عقبی و جانبی ـ میانی می باشد.

الگوهای لاگناهم درماهیان استخوانی شبیه به وضعیت اتریكول است. معمولاً دو دسته سلولهای شنوائی جهت دار به وسیله یك خط تقسیم كننده جدا می شوند و دارای جهت یابی غالب درسمت خلفی ـ شكمی هستند.
معمولاً قسمت اعظم سلولهای ماكولا به سمت حاشیه داخلی جهت دار می شوند. بنابراین در مرز جداكننده جهت یابی به سمت یكدیگر است. به هرحال وجود منطقه ای كه در آن جهت یابی های متضاد بیشتر موازی باشند تا به حال روبروی هم زیاد رایج نیست. ازنظر تنوع ساكولوس بیشتر از اتریكول و لاگنا، متنوع است. معمولاً جهت یابی های رایج بصورت جلویی ـ خلفی یا پشتی ـ شكمی است. ولی گاهی الگوهای پیچیده تری هم دارد.

رایج ترین الگوی جهت یابی در ماهیان استخوانی (درساكولوس) الگوی استاندارد است كه دارای چهارنوع جهت یابی در دو گروه از سلولهای شنوایی كه درجهت مخالف هم قرارگرفته‌ اند، می باشد و ماكولا را به چهارقسمت نابرابر تقسیم می كند. در قسمت جلویی آن نصف سلولها به سمت عقب جهت دار می شوند. مادامیكه در بخش شكمی نصف سلولها به سمت جلو جهت دار می شوند در قسمت انتهایی نصف سلولها به همانطرف پشت جهت دار می شوند كه این قاعده در مورد سلولهای بخش شكمی البته نصف آنها صدق می كند. الگوی استاندارد در همه راسته های ماهیان استخوانی بصورت واقعی وجود دارد به جز راسته استریوفیزیها.

الگوهایی دیگر به صورت های مختلفی هستند، الگوهای موازی فقط دو گروه جهت دارد، كه یكی به سمت پشت و دیگری به سمت شكم متمایل می شوند. درمیان ماهیان استخوانی الگوهای فوق دومین گونه های آزمایش شده مثل راسته استاریوفیزیها پاسخ داده است. البته به خوبی در Mormiryd هم كه از راسته Osteo glossiform هستند پاسخ می دهند.
یكی از اقسام الگوهای موازی بنام Curved Vertical یا مدل منحنی های موازی در بین تمام ماهیان استخوانی و غضروفی وجود دارد. در این مدل فقط در گروه سلولهای شنوایی جهت دار وجود دارد كه به سمت خارج از مركز جهت یابی می كنند. در قسمت عقبی دارای جهت یابی پشتی ـ شكمی هستند و سلولهای انتهایی درحاشیه اپی تلیوم به حالت جلویی ـ عقبی جهت دار می شوند.

تفاوت های سلول های شنوایی
بررسی های انجام شده بوسیله انتقال الكترون بصورت میكروسكوپی برساختارهای فوقانی گوش داخلی دو گروه سلولهای شنوایی را در مهره داران به نامهای
Type II, Type I را مشخص می كند. كه در بی مهرگان احتمال اینكه فقط سلولهای نوع دوم موجود باشد زیاد است. اما مطالعات اخیر نشان داده كه ماهی اسكار علاوه برسلول های نوع دوم یكسری سلولهایی دارند كه شبیه سلولهای نوع اول است. اما كمی تغییر یافته است. اطلاعات درمورد تفاوت های فیزیولوژیكی سلولهای شنوایی حسی در ماهیان در ارتباط با هم Osanustau یا toad fish می‌باشد كه نشان می‌دهد در بین كانالهای انتقال یون از سلولهای حسی ـ شنوایی ماكولا تفاوت هایی وجود دارد. این اطلاعات همراه با مشاهده حلقه های مژگانی از لحاظ مرفولوژیكی نشان دهنده تفاوت هایی بین مناطق مختلف (اپیتلیال ساكولوس اتریكول لاگنا است و اذعان می‌كند كه این مناطق هریك وظیفه ای متفاوت از دیگری برعهده دارند.

امكان اینكه سلولهای مختلف به واكنش های مختلفی پاسخ دهند یا به قسمت های مختلف یك تحرك پاسخ می دهند مثل بسامدهای مختلف یك تحریك صوتی، به این معنی است كه عملاً اندامهای شنوایی داخلی در ماهیان احتمالاً بسیار پیچیده تر از ماهیان اولیه باشد.

ساختارهای كمكی شنوایی و ویژگی های آن ها
یك مكانیسم، حساسیت به صداهای زیرآب را با به كاربردن یك فضای فشرده یا حباب های گاز افزایش می دهد. چون فشاریكه توسط امواج صوتی در زیرآب تولید می شود حجم گازی را كه می تواند با تغییر مكان به عنوان یك محرك برای گوش داخلی محسوب شود را تغییر دهد.
كیسه شنا در ماهیان استخوانی در حفره شكلی قرارگرفته و كاربردهای مختلفی را در زمینه هیدوردینامیك، تولید صدا و شنوایی بعهده دارد. اطلاعات واقعی در مورد شركت كردن كیسه شنا در امر شنوایی كم است. اما مطالعات اندكی حاكی از آن است كه برداشتن كیسه شنا درحس شنوایی اختلال ایجاد می كند. و چنانچه به گونه هایی كه كیسه شنا ندارند درنزدیك سر یك كیسه شنا اضافه شود میزان حساسیت آنها را افزایش می دهد.

در راسته استاریوفیزیها یك سری استخوان بنام استخوانچه های ویبر به صورت فیزیكی قسمت انتهایی كیسه شنا را با سیستم متحرك گوش داخلی در قمست میانی منتقل می كند. اگر چه هرگز به صورت تجربی آزمایش نشده است اما پیشنهاد می شود حركت دیواره های كیسه شنا از طریق استخوانچه های ویبر به قسمت محرك گوش داخلی انتقال می یابد. ماهیانی كه دارای استخوانچه های ویبر هستند. دامنه های وسیع تری از بسامدها را آشكار می كنند و حساسیت بهتری نسبت به ماهیانی كه فاقد استخوانچه هستند نشان می دهند. برداشتن استخوانچه سبب كاهش حساسیت می شود.

اگر چه در مورد حركت استخوانچه ها هنوز اطلاعی بدست نیامده است. شكل دوم سازگاری كار برآمدگیهای جلویی كیسه شناست كه جهت انتقال مستقیم حركات به گوش بكار می رود. این قسمت در بیشتر گونه ها وجود دارد. در بعضی از موش ماهیان بخش جلویی كیسه شنا به دیواره ساكولوس خاتمه می یابد و این گونه ها بهتر از گونه هایی كه فاقد این ساختارند ساختاری مشابه هم در شگ ماهیان وجود دارد. كه برآمدگی های جلویی كیسه شنا به قمست هایی از اتریكول می رسد، این فرضیه را ثابت می كند كه اتریكول هم بعنوان یك عضو شنوایی در این گونه ها به كار می رود. ویژگی سوم جهت افزایش شنوایی حضور حباب های گاز در سرو ارتباط آن با گوش است. این حباب ها در mormirydها كه بهترین شنوایی را دارند وجود دارد.

آناتومی خط جانبی
دو ساختار متفاوت از گیرنده های فیزیكی خط جانبی عبارتند از:
1- Free neuromats توده عصبی آزاد و 2- canal neuro masts كه كانالهای عصبی اند می باشد.
نوع اول روی پوست تشكیل خط ها یا گره هایی را می دهد كه اصطلاحاً stitches نامیده می شود. و نوع دوم هم شبیه كیسه هایی هستند اما در زیرپوست قراردارند. نئورومستها دارای سلولهای حسی هستند كه در دو قطب مخالف جهت یافته اند. سلولهای حسی خط جانبی اغلب از نظر اندازه متنوع تر از مجموعه های مژگانی هستند. اما هنوز واضح نیست كه دارای تقسیم بندی هایی مثل سلولهای گوش هستند یا خیر.

ساختار بافت های ضمیمه برای گیرنده های فیزیكی خط جانبی بسیار مهم است. برای مثال شكل و اندازه كوپولا تفاوت های قابل توجهی را دارد و بستگی به محل قرارگرفتن نئورومستها در بدن و نوع گونه دارد. سرپوش كانالهای عصبی ممكن است مدور و یا بصورت كانالهای بلندی باشد كه بعضی اوقات شبیه به تیرهای بلندی است. كه محورهای آن موازی محورهای كانال است. كانالها همچنین دارای روزنه های متعددی به سمت آب هستند. اما رایج ترین وضعیت داشتن خلل و فرج در فواصل منظم است. خط جانبی به صورت اشكال ساده تا انواع پیچیده در گونه های متفاوت وجود دارد و اغلب سه كانال عمده و یك مخزن كانال به قسمت كناری وجود دارد كه گاهی این مخزن خیلی كوتاه است و گاهی تا باله دمی گسترش می یابد.

قطر كانالها خیلی گسترده است و گاهی تا mm7 می رسد و سرپوش كانالها ممكن است نسبتاً لبه دار یا كاملاً صاف باشد. از نظر اندازه هم معمولاً دامنه وسیعی را می پوشاند.
برآمدگیهای مركزی مربوط به نرونهایی كه در شنوایی دخالت دارند، عقده های عصبی از سلول های حسی 8 نرون مربوط به خط جانبی با نرونهایی كه در شنوایی دخالت دارند سیناپس می دهد كه درماهیان غضروفی و استخوانی مشاهده می شود این هسته های شنوایی از ستونهای طولی كه به صورت ناهموار از سطح بالای مخچه تا نزدیك سطح نرونهای vagus ادامه یافته اند
اطلاعات اولیه حاكی از آنست كه عصبهای خط جانبی شاخه هایی از اعصاب شماره 5و7و9 جمجمه ای می باشند. اما امروزه می دانیم كه این اعصاب از اعصاب حسی جمجمه ای هستند كه در مهره داران آبزی منحصر به فرد می باشند.

راههای ورودی و خروجی شنوایی
قسمت عمده ای از پایه های شكمی دارای 4 یا 5 هسته داخلی هستند كه از كریستا مجاری نیم دایره اطلاعات را دریافت و آن را بصورت داده های ورودی و خروجی شنوایی ارائه می دهند.
به نظر می رسد كه یك طبقه بندی عملی در مغز بین داده های شنوایی از لحاظ داخلی بودن یا خارجی بودن وجود دارد. كه این تقسیم بندی به سؤالاتی درمورد فیزیولوژی گوش می تواند پاسخ دهد. سوالاتی مثل اینكه ماهیان چگونه می توانند علائم جنبشی را از علائم جاذبه ای و كششی تشخیص دهند. پیام های مجاری نیم دایره و اتریكول بیشتر به هسته های شكمی ختم می شود و پیام های ساكولوس و لاگنا هم به قسمت های پشتی این هسته ها ختم می شود. هم پوشانی بین پیام ها و امكان چند كاره بودن اندامهای داخلی سئوالات را مشكل تر می كند.
از مرولا هسته های داخلی به سمت مخچه و مغز میانی می رود. به نظر می رسد كه اطلاعات شنوایی از طریق راههایی از ستونهای داخلی به ttorus (استخوان یا قطعه‌ای از یك تاج عضله، گونه، گوش، از مغز منتقل می شود.

گیرنده های مكانیكی خط جانبی
هسته این گیرنده ها در بالای ستونهای داخلی واقع شده و به صورت جلویی ـ‌عقبی قرارگرفته است. داده ها را از نرونهای خط بالایی دریافت می كند. در ماهیان استخوانی ردیف گیرنده های مكانیكی به بخش های پشتی ـ جلویی تقسیم می شوند و دو هسته دارد كه هردو پیام های خط جانبی را می گیرند.
سیستم وابران
گوش و خط جانبی ماهیان پیام های وابران را از هسته های شنوایی واقع در مرولا دریافت می كنند. نرونهای عمل كننده درگوش و خط جانبی در این هسته ها با هم آمیخته شده و براساس اطلاعات موجود هركدام از نرونها وابران هم برای گوش داخلی و هم برای خط جانبی مشترك است. هنوز مشخص نیست كه آیا سلولهای شنوایی درتمام ارگانهای داخلی داده های وابران یا بازگشت شده را دریافت می كنند و همچنین نقش این سیستم هنوز بطور واضح معلوم نیست. این سیستم به صورت تعدیل كننده عكس العمل سلولهای شنوایی ویا نرونهای وابران و ارگانهای داخلی مختلف عمل می كند. برای مثال تحریك سیستم وابران عكس العمل های بدست آمده از نیروهای هدایت كننده در ماهیانی مثل Gold fish را تعدیل می كنند. و همچنین ممكن است تحریك سیستم عكس العمل های خط جانبی را هم اصلاح كند.

رفتار ماهیان و سیستم تعادل
ماهیان در یك دنیای كاملاً سه بعدی حركت می كنند و سیستم تعادل و همچنین شنوایی اطلاعات لازم را كنترل رفتار حركت، و ایجاد بینایی را فراهم می كند. برای بیشتر ماهیان در حالت طبیعی سروتنه توسط محورافقی، جلویی ـ‌ پشتی و محورعمودی، پشتی ـ شكمی و نیروی جاذبه و چند استثناء دیگر نگهداشته می شود. اینكه قسمت های اصلی گوش در كنترل كیفی و حركت لازمند یك موضوع قابل بحث است. ارزیابی داده های شنوایی، با اكتشاف فنر dorsal light reflen كاملاً آسان شد.

بسیاری از ماهیان وقتی در معرض یك نورشدید قرار می گیرند كه از یك طرف می تابند، یك حالت یكطرفه با چرخش به سمت نور اتخاذ می كنند كه این حالت زمانی اتفاق می افتد كه اثر نور در كج شدن ماهی دقیقاً بوسیله نیروی جاذبه ایكه ماهی را به موقعیت صحیح برمی گرداند متعادل می شود با استفاده از اطلاعات داخلی درمورد هركدام از ارگانهای گوش و در سانتریفوژهای بالا می توان به نیروهایی دست یافت كه درطول غشاء حسی به صورت یكطرفه درآمده اند كه جهت پاسخگویی به واكنش های مناسب می باشند اتریكول به عنوان یكی از ارگانهای اصلی جهت كنترل كیفی در بعضی از ماهیان آب شیرین كپورماهیان و سایر ماهیان مثل فرشته ماهیان و تتراس می باشد. لاگنا هم تقریباً بهمین صورت می باشد اما درمورد ساكولوس ظاهراً كمتر دراین واكنش ها شركت می كند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله بررسي بيولوژيكي دستگاه شنوايي خط جانبي در ماهيان مختلف در word
قیمت : 59,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky