عنوان : مقاله الزام در آينه آيه «لا اکراه» در word
قیمت : 59,700 تومان
توضیحات در پایین همین صفحه

درگاه 1

توجه : دریافت شماره تلفن همراه و آدرس ایمیل صرفا جهت پشتیبانی می باشد و برای تبلیغات استفاده نمی شود

هدف ما در این سایت کمک به دانشجویان و دانش پژوهان برای بالا بردن بار علمی آنها می باشد پس لطفا نگران نباشید و با اطمینان خاطر خرید کنید

توضیحات پروژه

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله الزام در آينه آيه «لا اکراه» در word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله الزام در آينه آيه «لا اکراه» در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله الزام در آينه آيه «لا اکراه» در word

چکیده  
مقدمه  
اهمیت و جایگاه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی  
پیشینه تحقیق  
رویکردهای اثباتی به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران  
1 رویکرد استنتاج از متون دینی و استمداد از فلسفه به مثابه روش و ساختار  
بررسی و نقد رویکرد نخست  
2 رویکرد استنتاج از فلسفه اسلامی (فلسفه بهمثابه منبع استنتاج)  
بررسی و نقد رویکرد دوم  
3 رویکرد استنتاج از فلسفه اسلامی و استمداد از منابع دینی  
بررسی و نقد رویکرد سوم  
4 رویکرد استنتاج از منابع دینی و استمداد از علوم عقلی اسلامی  
روش پژوهش در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی  
1 مشکل گذار از هست ها به بایدها  
راه حل مشکل گذار از هست به باید  
جمع بندی و نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله الزام در آينه آيه «لا اکراه» در word

ایروانی، شهین(1388)، رابطه نظریه و عمل در تعلیم و تربیت، تهران علمی و فرهنگی

باقری، خسرو(1382)، هویت علم دینی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

—(1389)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، تهران، علمی و فرهنگی

بهشتی، سعید(1386)، زمینهای برای بازشناسی و نقادی فلسفه تعلیم و تربیت غرب، تهران، اطلاعات

—(1388)، تأملاتی در فلسفه تربیت دینی از دیدگاه اسلام، در مجموعه مقالات همایش تربیت دینی در جامعه اسلامی معاصر، قم، موسسه امام خمینی(ره)

—(1389)، تأملات فلسفی در تعلیم و تربیت، تهران، بین الملل

جوادی آملی، عبدالله(1383)، شریعت در آئینه معرفت، قم، اسراء

—، عبدالله(بی­تا)، مبادی اخلاق درقران، قم، مرکز نشر اسراء

جوادی، محسن(1375)، مساله ی  باید  وهست، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

دینانی، ابراهیم(1383)، عقلانیت و معنویت، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی

رهنمایی، احمد(1387)، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی

صادق زاده و همکاران(1391 )، مبانی نظری تحول بنیادین در تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران، تهران،آموزش و پرورش

عبدالرحمن نقیب، عبدالرحمان(1387)، روششناسی تحقیق در تعلیموتربیت(رویکرد اسلامی)، ترجمه، نقد و اضافات، بهروز رفیعی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

علم الهدی، جمیله(1386)، فلسفه تعلیم و تربیت رسمی از دیدگاه اسلام، تهران، وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی

علم الهدی، جمیله(1388)، نظریه اسلامی تعلیم و تربیت، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی

علم الهدی، جمیله(1384)، مبانی تربیت اسلامی و برنامهریزی درسی(براساس فلسفه صدرا)، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)

کیلانی، ماجد عرسان(1389)، فلسفه تربیت اسلامی، ترجمه بهروز رفیعی با مقدمه دکتر سعید بهشتی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

گروهی از نویسندگان(1377)، آراء دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت، تهران، سمت

مصباح یزدی، محمد تقی(1376)، دروس فلسفه اخلاق، تهران، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی

——-(1378)، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی

گروه نویسندگان زیر نظر محمدتقی مصباح یزدی(1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، مدرسه

مطهری، مرتضی(1386)، مجموعه آثار، چ یازدهم، تهران، صدرا

مطهری، مرتضی(1371)، تعلیم و تربیت در اسلام، چاپ نوزدهم، تهران، صدرا

1-Barrow، R. (1995)، philosophy pf Education: Historical Overview، inTorsten، T. Neville Postlethwaite، The international Encyclopedia of Education. London: BPC Wheatson Lmt

Hook، Sidney، (1956)، The Scope of philosophy of education، In Christopher J، Lucas، What is philosophy of Educatio، U.S.A: Macmillan

2-Kandel، I.L، philosophy  of Education. In Christopher J، Lucas، What is philosophy of Educatio، U.S.A: Macmillan

3-Price، Kingsley، (1955) Is philosophy of Education Necessary. In Christopher J، Lucas، What is philosophy of Educatio، U.S.A: Macmillan

4-Smith، Philip. G، philosophy of Education، New York، 1965،

چکیده

برای تربیت دینی، مربیان می‌توانند از روش‌های گوناگونی بهره‌گیرند. یکی از این روش‌ها «الزام» است که در آن افراد به پذیرفتن دین، افزایش میزان ایمان، فراگیری آموزه‌های دین و انجام دستورهای عملی دین وادار می‌شوند. یکی از پرسش‌های مهمی که در این بحث مطرح می‌شود این است که آیا مربیان مجازند در تربیت دینی متربی از الزام و اجبار استفاده کنند؟

از‌ آنجا ‌که برای نفی الزام در تربیت دینی از منظر اسلام عمدتاً به آیه «لا اکراه» تمسک شده است؛ در این مقاله برای پاسخ به پرسش مزبور، آیه «لا اکراه» و آیات مشابه آن را با روش تفسیری و فقهی بررسی می‌کنیم. نتیجه کلی به‌دست آمده از این بررسی نشان می‌دهد ‌که استدلال به آیه «لا اکراه» و آیات مشابه آن بر عدم جواز استفاده از روش الزام و اجبار در تربیت دینی به‌طور مطلق، تام نیست و با اشکال رو‌به‌رو‌ست

کلیدواژه‌ها: الزام، اجبار، اکراه، تربیت و تربیت دینی.

 

مقدمه

اسلامیسازی علوم انسانی، از ضرورتهای اجتنابناپذیر جامعه اسلامی است. با توجه به جایگاه بیبدیل تعلیم و تربیت که خاستگاه اصلی انتشار و توسعه علوم انسانی و پرورش نخبگان جامعه به شمار میرود، ضرورت اسلامیسازی این علوم بیش از حوزههای دیگر احساس میشود. سامان دادن به تعلیم و تربیت اسلامی که راهکاری مهم برای اسلامیسازی علوم انسانی است، نیازمند ساماندادن به زیرساختها و تبیین و توجیه عقلی این نظام براساس مبانی فلسفی و آموزههای اسلامی است، که از رسالتهای اصلی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی شمرده میشود؛ ازهمینرو، در چند سال اخیر اهمیت تدوین آن بهمثابه شالوده تعلیم و تربیت اسلامی، برای همگان آشکار شده و تلاشهای به نسبت خوبی نیز در این باره صورت گرفته است؛ ولی تا رسیدن به هدف، راهی دشوار در پیش است

مهمترین پرسشهای فراروی تدوین کنندگان فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی عبارتند از: فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی چیست؟ منبع یا منابع معتبر برای سامانبخشیدن به آن کداماند؟ آیا ما در پی استنتاج و استخراج فلسفه تعلیم و تربیت، از فلسفه اسلامی هستیم یا اینکه تکیهگاه و منبع اصلی ما منابع دینی است، اما از روش و یافتههای فلسفه نیز استفاده میکنیم؟یا اینکه به یافتههای فلسفی هیچ وقعی نمینهیم و فقط با استفاده از روش فلسفی، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را از متون دینی استخراج میکنیم؟ و یا اینکه به نظامهای فلسفی موجود، نفیاً و اثباتاً هیچنظری نداریم و فارغ از آنها فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را فقط از منابع دینی استنتاج میکنیم؟ سرانجام اینکه روش یا روشهای ما برای سامانبخشیدن به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی چیست؟ با توجه به دیدگاههای گوناگونی که درباره فلسفه، رابطه دین و فلسفه، منابع معرفت دینی و ; وجود دارد، رویکردهای متفاوتی نیز درباره فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی شکل گرفته است. به نظر میرسد لازم است رویکردهای موجود به صورت منصفانه بررسی و نقد شوند و نقاط قوت و ضعف هریک آشکار گردد، تا با این روش بتوان به رویکرد مطلوب دست یافت که اتقان و جامعیت بیشتری دارد

بنابراین، با توجه به مطالب پیشگفته، پرسش اصلی این است که پژوهشگران ایرانی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، چه پاسخهایی ارائه کردهاند؟ به بیان دقیقتر برای تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران چه رویکردهایی وجود دارد؟ نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟ و رویکرد مطلوب کدام است؟ در این نوشتار نادیدهگرفتن رویکرد کاملاً سلبی که درباره فلسفه و فلسفه تعلیم و تربیت وجود دارد، کوشیدهایم رویکردهای موجود، بررسی و نقد شده، رویکرد مطلوب تبیین گردد

اهمیت و جایگاه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی

با نگاهی به آیات قرآن کریم، روایات معصومان و سیره عملی پیشوایان دین، درمییابیم اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت در اسلام بسیار برجسته است. تعلیم و تربیت از مهمترین اهداف انبیا به شمار میرود که هدف آن فقط کمک به پیشرفتهای علمی، فنی، هنری و غیره، نیست؛ بلکه مهمترین رسالت آن تربیت معنوی و اخلاقی انسانها و کمک به تعالی همهجانبه آنان است. روشن است، در صورتی چنین تعلیموتربیتی تحقق مییابد که بر شالودههای مستحکم بنا شده و ریشه در واقعیت داشته باشد. ازهمینرو، سخن گفتن از تعلیم و تربیت اسلامی، بدون اینکه پیش از آن فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را تدوین و تبیین کرده باشیم، شعاری صوری بیش نخواهد بود. اگر همه کتابهای درسی را از آیات و روایات پر کنیم، اما مبانی و شالودهها اسلامی نباشد، تعلیم و تربیت اسلامی محقق نخواهد شد

اساساً هر مکتبی، تعلیم و تربیت را براساس باورها و ارزشهای مد نظر خود، تعریف میکند؛ زیرا بیگمان، دیدگاه هر مکتب درباره مربی، متربی، ابعاد و مراحل تربیت، بهصورت مستقیم در ابعاد مختلف تعلیم و تربیت، نقش دارد. ازهمینرو، هرگونه اصلاحات اساسی در نظام آموزشی و تربیتی، به بازنگری در زیرساختهای آن وابسته است، در غیر این صورت، فقط تغییرات محدود و صوری را در پی خواهد داشت. اگر فلسفه و باورهای دینی بهمنزله مبنا برای تعلیم و تربیت قرار گیرند و در اهداف، فرضیهها و روشهای پژوهش بازتاب یابند، میتوانند در هدایت نگرشها و شیوههای زندگی مردم، بخصوص فراگیران، نقش ایفا کنند. این باورها از طریق تعلیم و تربیت و اثری که بر برنامهریزی و تعیین اهداف، اصول و شیوههای آموزشی میگذارند، میتوانند هم تداوم یابند و هم آثار ژرف و عمیق خویش را بر جامعه، بهویژه مربیان و متربیان، برجای گذارند

بنابراین، فلسفه تعلیم و تربیت، چارچوبی برای تفکر و تصمیمگیری در باب تعلیم و تربیت فراهم میسازد که بدون داشتن آن، نه میتوان به اندیشهورزی منسجم درباره مسائل تعلیم و تربیت پرداخت و نه بهنحو منسجم به تصمیمگیریهای عملی اقدام کرد. هرگونه تصمیمگیری در این باره که چه بیاموزیم، چرا بیاموزیم و چگونه بیاموزیم، به جهانبینی و مبانی فلسفی ما بستگی دارد. چنانکه ارزیابی نظام تعلیم و تربیت و شناسایی نقاط قوت و کاستی آن، که بهاندازه خود تعلیم و تربیت حایز اهمیت است، نیازمند معیارهای ارزیابی دقیق و متقن است، که به اتقان و حقانیت مبانی بستگی تام و تمام دارد. مراکز تولید و توزیع علم، بهمنزله مهد پرورش سازندگان علم، پیش از هر چیز باید به جمعبندی متقن و منطقی درباره مباحث بنیادی و اساسی برسند. بیشک، ساختن چنین بنایی عظیم نیازمند مهندسی دقیق است که در پرتو فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی امکان میپذیرد

پیشینه تحقیق

باتوجه به اهمیت فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، محققان با رویکردهای متفاوت پژوهشهای مناسبی انجام دادهاند که طرحها و نظریههای گوناگونی در پی داشته است؛ اما بررسی و نقد این رویکردها کمتر کانون توجه بوده است. یافتههای نگارنده نشان میدهد، نخستین کسی که به بررسی و نقد رویکردها به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی پرداخت، خسرو باقری است که در فصل اول کتاب درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران این مطلب را بیان کرد؛ ولی این اثر ما را از بررسی و نقد رویکردها به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران بینیاز نمیکند؛ زیرا اولاً، ایشان فقط به بررسی و نقد دو رویکرد سلبی و ایجابی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی میپردازد و بدون توجه به رویکردهای متعدد و متفاوتی که در ذیل هریک وجود دارد، همه را بهصورت یکسان و کلی بررسی و نقد میکند؛ درحالیکه، هریک از گروههایی که در ذیل رویکرد سلبی و ایجابی گنجانده شدهاند، تفاوتهای بسیار اساسی با همدیگر دارند. درواقع، محققانی که در ذیل رویکرد ایجابی میگنجند، رویکردهای متفاوتی به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی دارند؛ ازاینرو، ضرورت دارد هریک از آنها بهصورت جداگانه بررسی و نقد شوند؛ ثانیاً، همانگونه که در بررسی و نقد رویکرد باقری، بیان خواهد شد، نقدهای ایشان بر رویکرد طرفداران فلسفه، بسیار جای تأمل دارد

بنابراین، براساس پژوهشهای انجام شده، این موضوع تازه و بکر است و برای به ثمر نشستن تلاشهایی که در این عرصه صورت گرفت، نیاز به تبادل افکار و نقد و بررسی رویکردهای موجود، اجتنابناپذیر است. ازاینرو، در این نوشتار میکوشیم، با توجه به پرسشهای اساسی که فرا روی محققان عرصه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی وجود دارد، بهصورت بسیار مختصر رویکردهای غالب در این عرصه را بررسی و نقد کنیم و از این رهگذر به رویکرد مطلوب دست یابیم

رویکردهای اثباتی به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران

1 رویکرد استنتاج از متون دینی و استمداد از فلسفه به مثابه روش و ساختار

رویکرد نخست به فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی این است که برای سامان دادن به آن، فقط باید از فلسفه، بهطورکلی و از فلسفه تعلیم و تربیت معاصر بهطور خاص، همچون روش و ساختار بهره گرفت. در این رویکرد، به سبب نگاه بدبینانهای که به فلسفه اسلامی وجود دارد، بر این نکته تأکید میشود که فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی فقط باید از متون دینی، اما با روش عقلی و فلسفی استنتاج شود. پیشفرض اصلی این گروه آن است که متون اسلامی، درعینحال که حاوی مضامین گوناگون تربیتی است، بهشکل ساختارمند عرضه نشده است؛ زیرا این متون در درجه نخست، متون دینی است، نه متون تربیتی؛ از همینرو، در تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، لازم و مفید است که از ابزارها و روشهای مورد استفاده فیلسوفان و فیلسوفان تعلیم و تربیت، برای تنظیم و ساختاربخشیدن به مضامین تربیتی متون دینی اسلام بهره جوییم (باقری، 1389، ج 1، ص 29)

در این رویکرد، دادوستد با فلسفه بهطور کلی و با فلسفه تعلیم و تربیت معاصر بهطور خاص، محدود به روششناسی است؛ زیرا جنبههای روشی فلسفه، عینیت و عقلانیت بیشتر و مطمئنتری دارند تا یافتهها و محتواهایی که به کمک این روشها بهدست آمده است و بهصورت نظامهای فلسفی محض یا فلسفه تعلیم و تربیت مطرح میشوند. براساس همین عینیت و تعمیمپذیری افزونتر روشهاست که میتوان نظام فلسفی معینی از نظر یافتهها و محتوا کنار گذاشت، اما بهلحاظ روش از آن استفاده کرد. البته، در استفاده از فلسفه بهمثابه ساختار و روش نباید از این نکته غفلت کرد که روشهای اندیشه و پژوهش همواره بر پیشفرضهایی متناسب با فلسفههای مربوط به آنها استوار میشوند و روشهای خنثی و فارغ از پیشفرض وجود ندارد (باقری، 1389، ج 1، ص 30-31)

بر مبنای این رویکرد، فیلسوف تعلیم و تربیت، فارغ از نتایج و مباحث فلسفی، به بحث و چونوچرای عقلی در زمینه زیرساختهای تعلیم و تربیت، مانند اهداف، اصول و روشهای آن میپردازد؛ درنتیجه، فلسفه تعلیم و تربیت یعنی کاربرد روشِ عقلی و فلسفی برای توجیه و تبیین عقلی تعلیم و تربیت اسلامی با تکیه بر متون دینی

اگر اساس این نظریه را بسندهکردن بر متون دینی بهعنوان منبع و استفاده از روش عقلی برای استنتاج و تحلیل مسائل تربیتی بدانیم، میتوان گفت که پیشگام این رویکرد، آقای ماجد عرسان کیلانی است. ایشان ضمن تأکید بر استخراج فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از متون دینی، در جایجای کتاب فلسفه تربیتی اسلام، ازجمله فصل چهارم و پنجم، فلسفه را به کژروی و التقاط متهم میکند و استفاده محتوایی از آن را جایز نمیداند. با وجود این، به تعقل و فلسفهورزی برای استخراج فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از متون دینی توجه ویژه دارد. وی درباره رابطه وحی و عقل مینویسد: وحی برای عقل، چونان خورشید یا نور برای چشم است و همانگونه که اگر چشم تنها و در تاریکی باشد، چیزی را نمیبیند، عقل هم اگر در جستوجوی حقایق، تنها باشد، ره به جایی نمیبرد. همچنین، درباره نیازمندی وحی به عقل مینویسد: از سویی، وجود این بصایر [وحیانی] نیز در صورت نبودن عقل و حواس، به معرفت نمیانجامد، چه این وضع به وجود نور و خورشید در برابر نابینا میماند (کیلانی، 1389، ص 290)

کیلانی در پیشگفتار کتاب خود، بر فلسفهورزی تأکید میکند؛ زیرا به عقیده وی، تربیت، باید دربردارنده تئوری هستیشناسی باشد، تا از رهگذر آن، اهداف و مقاصد خود را مشخص سازد، همچنین دربرگیرنده تئوری شناختشناسی باشد تا روشها و شیوههای خود را مشخص سازد. بهعلاوه ایشان در این کتاب بر مباحث انسانشناسی و جهانشناسی نیز تأکید کرده است (همان، ص 31ـ32). اما ازسویدیگر، اساس نظریه وی بسنده کردن بر متون دینی (قرآن و روایات پیامبر گرامی اسلام)، بهعنوان منابع استنتاج فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی است (همان، ص 102، 107)؛ بنابراین، او با رویکرد عقلی در پی منابع دین (قرآن و روایات پیامبر گرامی اسلام) میرود و با روش عقلی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را از متون دینی استخراج میکند (همان، ص 29-30)

بررسی و نقد رویکرد نخست

دغدغه اصالت داشتن و اعتقاد به غنای متون اسلامی، از ویژگیهای مهم این رویکرد شمرده میشود، اما التقاطی خواندن فلسفه اسلامی و بیاعتنایی به آن، منصفانه نیست. چنانکه پرداختن به فلسفهورزی و مجاز دانستن دادوستد با دیگر مکاتب فکری از نقاط قوت این رویکرد است، اما فروکاستن دادوستد تنها در حد روش و ساختار، و طرد کردن مطلق مباحث فلسفی، بخصوص مباحث متقن فلسفه اسلامی، دور از انصاف است و درواقع، بیاعتنایی به مباحث خدشهناپذیر عقلی بهشمار میرود و درعمل نیز راه تعامل با مکاتب فکری را میبندد

به نظر میرسد، پذیرش روش فلسفی بهسبب پرهیز از نسبیگرایی، ایجاب میکند بسیاری از مباحث بنیادی فلسفه نیز به همین دلیل پذیرفته شوند؛ به بیان دیگر، میان روش و محتوای فلسفه اسلامی بیگانگی و فاصلهای نیست که بتوان روش را اتخاذ کرد و مباحث محتوایی را بهکلی کنار گذاشت، بلکه باید سره را از ناسره جدا کرد و مباحث برهانی و خدشهناپذیر را که فراوان در فلسفه اسلامی وجود دارد، پذیرفت. برخی متفکران اسلامی، بر این باورند که مباحث فلسفه اسلامی، به اندازهای روشن است که هر عاقلی با تکیه بر شیوه درست استدلال عقلی به آن میرسد؛ ازهمینرو، بوعلیسینا یکی از مهمترین آثار فلسفی خود را به نام الاشارات و التنبیهات نامگذاری کرده و بر این باور است که برخی مباحث فلسفی فقط نیازمند اشاره و برخی دیگر، نیازمند تنبیهاند شاید به همین سبب است که باقری درباره استفاده از فلسفه، اولاً گرفتار نوعی تناقضگویی شده است (ر.ک: باقری، 1389، ج 1، ص 29-30)؛ ثانیاً، در مقام عمل نیز در جاهای مختلف کتاب درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران از آرای فیلسوفان استفاده کرده و نظریات فلسفی را مبنای استنتاجهای خویش قرار داده است

افزون بر این، یکسانپنداری نظامهای فلسفی از نظر روش و ساختار، نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا نظامهای فلسفی همانگونه که در محتوا اختلاف دارند، از لحاظ روش و ساختار، نیز با یکدیگر تفاوتهای جدی دارند. اساساً بسیاری از اختلافات محتوایی آنها ناشی از همین اختلاف در روش است؛ مثلاً، چگونه میتوان روش فلسفه اسلامی را که مبتنی بر عقلانیت ربانی است، با روشهای مبتنی بر عقلانیت سکولار فیلسوفان معاصر غرب یکسان دانست؟ صرف نظر از اینکه برخی متفکران معاصر غربی، روش تعقلی را درخور اعتماد نمیدانند

ضعف دیگر رویکرد نخست این است که منبع فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، فقط به متون دینی محدود شده است؛ درحالیکه بهجز متون دینی، عقل نیز از منابع بسیار مهم دین بهشمار میآید و میتواند در استنتاج فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بسیار اثرگذار باشد (مصباح، 1390، ص 63). این نقیصه در رویکرد ماجد عرسان کیلانی بیشتر است؛ زیرا وی منابع دینی را در قرآن کریم و روایات رسول اکرم منحصر کرده است

نکته دیگر، بیاعتنایی این رویکرد به میراث علوم عقلی اسلامی است؛ درواقع، محروم ساختن مسلمانان از دستاوردهای گرانسنگ متفکران مسلمان در این عرصه است و تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی را نیز دشوار میسازد؛ پس، از طرفداران این رویکرد میتوان پرسید که آیا بهراستی شما میخواهید با اغماض مطلق، تلاشهای خود را از صفر آغاز کنید؟ با این فرض، آیا با اتخاذ روش فلسفی و عقلی، سرانجام از نظر محتوا به همان چیزی که فیلسوفان مسلمان رسیدهاند، نخواهید رسید؟ در اینصورت، آیا آغاز کار از نو، درواقع اضاعه وقت و تکرار همان راه رفته نخواهد بود؟

2. رویکرد استنتاج از فلسفه اسلامی (فلسفه بهمثابه منبع استنتاج)

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


دانلود مقاله الزام در آينه آيه «لا اکراه» در word
قیمت : 59,700 تومان

درگاه 1

Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky