تحقيق در مورد عوامل خانوادگي موثر بر بزهکاري در word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقيق در مورد عوامل خانوادگي موثر بر بزهکاري در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي تحقيق در مورد عوامل خانوادگي موثر بر بزهکاري در word،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
عوامل خانوادگی موثر بر بزهکاری
مقدمه :
انسان از لحظه تولد تا دم مرگ به دیگران وابسته و نیازمند است و برای زنده ماندن از لحاظ جسمی، اقتصادی به مراقبت دیگران نیاز دارد و به تنهایی میتواند بار مشكلات خود را به دوش كشد.
همچنین انسان به تنهایی قادر به برآوردن نیزاهای معنوی خود نیست، روابط اجتماعی او نتیجه بازتاب و كنشهای متقابل اجتماعی افرادی است كه در كنارش زندگی میكنند.
هنجارهای اجتماعی و قوانین كه ساخته خود بشرند چگونگی روابط و رفتارهای اجتماعی را یقین میكند و محدودیتهایی در زمینه رفتار آدمی بوجود میآورد و مشخص میكند كه انسان چه باید بگوید و چه نباید بگوید، چگونه بیندیشد و چگونه رفتار كند.
پس هر كس سعی میكند خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار كند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد. ولی ممكن است رفتار افراد از هنجارهای اجتماعی فاصله بگیرد و با آن تفاوت نماید و حتی با آن مخالف گردد، پس برای مقابله با این مشكل نیروهای خارجی مثل، جریمه، مجازات و غیره بوجود آیند تا بتوانند مردم را وادار به پیروی از هنجارهای اجتماعی گردانند.
البته باید دانست كه در هر دورهای و در هر جامعهای هنجارهای اجتماعی هر یك مفهوم و معنای خاصی داشته و هر كدام سیر تكاملی ویژهای را پیمودهاند تا بدین صورت درآمدهاند.
بدیهی است پاداش یا مجازات میتواند هنجارهای اجتماعی را نظام بخشیده وبدان جنبهای پایدار دهد، البته كیفیت هنجارهای در جوامع بسیار اهمیت دارد. زیرا برخی از هنجارها حتماً باید در جامعه پیاده شوند و به مرحله عمل درآیند، در حالیكه برخی دیگر از هنجارها معمولاً جنبه اختیاری دارند و افراد در پذیرش یا عدم پذیرش آنها مختارند.
تحقیقات نشان داده كه هنجارهای اختیاری بیش از هنجارهای اجباری كنش بوجود نمیآورد بلكه این هنجارهای اجباری است كه واكنشهایی در افراد بوجود آورده و منجر به كجروی در جامعه میگردد.
در جوامع كنونی ارزشها وهنجارهای معین و مشتركی وجود دارند كه افراد آنها را در ذهن خود به صورتهای مختلف ترسیم میكنند و با توجه به خصوصیات فرهنگی خود برداشتهای متفاوتی نسبت به آنها پیدا مینمایند زیرا در جوامع طبقاتی هر كس بر اساس پاره فرهنگ گروهی و طبقهای خود و معیارهای ارزش خاص طبقهاش نسبت به امور قضاوت میكند.
تعریف موضوع كلی:
مسائل انحرافات اجتماعی یعنی رفتار فردی یا گروهی كه با الگوها و هنجارهای اجتماعی انطباق ندارد، از قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. برای انحراف یا جرم از دیدگاههای مختلفی تعاریفی شده كه به ذكر بعضی از این موارد میپردازیم :
تعریف انحراف از دیدگاه روانشناسان: تعاریف زیادی در این زمینه ارائه شده است از جمله: كجروی عبارت است از: خروج از حالت تعادل روانی و رفتاری. انحراف عبارت است از : فقدان همسازی و و حدت بین اجزا شخصیت و داشتن رفتاری منحرفانه و تعاریف دیگر كه بر اساس این تعاریف به طور كلی فرد كجرو و منحرف كسی است كه : نامتعادل، نامیزان، ناسازگار و…
تعریف انحراف از دیدگاه جامعه شناسان: تعاریف زیای در این زمینه ارائه دشه است از جمله: انحراف رفتاری است: تبهكارانه، خلاف موازین اجتماعی مورد قبول، كه وجودش برای دوام نظام و عدالت زیانبخش است. انحراف رفتار كسی است كه : با رفتار حد متوسط افراد اجتماع مبانیت داشته باشد، خواه آن رفتار بهتر باشد خواه بدتر.
انحراف رفتاری است كه : در ان عدم همنوائی شخص با جامعه باعث ناسازگاری شده و دور از موازین مورد قبول جامعه باشد.
از نظر علمای اخلاق، مذهب و حقوقدانان نیز تعاریف دیگری در این زمینه شده است.
دوركیم (1919 ـ 1858) جامعهشناس فرانسوی، فرد عادی (نرمال) را از غیر عادی یا پاترلژیك جدا میسازد. ولی پدیدههایی را كه در جوامع مختلف پیوسته به چشم میخورد را نیز غیر عادی تلقی نمیكند
زیرا معتقد است كه این پدیدهها از ویژگیهای جامعه است و نباید آنرا نمونه بمیاری اجتماعی تلقی كرد به همین جهت از نظر دور كیم جرم یك پدیده عادل جامعه محسوب میشود همه جوامع دارای جرائم مختلف هستند و این امر ناشی از اعمال ساخت خود جامعه است تنها به هنگامیكه تعداد جرائم از یك نسبت معینی تجاوز میكند
می توان گفت كه یك بیماری اجتماعی پدید آمده است و آن وقت پدیده مربوط را میتوان «غیرعادی» تلقی كرد: این امر به آن معنی است كه این چنین جامعهای دیگر نمیتواند برخی از افراد خود را طبق معیارهای موجود بار آورد و آنها را به حد معمول ارتقا دهد
، هنگامیكه مسائل را از دیدگاه جامعهشناسی تجزیه و تحلیل میكنیم این نوع استنباط كاملاً درست و با نظریه دوركیم انطباق دارد، بدین معنی كه امر اجتماعی از خارج از طریق القا و تقلید به افراد تحمیل میشود.
كجروی یا انحرافاتی كه ریشه روانی یا تنی ندارند ناشی از عدم توانایی آموزش اجتماعی و ضعف فشار اجتماعی در قبال كجروان و منحرفان است. و نمایشگر این حقیقت است كه قالبها ومعیارهای موجود درباره كجروی و افراد منحرف كاری نیست و قاطعیت ندارد.
تعریف موضوع ویژه :
عوامل خانوادگی موثر بر بزكاری بسیارند؛ ولی انچه ما در این تحقیق بررسی كردهایم : فقط سه عامل خانوادگی: یعنی، وضعیت اقتصادی خانواده، اختلافات و روابط بین اعضای خانواده، نوع رابطه والدین با فرزندان در خانواده میباشد.
بیتردید خانواده از مهمترین عواملی است كه بر بزهكاری موثر است لذا به توضیح هر یك از عوامل فوق میپردازیم:
ـ وضعیت اقتصادی :
از بین همه عوامل موثر بر بزهكاری هیچ عاملی را به اندازه فقر نمیتوان ذكر كرد كه در ایجاد انحراف و دامنزدن به آن مؤثر باشد تا حدی كه میتوان گفت: بیشترین جرائم و جنایات در این رابطه صورت میگیرد
. اهمیت فقر را در توسعه جرائم و انحراف تا بدان حد دانشتهاند كه برای از میان برداشتن انحرافات، عدهای تنها راه را، ریشهكن كردن فقر ذكركردهاند و گفتهاند: چارهای نیست جزآنكه بر فقر غلبه كنیم. فقر عزت نفس در آدمی میكشد و او را بهگرایی و ذلت میكشد . فقر با عوامل متعددی در زمینه جرم مرتبط است. بسیاری از فقرا تن به كارهایی میدهند كه اگر فقیر نبودند شاید تن در نمیدادند:
مثل: توزیع مواد مخدر، فروش خون برای كسب درآمد، استفاده از بازمانده غذایی ثروتمندان، و انجام بسیاری جرائم و انحرافات : مثل سرقت، قتل، قمار و باجیگری و …
تحقیق برت نشان داده است كه 85 فقرای لندن 19% جرائم را مرتكب شدهاند.
البته فقر به تنهایی عامل انحراف نیست بلكه مشكل اساسی امری دیگر است كه مربوط به اعتقاد فرهنگ و فلسفه زندگی است.
امور اجتماعی چون عدم عضویت در جامعه، عدم ازدواج، عدم آمادگی برای سازگاریهای اجتماعی، پرتوقعی و تن ندادن به كارهای كوچك، بدبینیها و مقایسهها هر یك می توانند نقش و نفوذ فقر را در انحراف بیشتر سازند. باید یادآوری كرد كه فقر با عوامل مذهبی نیز در رابطه است در جوامع بشری میلیونها انسان فقیر وجود دارند كه در عین داشتن زندگی فقیر از تن به انحراف نمیدهند كه دلیل آن ایمان و پایبندیهای مذهبی است.
ـ اختلافات و روابط بین اعضای خانواده: حیات و روابط بین افراد در خانواده به هر یك از آنان شخصیت داده و این بخصوص در سنین پائین برای كودكان بسیار مهم است.
طرز سخن گفتن افراد با هم ، ابراز غم و شادمانی هر یك، شیوه رفتار و روابط بین هر یك ، خندهها و گریهها د رهر یك از اعضای خانواده اثر میگذارد.
شك نیست خانوادهای كه در آن هر یك از افراد دارای عقلی سلیم، طبعی حساس، خلقی مهربان و روابطی انسانی باشند می توان انتظار تربیت نسل سالم را داشت، اما در خانوادهای كه زندگی به بازی گرفته شود ، انتظار تربیت چگونه افرادی از آن خانواده میرود؟
مهمترین سالهای عمر كودكان همان سالهای اولیه زندگی است آنها همه چیز را از افراد خانواده بخصوص والدین میآموزند، حتی طرز سخن گفتن و داشتن روابطی انسانی با یكدیگر را نیز میاموزند. درگیریها و نزاعهای هر یك از افراد خانواده با دیگری موجب زیانهای بسیاری است.
بهر حال فرزندان در این خانوادهها ممكن است كینه توز و حسود، عقدهدار، خودخور، بهانهگیر، خجالتی، سرخود و منحرف و پرخاشگر بارآیند، و روحیه آنها تضیعف گردد، گاهی سبب پیدایش اضطراب هم میشود كه این برای سلامتی روا و رشد اخلاقی آنان مناسب نیست. ممكن است سبب پیدایش انحرافات در آنها گردد،
زیرا در برخی موارد آنان جاهلانه برای بازیافتن سلامت خود و ایجاد تعادل در خویشتن تن به انحراف میدهند.در ضمن افراد از مبارزهای كه بین هر یك از اعضای خانواده صورت گیرد رنجور میشوند و احساس میكنند كه باید از كسی جانب داری كنند اما چه كسی؟ نمیدانند و این خود باعث پدیدامدن اختلالات روحی در آنها شده وانحرافات متعددی را موجب میشود.
– نوع رابطه والدین با فرزندان :
نوع رابطه والدین با فرزندان در سوق دادن آنها به سوی انحراف ممكن است موثر باشد. سختگیریهای بیش از حد یا بیقید و بندی نسبت به فرزندان، بدرفتاریها و تنبیههای شدید، فقدان محبت از سوی والدین و نداشتن رابطهای دوستانه توأم با درك فرزندان و روابط نادرست دیگر، همه و همه میتوانند فرد را به انحراف بكشانند.
از روشهای مختلف دو جنبه مهم در روابط والدین با فرزندان اهمیت دارد :
1ـپذیرش در برابر طرد كردن
2ـ سختگیری در برابر آسانگیری.
از تركیب این دوجنبه الگوهای مختلف رفتار والدین تشكیل میشود.
والدینی كه هم پذیرا و هم سختگیرند ممكن است حامی و بخشنده قلمداد شوند، والدینی كه طردكننده و سختگیرند ممكن است متوقع و منفیباف شوند و…
پذیرش، سختگیری، طرد یا سهلگیری افراطی هر یك تأثیر سوئی در تربیت فرزندان دارد.
نتایج تحقیقات نشان می دهد كه رفتار كودكان بیشتر متكی به كل الگوی رفتار والدین است نه صرفاً متكی به یكی از جنبههای رفتار مثل: گرمی یا كنترل.
در مورد تنبیه نیز برخی اصلاً آنرا نمیپسندند ولی برخی برای تنبیه صحیح قواعدی قائل میشوند. كلاً تنبیه شدید، كودكان را میترساند و خشم آنان را برمیانگیزد و كمتر احتمال دارد كودكان قاعدهای را كه از طریق تنبیه تحمیل شده بپذیرند و درونی كنند.
اهمیت موضوع :
با توجه به اینكه همواره درجوامع مختلف عدهای هستند كه به عللی به انحراف و بزهكاری گرایش پیدا میكنند و جوامع هیچگاه از وجود عدهای بنام منحرفین یا بزهكاران پاك نمیشود و اینكه این عده قابل توجه نیروهایی هستند كه بجای اینكه در خدمت سازندگی و بالندگی جامعه باشند درست بر ضد آن یعنی در جهت تخریب عمل میكنند ونیروها و هزینههای زیادی در جهت تعقیب و تربیت آنها صرف میشود لذا باید در جهت بررسی علل و عوامل این مسئله برآمد تا با ریشهكن كردن آنها، نسلهای آینده به طرزی صحیح بارآیند و به خود وجامعه شان صدمه نرسانند.
مسلماً در میان عوامل بزهكاری خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا ابتداییترین عامل میباشد و باید با شناخت عوامل خانوادگی و اصلاح آنها هر چه بیشتر در جهت از بین بردن این معضل اجتماعی كوشش كنیم.
هدف ما نیز در این تحقیق با توجه به اهمیت موضوع، بررسی عوامل خانوادگی موثر بر بزهكاری جوانان در سه مقوله :
1ـ وضعیت اقتصادی خانواده
2ـ اختلافات و روابط بین اعضای خانواده
3ـ رابطه والدین با فرزندان :
میباشد و به مقایسه دانشجویان با بزهكاران در این زمینه می پردازیم تا ببینیم این عوامل ذكر شده تا چه حد در بزهكاری جوانان موثر است.
هدفها یا فرضها :
1ـ وضعیت اقتصادی در بزهكاری جوانان تأثیر دارد. ( با محاسبه درآمد سالیانه فرد در خانواده) .
2- اختلافات و روابط بین اعضای خانواده در بزهكاری جوانان تأثیر دارد.
3ـ نوع رابطه والدین با فرزندان در بزهكاری جوانان تأثیر دارد.
برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید