عنوان : تحقيق در مورد فيمينيسم در word
قیمت : 69,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 تحقيق در مورد فيمينيسم در word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقيق در مورد فيمينيسم در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي تحقيق در مورد فيمينيسم در word،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد


بخشی از متن تحقيق در مورد فيمينيسم در word :

فیمینیسم

مقدمه
با توجه به گستردگی و تفاوت در جنبش فیمینیسم اینكه فردی خود را فیمینیست بنامد معنای مختلفی، همراه دارد. ولی واقعاً فیمینیسم یعنی چه و فیمینیست كیست؟ این سؤالی است كه بسیاری از افراد به دنبال آن هستند.
فیمینیسم جدا از معنای لفظی آن به معنای برابری جنسیتی است و برابری جنسیتی یعنی برابری حقوق، مسئولیت ها و فرصت ها برای زنان و مردان و دختران و پسران برابری به این معنا نیست كه زنان و مردان همانندند بلكه به این معناست كه حقوق، مسئولیت ها و فرصت های زنان و مردان نباید به اینكه آنان به هنگام تولد نر یا ماده به دنیا آمده اند ربطی داشته باشد.

برابری جنسیتی اشاره می كند كه گروههای مختلف زنان و مردان با گرایشها و علاقه مندیهای، نیازها و اولویت های متفاوت وجود دارند و همه این موارد باید برای زنان و مردان صرف نظر از جنسیتشان به رسمیت شناخته شود.
فیمینیسم از عبارت Feminine (به معنای جنس زن)، در مقابل masculine (به معنای جنس نر) گرفته شده است و در اصل به معنای هر گونه تفكری است كه كاركرد آن به نوعی احقاق حقوقی زنان باشد، همانگونه كه از تعریف فوق پیداست گرایش های فیمینیستی بسیار متنوع می باشد.

فیمینیسم ایرانی، نظامی به جنسی سیاسی- اجتماعی زنان در ایران
فمینیسم ( Feminism) آموزه ای است که وجه اصلی تمامی تفاسیر و گونه های آن بر این باور است که زنان به دلیل جنسیت شان، گرفتار تبعیض هستند. مفروض اصلی فمینیسم این است که مردان اشکال مختلف بر زنان تسلط پیدا کردند، به این ترتیب فیمینیسم از آنچه سلطه مردان بر زنان می خواندیک تلقی هستی شناسانه ندارد، یعنی این وضعیت را شکل یافته می خواند نه امری وجودی به طور کلی شکل بندی مناسبات زن ومرد در قالب خانواده، اجتماع نظام تولیدی و معیشتی سابقه ای هم پای تاریخ دارد. افلاطون در میان فلاسفه، شاید قدیمی ترین فیلسوفی است که در آثار خود به موضوع زن پرداخته است.

بهترین موضوع افلاطون در کتاب پنجم جمهوری است: یعنی آنجا که درآ رمان شهر پیشنهادی خو د برابری زن ومرد پاسدار را می پذیرد. او معتقد بود که مردان وزنان پاسدار که از کشور دفاع می کنند باید مانند یکدیگر فنون نظامی و دفاعی را یاد بگیرند ولی افلاطون این برابری را نه به خاطر حقوق زنان بلکه بخاطر مردان می دانست تا مردان بدون تعلق خاطر به خانواده، بدون اینکه ازدواج کنند با زنان پاسدار زندگی اشتراکی داشته باشند.
افلاطون در مقام مقایسه، زنان را، به مراتب پایین تر از مرد قرار می داد و حکم می کرد مردان بزدل وترسو که زندگی را با بیدادگری سپری کرده اند در حد زن می باشند.

ارسطو دیگر فیلسوف کلاسیک نیز زن را هم مرتبه مرد قرار نمی دهد و در تقسیم بندی حکمت عملی خود به اخلاق، خانواده و جامعه زن را زبردست مرد ولی رئیس خانواده می دانست. تحولات عصر روشنگری و سپس انقلاب فرانسه و پیدایش نهضت های نخالف باعث شناخت مناسبات زن و مرد از بعضی با تمام جهات مورد سؤال قرار گیرد. اصطلاح فیمینیسم تا قرن نوزدهم نیز دارد ادبیات سیاسی- اجتماعی غرب نشده بود.

ولی فیمینیسم از اواخر قرن بیستم آشكارا و همه سیاسی- پیدا كردهو به عنوان همنشین برابری زن و مرد مطرح شد كه تا كنون دو موج فیمینیسمی و شرح شده است موج اول از قرن نوزده آغاز شد كه در آن مطالبی نیز آموزش عالی و فرصتهای مساوی با مردان و حق رأی در خواست شد ولی ظهور فاشیسم و نازیسم و تأكید آن بر نقش مادری- همسری این موج رها شد. موج دوم بعد از جنگ جهانی دوم شروع شد ولی به دلایل مختلف از مجله تحقق برخی مطالب هم اكنون فیمینیسم درغرب از جاذبه چندانی برخوردار نیست. ولی در كشورهای جهان سوم از جمله ایران، جریان های فیمینیسمی در مفهوم برابری طلبی زنان با مردان همچنان پرجاذبه می باشد.

در ایران فعالیت های سیاسی- اجتماعی زنان در اشكال مسجم و سازمان یافته كمتر مشاهده شده است. روی هم رفته جریانهای فیمینیسمی در ایران به لحاظ تكیه گاه تئوریك در سال 1869 توسط استوارت میل به نگارش در آمد. میل كه كتاب «كنیزك كردن زنان» ضمن دفاع از اصل برابری كامل زن و مرد، تصویر اینكه زنان در كارها ناتوان تر از مردان هستند را به نحوه رفتار اجتماعی مردان سنت می دهد و دلیل آن را عدم تباهی مردان نسبت به زنان می داند.

پس این اثر دهها اثر دیگر در این زمینه انتشار یافت كه به رشد جریانهای فیمینیستی كمك كرد به طور كلی در این جریانهای فیمینیستی آنگونه كه در غرب اتفاق افتاد شكل نگرفته است با توجه به تفاوت ساختار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی ما با غرب توقع جریانهای مشابه دو از واقعیت اندیشی است؛ ولی باید پذیرفت كه در طی چند دهه اخیر با رشد برخی فاكتورهای مثبت در مورد زنان از جمله افزایش تحصیلات عالی، مطالباتی از سوی زنان ایرانی را با توجه به ساختار سیاسی- اجتماعی ایران باعث گردده است. در مورد این فیمینیسم كه در واقع برابر خواهی و تساوی با مردان است

، موارد زیر قابل طرح است:
1- به طور كلی جریانهای فیمینیسمی پیش از آنكه جنبه ی ایجابی داشته باشند، جنبه انتقادی دارند؛ یعنی در آنها مرتباً از مردان و ساختار مرد سالاری جامعه انتقاد می شود، تجربه نشان داده است كه جنبه های انتقادی كمتر می توانند به اجماع و همبستگی لازم دست یابند.

2- ساختار مردم سالارانه و پدر سالارانه؛ جامعه ایران مهمترین چالش زنان در موج برابری طلبی است. منظور از پدر سالاری (پاتریمونیالیسم) ساختاری است كه در سطح سیاسی اجتماعی و حتی واحد خانواده از دیرباز در جامعه ایرانی جریان داشته است. در این برداشت رئیس خانواده زمینه را برای اطاعت پذیری از او واجب بوده است. (پدر خانواده، رئیس سیندتوم و;) این ساختار زمینه را برای اطاعت پذیری، اقتدار گرایی مردانه، انفعال سیاسی و اجتماعی و عدم اعتراض آماده كرده است هر چند گسترش مدارس و دانشگاه ها در كل فرهنگ عمومی پدرسالاری جدید در مفهوم مدرن تر آن در خانواده، جامعه و موزه سیاسی باز تولید شده است كه خاستار اطاعت پذیری در شكل نوین آن شده است.

3- مهمترین مطالبات زنان در حوزه سیاست مربوط به سهیم شدن در بالاترین مناصب دولتی یعنی ریاست جمهوری، وزارت و حوزه قضا است. ما در تاریخ مملكتمان هیچ گاه صدراعظم زن، نخست وزیر زن و یا رئیس جمهور زن نداشته ایم. در قانون اساسی از مجله شرایط ریاست جمهوری این است كه فرد از رجال سیاسی باشد، در قانون اساسی تفسیر مواد قانون اساسی نیز باشد رای نگهبان است و شورای نگهبان مفهوم رجال سیاسی را همواره با مفهوم مرد بودن یكی انگاشته است؛ هرچند برخی اینگونه تفسیر می كنند كه منظور از رجال سیاسی، همان سیاستمدار است.

و زن سیاست مدار هم می تواند رجل سیاسی تلقی شود، ولی به هر حال این اصطلاح محل مناقشه است و زنان فعلاً نمی توانند به این منصب دست یابند. در مورد وزارت نیز ما در تاریخ معاصر كشورمان فقط یك زن وزیر داشته ایم (فرخ رو پارسا قبل از انقلاب اسلامی)، معمولاً كاندیدای ریاست جمهوری قبل از انتخاب وعده های زیادی مبنی بر حضور زنان در كابینه می دهند.

در انتخابات ختم ریاست جمهوری، محمد خاتمی وعده های مشابه ای داد در نهایت به زنان تنها در سازمان محیط زیست اجازه ریاست داده شده كه این پست تا كنون بالاترین منصب زنان در نظام جمهوری اسلامی بوده است. روی هم رفته علی رغم افزایش زنان تحصیل كرده تنها سه درصد پستهای مدیریتی در اختیار این قشر بوده است. بر سر هم، رغم شعارهای فیمیسنیستی در سالهای اخیر، هنوز ذهنیت كافی برای سپردن پست های كلیدی به زنان در جامعه حادث نشده است.

4- با توجه به اینكه زنان در مدت مناسبی و طی یك پروسه لازم، تجارب اداری و علمی لازم را كسب نكرده اند، نمی توان انتظار داشت كه كرسی های مدیریتی را یك شبه برای آنها در سطحی وسیع خاكی كرد و یكباره چندین وزارتخانه و سازمان و نهاد بزرگ را به آنها سپرد. مطابق مطالعاتی كه طی سالهای اخیر در چند كشور صورت نگرفته است، این موضوع را تأیید می كند كه حتی زنان مدیر بطور گسترده، پذیرای ذهنیتی كه مستعد همكاری زنان دیگر در كنار خود یا زیردستان آنها باشد، نیستند و در این زمینه مردان را ترجیح می دهند؛ بنابراین برای سپردن پستهای مدیریتی باید آنها تجربه لازم را طی یك فرایند طولانی مدت كسب كنند تا بتوانند بر این ذهنیت فائق آیند.

5- یكی از زمینه های مورد علاقه زنان حوزه خصوصی است كه شامل نوعی پوشش روابط اجتماعی و ; است. دولت تأكید دارد كه اماكن عمومی كه زنان در آن ظاهر می شوند (خیابان، مدرسه، دانشگاه و ; ) جزء حوزه عمومی است، بنابراین باید علادق فردی در این حوزه مطابق معیارهای ارزشی نظام باشد. در طی سالهای اخیر زنان با ایجاد تغییر مد و رنگ پوشش و ظاهر تحولاتی در این حوزه ایجاد كرده اند كه این امر با انعطاف نسبی دولت توأم بوده است و در خصوص اعتراض بخشی از حاكمیت را نیز در پی داشته است. در طی انتخابات اخیر ریاست جمهوری حتی تأكید برخی كاندیدای محافظه كار نیز موضع منشأ فرمی نسبت به تحولات اخیر در این حوزه داشته اند.

6- روی هم رفته زنان برای گسترش و تعمیق فعالیتهای اجتماعی خود از یك سو نیازمند تشكلهای مدنی و سازمان یافته اند كه در سالهای اخیر تعداد آنها روبه افزایش بوده است، از سوی دیگر نیازمند تغییر ذهنیت بافت پدر سالانه اند.
7- زنان امروزی باید بپذیرند در حلقه هایی از سنت و مدرنیسم قرار دارند، غالباً دیده شده است كه برای فرار از سنت، به دامان تجدد افتاده اند؛ تجدد یعنی استفاده از ابزار ظواهر مدرن بدون تغییر ذهنیت سنتی، زنان بایستی بر اساس شناخت زمان و درك موقعیت و با توجه به مسائل بومی و محلی (فرهنگ، اسختار اجتماعی و ;) با نكاهی مدرن، آینده را رقم بزنند، كاری كه مردان نیز بدان نیازمندند.

جنبش فیمینیسم مقاصد و انگیزه ها
فیمینیسم یكی از پدیده های ظهودی است كه داعیه دفاع و حمایت از زنان و استیفای حقوق آنها را دارد و برای این كه در این زمینه بحث كنیم باید پیدایش این پدیده كه در حال حاضر از آن به عنوان یك جنبش یاد می شود اشاره شود. در واقع جنبش فیمینیسم، یك پدیده غربی تمام عیار محسوب می شود كه در حال و هوایی كاملاً غربی به منظور استیفای حقوق زنان در دیار غرب شكل گرفته شكل گرفته است. این جنبش عمدتاً در دوران بعد از جنگ جهانی دوم قوت و گسترش زیادی پیدا كرد

و در كشورهای غربی رشد یافت و بعضاً در عرصه ها و میادین مختلفی موفق به نیل موفقیت های چشمگیر به نفع زنان گردید. در واقع می توان گفت كه در سالهای اخیر این جنبش تمایل شدید برای پیدا كردن یك هویت سیاسی پیدا كرد و وقتی كه تمایلات فیمینیسمی در كشورهای جهان سوم از رشد و توسعه بیشتری برخوردار گشت،

برای كسی شكی باقی نگذاشت كه مطالبات این جنبش برای استعفای حقوق زنان معطوف به نگاه و نگرش سیاسی متصدیان و دست اندركان اصلی این جنبش فمینیستی در كشورهای جهان سومی هویتی كاملاً سیاسی و منطبق با شعارها و توجهات و گرایش های غربی دارد . در واقع انقلاب صنعتی در اروپا و به ویژه در انگلستان منشأ پیدایش تحولات بسیار مهمی در عرصه های اجتماع گردید و می توان گفت نیاز روز افزون به كارگران ارزان و نیمه ماهر برای تضمین جرقه تولید كارخانجات و صنایع انگلستان ،

زنان رسماً به عنوان نیروی كار وارد عرصه تولید شدند و استفاده از زنان شكل معمول تری نسبت به گذشته پیدا كرد . طبعاً تقسیمات و محدودیت های فراوانی برای زنان در حین كار پدید آمد كه می طلبید كارفرمایان برای افزایش تولید و بهره وری كامل از نیروهای تولیدی به بررسی و رسیدگی به مشكلات به وجود آمده بپردازند و احیاناً به وضع و تصویب مقرارتی بپردازند كه درآن ها از حقوق زنان كارگر حمایت و پشتیبانی شده بود . بنابراین از پایه و اساس ، آغاز یك حس و یك ایده برای دفاع از حقوق زنان به فضای كارگری مربوط می شد و سپس با گذشت چندین دهه و به ویژه در قرن 19 و 20 دفاع از حقوق زنان به عرصه های اجتماعی و خانوادگی كشیده شد . و سپس به پیدایش جنبش فمینیستی منجر گردید

كه یك حالت افراطی گری و حمایت از جنبش زنان محسوب می شود چرا ؟ زیرا فمینیسم اساساً یك جنبش اصلاح طلبانه و منادی دفاع از حقوق زنان در چهار چوب یك جامعه مدنی محسوب نمی شود بلكه این جنبش به دنبال تأسیس و یا به عبارت بهتر ایجاد نوآوری در حقوق زنان می باشد تا این كه از حقوق مسلم آن ها دفاع كند . مثلاً در حال حاضر یكی از مسایل و موضاعاتی كه جنبش فمینیسم در غرب به دنبال تحقق آن بوده و برای آن اهمیت زیادی قابل است این است كه نام خانوادگی فرزندان به نام خانوادگی زن مبدل سازد تا نام خانوادگی پدر ! این موضوع نشان می دهد كه برای رسیدن به برابری ، حاضرند هرآنچه را كه قاعده و قانون طبیعی است را وارونه سازند .

رابطه ی این جنبش با مذهب و باورهای مذهبی چیست ؟
ارتباط هواداران این جنبش با مذهب و یانت مسیحی در غرب كاملاً سبی و منفی است و اصولاً یكی از فعالیت های اصلی كلیسای كاتولیك و واتیكان عبارت از نفی و رد هر گونه ادعا و خواسته جنبش فمینیسم می باشد و از این رو و در حال حاضر یك تقابل شدید میان واتیكان و جنبش فمینیسم در غرب وجود دارد و در این میان هواداران این جنبش هیچ گونه احترام و شأنی برای قواعد و رسومات مذهبی در خصوص زن و خانواده قابل نیستند .

در غرب فردگرایی به عنوان یك دیدگاه كلی و پذیرفته شده حاكم است و مبنای روابط كنونی در عرصه اجتماعی می باشد . بنابراین دولت در زندگی خصوصی افراد دخالت نمی كند و به علاوه برای دخالت مذهب در مسایل قانون گذاری و تأثیر گذاری رسومات مذهبی در تصویب و تأیید قوانین محدودیت های زیادی وجود دارد و از سوی دیگر با توجه به گسترش مقبولیت ایده حقوق بشر در جوامع غربی ، جنبش فینیسم با خدمت در آوردن این مفهوم می كوشد مقاصد و انگیزه های خود را در قالب حقوق بشر ، دمكراسی و فردگرایی متحقق نماید . در چنین شرایطی این خواسته ها و مطالبات مورد تأیید احزاب سیاسی در كشورهای غربی قرار می گیرد و متأسفانه باید گفت جنبش های فمینیستی در كشورهای غربی در چارچوب تعریفی كه اریه كردیم از قوت و توانایی خوبی برخوردارند و این البته هم چنان كه گفتیم به بافت این جوامع و شرایطی كه پشت سرگذاشته اید ارتباط پیدا می كند .

این جنبش در كشورهای جهان سوم چگونه است ؟
متأسفانه این جنبش در پاره ای از كشورهای جهان سوم رشد و توسعه یافت و نباید شك داشت كه كشورهای جهان سوم حمایت وسیعی به عمل آورده و می آورند و لذا باید گفت توفیق این جنبش در برخی از كشورهای جهان سوم رابطه دقیق و تنگاتنگی به این حمایت ها دارد و لذا در صورتی كه این حمایتها به دلیلی قطع شود ، جنبش فمنیستی به خاطر تعارض با آداب ورسوم و فرهنگ ملی بلافاصله خاموش خواهد شد زیرا همچنانكه گفتیم جنبش فمنیستی درغرب به دلیل حال وهوای حاكم بر جوامع غربی پدید آمد و ممكن است در یك زمانی حتی موفق شده باشد یك گره ای از مشكلات زنان غربی را بگشاید اما چون مسایل مربوط به زنان در كشورهای جهان سوم لزوماً شباهتی به مشكلات زنان كشورهای غربی نداشت و ندارد ا ین جنبش به این دلیل خیلی موفق به نفوذ در جوامع جهان سوم نشده است .

نشانه های نفوذ این جنبش
این جنبش موفق به نفوذ نشده است بلكه دامنه آن مانند غرب وسیع و پهن نیست و به علاوه باید به یك نكته پر اهمیت اشاره كرد و آن این كه طرفرداران جنبش فمنیستی دركشورهای جهان سوم و مشخصاً در كشورهای جهان اسلام هیچگاه خواسته ها و مطالبات جنبش فمنیستی در غرب را مطرح نكردند . بلكه خواسته های كاملاً دقیق و متوازن مطرح ساختند تا نفوذ خود را به شكل خزنده و تدریجی انجام دهند اما این جنبش باز هم نتوانست دست روی مسائلی بگذارد كه در مفهوم امروزی به آنها خطوط قرمز جامعه گفته می شود . مثلاً در زمان رژیم شاه ، هم محمدرضا و هم پدرش ، تلاش خود را صرف بی حجابی زنان نمودند اما ما می دانیم كه در این تلاش با مقاومت جانانه و سرسخت زنان مسلمان مواجه می شونند و لذا طرح خواسته ها و مطالبات

نامتعارف دیگر در زمینه غربی كردن زن ایرانی جواب نداده است و به همین دلیل وقتی انقلاب اسلامی آغاز می شود می بینیم كه زنان بی حجاب كم كم وقتی در تظاهرات شركت می كنند به طور نا خودآگاه حجاب و چادر بر سر می كردند و در تظاهرات شركت می نمودند بنابراین نه رضا خان و نه پسرش هیچگاه نتوانستند آداب و رسوم فرهنگی جامع را به نفع فرهنگ وارداتی غرب به هم زنند .

زن و مشكلات سیاسی
تردیدی در این نكته نیست كه زنان نیمی از پیكره جامعه را تشكیل داده و اساس هویت یابی خلقت و آفرینش انسانی با مرد و زن صورت می گیرد و به همین دلیل لازم است زنان در فعل و انفعالات اجتماعی و سیاسی نقشی مؤثر و كارآمد برای دخالت در تعیین سرنوشت كشور و همچنین مشاركت در طرحها و سیاست گذاری های كلان شركت داده شوند . حال باید دید كه اساساً ، موانع و مشكلات سر راه حضور و مشاركت زنان و سهیم شدن آنان در فعالیتهای سیاسی كدام است و وضعیت فعلی آنان در جامعه چگونه است ؟

واقعیت این است كه از دیرباز نگرش و نگاه محدود كننده ای نسبت به زنان وجود دارد كه ریشه در سنتها وعرفهای نامقبول و پذیرفته شده گذشته داشته و همین نگاه و نگرش مانع از آن می شود كه زنان بنجو شایسته و لایقی در متن جریانات و فعالیتهای سیاسی روز حضور یابند . البته باید توضیح داد این نگاه و نگرش مختص به كشورمان نیست وتقریباً در همه جای جهان ،چنین نگاهی وجود دارد و به استثنای كشورهایی كه در آن زنان به مناسب بلند پایه ای دست یافته اند همه ی كشورهای جهان دیدی محافظه كارانه و سنتی درباره ی زنان دارند كه این نگرش یكی از موانع عمده ترقی و صعود زنان در نردبان فعالیتهای سیاسی درجهان بحساب می آید .

در واقع با این كه زنان نیمی از پیكره جامعه را تشكیل می دهند اما همانطوریكه اشاره شد سهم آنان در فعالیتهای سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و غیره ناچیز است و این حالت البته فقط مربوط به كشورمان نمی شود در برخی از مناطق جهان سهم زنان در فعالیت های سیاسی بسیار ناچیز و در پایین ترین سطح ممكن قرار دارد . اسلام به عنوان دینی جهان شمول ، هیچگاه از وضعیت زدن در جامعه غفلیت نورزیده و برای وی شأن و منزلت ویژه ای قایل شده است و این شأن در وضع و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی به صورت جالبی متبلور شده است مثلاً در بند 14 قانون اساسی به تساوی بین مرد وزن تأكید كرده و دولت را مسئوول تأمین حقوق همه جانبه افراد جامعه اعم از مرد و زن و; تساوی عمومی در برابر قانون می داند . جالب این كه حقوق همه جانبه ای كه نسبت به تأمین انها در قانون اساسی پافشاری شده است عبارت از تخمین تحصییل آزاد برای همگان ، صحه گذاری بر مشاركت برابر در عرصه های مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، تخمین حق اشتغال قانونی كسب و كار و ; است .

علاوه بر این بر اساس اصل 21 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دولت موظف است حقوق زن را در تمامی جهات با رعایت موازین اسلامی تخمین كند و زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن حقوق مادی معنوی او را فراهم آورد .
این دو اصل به خوبی روشن می كند كه زنان در ایران دارای آزادی عمل كامل برای برخورداری از حق مشاركت برابر در تمام عرصه های سیاسی ، فرهنگی و ; می باشند .

در وضع و تدوین قانون اساسی بر این موضوع تأكید شده است . امروزه وضعیتی كه زنان در كشورمان دارند حاكی از آن است كه هیچ عرصه ای باقی نمانده كه آنان نقش وسهم فعال و پویا در آن نداشته باشند ، در انتخابات مختلف ، زنان با آرای خود نقش آفرینی كرده و طبعاً رأی آنان در رقم خوردن بسیاری از معاملات مؤثر بوده وقانون اساسی بر حق رأی زنان به عنوان عرصه ای برابر باحق رأی مردان تأكید كرده زنان در اولین تجربه رأی دادن در بعد از انقلاب در همه پرسی جمهوری اسلامی شركت كرده و نقش *** در تأسیس *** جمهوری اسلامی ایفا كردند و این در حالی بود كه محافل بیگانه و بد خواه تا قبل از آن چنین تبیلغ می كردند كه با سرنگونی رژیم شاه و برقراری حكومت اسلامی ، زنان در كنج خانه ها محبوس شده و از كلیه حقوق اجتماعی و; محروم خواهند ماند .

نقش زنان در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی منحصر بر استفاده از حقوق معوقه خود در قانون اساسی نبوده است بلكه تلاش برای دستیابی به پست ها و مناصب دولتی برحسب شایستگی و لیاقت نیز بخشی از حقوق معوقه آنان را تشكیل می دهد به همین دلیل در چندین انتخابات بویژه انتخابات مجلس شورای اسلامی زنان به تنها رأی دهنده بودند بلكه به عنوان كاندیدای حضور در مجلس به عنوان نماینده نیز مشاركت جستند . در ساحت سیاسی نیز پیشرفت زنان اگر چه ناكافی بود ، ولی سیر منظم و قابل قبولی را طی كرد .

محدودیتها و موانع سنتی در قبال پیشرفت زنان یكی پس از دیگری از میان برداشته شدن و می توان گفت كه نظام به ارزش و پویای حضور زنان در كلیه ی عرصه های سیاسی و فرهنگی به عنوان راهی برای سهیم كردن آنان در تعیین چشم اندازها و آفاق حركت علمی و فرهنگی و اجتماعی وسیاسی كشور پی برد . زنان در سالهای پس از انقلاب شاهد ترقی و پیشرفت وضعیت اشتغال خویش بوده

و صرفنظر از دلایلی كه زنان را به كار در بیرون از خانه می كشاند باید گفت نسبت اشتغال زنان در ادارات و همچنین مشاغل وابسته به بخش خصوصی قابل توجه بوده و به یكی از شاخصه های جامعه مبدل شده است. از طرفی درچند سال گذشته سمینارها ، كنفرانسها و نشستهای مختلفی درباره ی حقوق زنان برگزار شده كه همگی آنها نقش و تأثیر مثبتی در تجدید نظر درباره ی حقوق زنان بر جای گذاشته و در صحنه ورزش شاهد افزایش فعالیت و حضور زنان بوده ایم .

و اما مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی را می توان در بالا بردن آگاهی و اطلاعات عمومی زنان داشت كه در این زمینه پیشرفتهای حاصله در وسایل ارتباط جمعی و ایجاد ارتباط سهل و آسان با فرهنگهای دیگر و انتقال سریع داده ها و اطلاعات یكی از عوامل افزایش آگاهی های عمومی در سطح جامعه و نهایتاً ترقی سطح آگاهی زنان گردیده است .

به نظر می رسند نهادینه مشاركت سیاسی زنان و تقویت انگیزه های مشاركت جویانه نتایج مثبتی برای ا فزایش سهم زنان در تصدی مسئولیتها و مناصب كلیدی در بر نخواهد داشت . ممكن است حتی در یك فرض قابل پیش بینی زنان به طور منفی به نمایندگان زن ، رأی داده و كفه آنها را برای ورود به شوراهای شهر و یا پارلمان سنگین تر نمود و حتی برخی از زنان به این نتیجه برسند كه در انتخابات فقط به كاندیدهای زن رأی بدند البته همین جا باید اشاره كرد كه رسیدن به این مرحله ،

می تواند نشانه ای از پدیدار شدن علایم افراطی در چارچوب انگیزه های مشاركت جویانه زنان باشد كه چنان به مصلحت كشور و مردم نباشد . در مجموع علی رغم احساسات و گرایشهای پدرسالارانه و مرد سالارانه در جامعه ایران می توان گفت رشد وتوسعه نقش و حقوق زنان و مشاركت سیاسی آنها روند قابل قبول و منطقی را پشت سر گذارده و قطعاً با استمرار این حركت ، آینده درخشانی نصیب زنان فداكار و فعال و كوشای كشورمان خواهد شد و آنان به عنوان نیمی از پیكره ی جامعه نقش مهمتر و ماندگارتر در رشد و آبادانی كشور و حفظ منابع ملی و تأمین امنیت ملی آن ایفا خواهند كرد .

منابع و مآخذ
1- افلاطون مجموعه آثار، ترجمه محمد حسین لطفی و رضا كاویانی، تهران، خوارزمی.
2- میل جان استوارت، كنیزك كردن زنان، ترجمه خسرو زیگی، نشر بانو.
3- زن در گستره ی اجتماع، دكتر عبدالله جانبی.
4 www.yahoo.com
5. www.google.com

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود تحقيق در مورد فيمينيسم در word
قیمت : 69,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky