مقاله رويکردشناسي کلامي فلسفه قيام حسيني در word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله رويکردشناسي کلامي فلسفه قيام حسيني در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
دیدگاه اول: هدف قیام، تعبد به شهادت
نقد و نظر
دیدگاه دوم: شهادت امام حسین، فدیه گناهان امّت
دیدگاه سوم: قیام امام برای حفظ جان
نقد و نظر
دیدگاه چهارم: فلسفه قیام، فقط احیای حکومت اسلامی
نقد و نظر
دیدگاه پنجم: انگیزه قیام، شهادت برای احیای اسلام ناب
نتیجهگیری
منابع
ـ اسفندیاری، محمد،کتابشناسی تاریخی امام حسین(ع)، تهران،سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد،
ـ اشتهاردی، علیپناه، کتاب هفت ساله چرا صدا در آورد، قم،علمیه، 1391
ـ جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، قم، انصاریان، چ دوم، 1381
ـ جعفریان، رسول، جنبشهای مذهبی ـ سیاسی ایران،تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،چ دوم، 1381
ـ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، قم، مکتبه المقیه،بیتا
ـ دیوان مثنوی به خط میرخانی، دفتر سوم
ـ سعیدیمهر، محمد، تحلیل معرفت شناختی مبانی کلامی در نهضت عاشورا، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،، دفتر دوم
ـ سید ابن طاووس، الهوف علی قتلی الطفوف،به کوشش سیدمحمد صحفی،قم،مؤسسه نشر کتب مذهبی، 1377
ـ شریعتی، علی، حسین[(ع)] وارث آدم، تهران، قلم،چ نهم، 1380
ـ شهرستانی، سیدهبهالدین، عظمت حسینی، ترجمه خسروی، بیجا، چ خردگار و ایران، بیتا
ـ شیخ مفید، المسائل العکبریه، مجموعه مصنفات ،ج 6، قم،کنگره شیخ مفید، 1413 ق
ـ صافی گلپایگانی، لطفالله، شهید آگاه، بیجا،بینا،بیتا
ـ صالحی نجفآبادی، نعمتالله، شهید جاوید، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا،چ 12،
ـ صالحینجفآبادی، نعمت الله، نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهری، تهران،کویر،چ دوم، 1379
ـ صدر، سیدرضا، پیشوای شهیدان، قم، 22بهمن، بیتا،
ـ طوسی، شیخ محمدحسن، تلخیص الشافی، نجف، مکتبه العلمین الطوسی و بحرالعلوم، بیتا
ـ عبدالله، علایلی، پرتویی از زندگی امام حسین(ع)، ترجمه سیدمحمدمهدی جعفری،تهران، وزارت ارشاد،
ـ عسکری، مرتضی، مقدممه مرآه العقول، تهران، دارالکتب، چاپ سوم، 1374
ـ علم الهدی، سیدشریف المرتضی، تنزیه الانبیاء، نجف، مطبعه الحیدریه، ق
ـ علیزاده سورکی، مهدی، نظریههای عاشورا، قم، پارسایان، 1378
ـ عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی،تهران، شرکت انتشارات خوارزمی،چ دوم، 1365
ـ فاضل دربندی، اکسیرالعبادات فی اسرار الشهادات، منامه، شرکه المصطفی للخدمات القثافیه، 1415ق، ج 1
ـ فرحی، سیدعلی، بررسی و تحقیق پیرامون نهضت حسینی، تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،
ـ قمی، ابوالفضل، مقصد الحسین(ع)، قم، پیروز، 1350
ـ قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی،تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام،
ـ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، مکتبه صدوقه، بیتا
ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار،بیروت، مؤسسه الوفاء، ق
ـ محمد صادق، نجمی، سخنان حسین بن علی(ع)، قم، دفتر انتشارات اسلامی. چ هشتم، ،
ـ محمدی اشتهاردی، محمد، آفتاب انقلاب اسلامی، قم، روحانی،
ـ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران،صدرا، چ هفده و هیجده، ، ج 2 و 3
ـ مولوی، جلالالدین، مثنوی معنوی، با تصحیح نیکلسون، تهران، امیرکبیر، 1371
ـ نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هشتم،
ـ نراقی، محمدمهدی،محرق القلوب، تهران، بینا، ق، چ سنگی
ـ نعمتالله، صالحی نجفآبادی،تطبیق قیام امام حسین با موازین فقهی، (مندرج در کتاب مجموعه مقالات اولین کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، تهران،مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ، دفتر اول)
ـ هاشمی، سیدمحمود، محاضرات فی الثووره الحسینیه، بیجا، مکتب السیدمحمود الهاشمی،
حماسه عاشورا پس از قرنها، همچنان بر تارک تاریخ میدرخشد و جان تشنه انسانهای حقیقتجو را سیراب میسازد. این تأثیرگذاری شگرف، نشان از ژرفا و ابعاد و زوایای پیدا و پنهان بسیار در این رویداد عظیم دارد. دراینمیان، بعد عاطفی و حماسی این حادثه بیشتر مورد توجه قرار گرفته، گرچه در کنار آن، رویکرد تحلیلی نیز بهتدریج جای خود را در منظومه فکری اندیشمندان، مورخان و مصلحان باز کرده است که در آن، افزون بر چشم دل، با چشم عقل و خرد نیز به این واقعه نظاره میشود
تحلیل عقلانی حادثه طفّ وقتی پذیرفتنی خواهد بود که بتوان میان عناصر و مؤلفههای گوناگون این رخداد سترگ، هماهنگی ایجاد کرد، و این مهم به ثمر نمینشیند جز آنکه پیش از هر چیز، زمینههای کلامی و انگیزههای اعتقادی که امام را بهسوی این حرکت سوق داد،مورد علاقه قرار گرفته و عناصر تاریخی، سیاسی و جامعهشناختی حادثه،در پرتو آن تحلیل شود
این مقاله با رویکرد تحلیلی، به بیان دیدگاههای پنجگانه اندیشمندان شیعی در رویکرد کلامی به فلسفه قیام حسینبن علی(ع) پرداخته و با نقد و بررسی، به دیدگاه مختار خود میرسد
کلیدواژهها: فلسفه قیام، رویکرد کلامی، فدیه،متکلمان شیعی، تحلیل عقلانی، احیای ارزشها
واقعه عاشورا، رویدادی است که تاریخ اسلام و بلکه بشریت، همانندی برای آن سراغ ندارد. فرهنگ عاشورا ابعاد مختلفی دارد و از جنبههای گوناگون قابل تحلیل و بررسی است. در میان ابعاد گسترده این رویداد بزرگ،به بُعد عاطفی آن بیش از ابعاد دیگر عنایت شده است؛ اما در کنار این برخورد، بهتدریج رویکرد تحلیلی به این واقعه نیز شکل گرفته است که در آن، افزون بر چشم دل، با چشم عقل و خرد نیز به این واقعه نگاه میشود
تحلیل عقلانی حادثه عاشورا هنگامی ارزشمند و ثمربخش است که بتوان بین عناصر و مؤلفه های گوناگون این رخداد، هماهنگی ایجاد کرد و با نگرهای جامع و کامل، برای آنها تبیینی معقول و پذیرفتنی ارائه نمود. این مهم وقتی ظهور مییابد که پیش از هر چیز، زمینههای کلامی و اعتقادی حرکت و قیام امام حسین(ع) بهدرستی مورد عنایت قرار گیرد، چراکه آن اصول و پیش فرضهای کلامی، بهمثابه زیرساخت آن تحلیل عقلانی، نقش مؤثری در بررسی عناصر تاریخی، سیاسی و جامعهشناسی واقعه طفّ برعهده دارد
ازآنجاکه در این عرصه، رهیافتهای گوناگون و متضاد و در برخی موارد، مناقشهانگیزی وجود دارد،پژوهش حاضر در پی آن است که با نگاهی توصیفی ـ انتقادی به بررسی این آرا پرداخته، و مبانی و جوانب نهفتهشان را تا حدودی نمایان سازد. بدیهی است در این راستا، نگارنده صرفاً به بیان رویکردهای کلامی این حادثه میپردازد و از پرداختن به دیگر عناصر فکری صاحبنظران درباره هزینههای تاریخی، سیاسی و جامعهشناسی حادثه عاشورا میگذرد. بهدیگرسخن، بحث حاضر در پی آن نیست که علل و عوامل وقوع این حادثه را که سرانجام به شهادت امام انجامید، بررسی کند، بلکه درصدد است از دیدگاه تحلیلگران، بهبررسی انگیزههای اعتقادی و کلامی که امام را به این حرکت واداشته است، بپردازد
نکته دیگر آنکه نقد و تحلیل مبانی کلامی یادشده، نیازمند پژوهشهای گسترده و عمیقی است که مجالی فراختر میطلبد؛ ولی از آنجا که نگارنده دراینباره بینظر نیست، بهاختصار در هر مورد به داوری پرداخته است
به اعتقاد نگارنده، پنج رهیافت کلامی مستقل و اصلی درباره واقعه عاشورا وجود دارد که در آثار مورخان، مقتلنویسان و تحلیلگران این واقعه بهچشم میآید. در ادامه به بررسی و ارزیابی این دیدگاهها خواهیم پرداخت
براساس این برداشت،تعبد بر اجرای فرمان الاهی باعث شد تا امام از تسلیم و تعبد، پای در راه نهد و حرکت عاشورایی را آغاز کند. مشیت خدای تعالی بر این قرار گرفته است که حضرتش را در خون، غلتان،و خاندانش را اسیر دست دشمنان ببیند. امام با آگاهی از این دستور، تمام هستی خویش را در طبق اخلاص نهاد و آن را بیچونوچرا تقدیم حضرت حق نمود. براساس این دیدگاه حرکت عاشورایی بهدلیل آنکه سرانجامش در آغاز پیدا بود، در حوصله تدبیر و عقل نمیگنجد و راهی برای توجیه آن، جز تعبد نمیماند
میتوان ادعا کرد که این دیدگاه، سنتیترین دیدگاه درباره حادثه عاشور است که از دیرباز مورد توجه بوده است. مرحوم کلینی در کتاب کافی حدیثی را بااین مضمون نقل میکند امام حسین(ع) دستور محرمانه آسمانی داشت که برای کشته شدن حرکت کند. با توجه به اینکه مرحوم کلینی در مقدمه کافی، تمام روایات کتاب را صحیح انگاشته است، استظهار میشود که ایشان به این دیدگاه گرایش داشته است
سیدبنطاوس نیز در مقدمه لهوف پس از آنکه اخبار مربوط به شهادت امام را از پیش از واقعه کربلا میآورد، اشاره به اشکال کسانی میکند که نمیتوانند شهادت را بهمثابه یک سعادت درک کنند؛ کسانی که آن را تهلکه و خودکشی معنا کردهاند. وی در پاسخ به این اشکال، به روایتی از ابوایوب انصاری استناد میکند که آیه وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ را درست عکس این نظر تفسیر میکند
دربندی در اسرارالشهاده تصریح میکند که اگر امام(ع) مسلم را به کوفه میفرستند تا از مردم بیعت بگیرد و نیرو تهیه کند، برای این بوده است که این نیروهای چند هزار نفری نیز که مسلم تدارک میکند، در کربلا کشته شوند و به فیض شهادت برسند
یکی از نویسندگان معاصر نیز پس از آنکه فلسفه قیام را شهادت معرفی میکند، در تأیید اینبرداشت، چنین مینویسد: «حسین(ع) میتوانست پیروز شود، ولی پیروزی را کنار زد و شهادت را برگزید؛ چون پیروزی، درخشندگی شهادت را فاقد بود»
بهنظر میرسد برخی از روایات درباره حادثه عاشورا همچون تعبیر «إنّ الله شاء أنْ یراک قتیلاً»، صاحبنظران را بدین سو جهت داده است که امام و یارانش برای خودشان شهید شدند، یعنی چون بهلحاظ معنوی، افرادی عالیمقام بودند و خداوند آنها را دوست میداشت، آنان را بهسوی خود طلبید
درباره ایندیدگاه، نقدها و تحلیلهای ذیل را میتوان بیان کرد
بهنظر میرسد این برداشت بیشتر، از نگاه معنوی و عاطفی به حادثه عاشورا نشأت گرفته و نگره سیاسی و اجتماعی به آن واقعه عظیم را بهکلی مغفول نهاده است. این ادعا که امام حسین(ع) براساس دستوری خاص و با تعبد به فرمان الاهی به استقبال شهادت رفته و تنها، همین انگیزه او را به حرکت و قیام واداشته است، با تکالیف اجتماعی و فردی که ازسویی بهواسطه جنبه بشری و ازسویدیگر بهواسطه امامت متوجه ایشان بوده است، نمیسازد و نمیتواند برای دیگران معقول و پذیرفتی باشد
این برداشت با بسیاری از بیانات و گفتههای آن حضرت همخوانی ندارد. امام بارها قیام خود را در راستای اجرای عدالت، اصلاح امت پیامبر(ص) و مخالفت با حکومت یزید معرفی کرده که همه، انگیزههایی معقول، فهمیدنی و عقلایی است؛ بنابراین، سخن از مصلحت خفی که در حوصله تدبیر و عقل نمیگنجد،سخنی بیدلیل است. البته در این شکی نیست که این حادثه بنابر اراده الاهی مقدر شده و از ناحیه عالم غیب، توجهی خاص به این حادثه بوده است و این عنایت خاص، پیش از قیام امام حسین(ع) و در نصوص بسیاری، مورد تأکید قرار گرفته است تا ارزش، اهمیت،عمق و تأثیر آن در حیات بشری بیشتر روشن شود؛ ولی این مطلب از جایگاه عقلانی آن نکاسته، آن را از دسترس فهم بشر خارج نمیسازد
این برداشت، واقعه عاشورا و رفتار امام را یک قصه غیرتربیتی برای بشر مینمایاند که نمیتواند و نمیباید الگوی رفتار سیاسی و اجتماعی مردم قرار گیرد. بهطور قطع، نمی توان این برداشت خشک و جامد را درست دانست و از آثار و پیامدهای اخلاقی، تربیتی و سیاسی آن رویداد سترگ چشم پوشید. استاد شهید مرتضی مطهری دراینباره مینویسد
یکی از اموری که موجب میگردد داستان کربلا از مسیر خود منحرف گردد و از حیّز استفاده و بهرهبرداری عامه مردم خارج شود و بالأخره، آن هدف کلی که از امر عزاداری آن حضرت در نظر است، منحرف گردد، این است که میگویند حرکت سیدالشهداء معلول یک دستور خصوصی و محرمانه بهنحو قضیه شخصیه بوده است و دستوری خصوصی در خواب یا بیداری به آن حضرت داده شده است؛ زیرا اگر بنا شود که آن حضرت یک دستور خصوصی داشته که حرکت کرده، دیگران نمیتوانند او را مقتدا و امام خود در نظیر این عمل قرار دهند و نمیتوان برای امام حسین(ع) مکتب قایل شد. برخلاف این که بگوییم: حرکت امام حسین(ع) از دستورهای کلی اسلام استنباط و استنتاج شد
همو در جای دیگر میگوید
اینکه میگویند: عارفاً بحقه، معرفت امام لازم است برای این است که فلسفه امامت، پیشوایی و نمونه بودن و سرمشق بودن است. امام انسان مافوق است و نه مافوق انسان،و بههمیندلیل میتواند سرمشق باشد. اگر مافوق انسان میبود، بههیچوجه سرمشق نبود. لهذا به هر نسبت که ما شخصیتها و حادثهها را جنبه اعجازآمیز و مافوق انسانی بدهیم، از مکتب بودن و از رهبر بودن خارج کردهایم. برای سرمشق شدن و نمونه بودن، اطلاع صحیح لازم است؛ اما اطلاعات غلط و تحریفشده، نتیجه معکوس میدهد و بههیچوجه الهامبخش نیکیها و محرک تاریخ در جهت صحیح نخواهد بود
نکته دیگر که در تحلیل و نقد این رویکرد لازم به ذکر است، آنکه برخی از مخالفان این رویکرد،در ردّ آن بسیار کوشیدهاند که علم غیب امام را بهگونهای مخدوش ساخته یا آن را مسکوت گذارند
از نظر این دسته، روایاتی که به برخی از آنها اشاره کردهایمبه لحاظ سند یا دلالت، قابل تأملاند. آنها از این رهگذر به این نتیجه میرسند که چون امام به پایان این حرکت و قیام علم نداشته و از شهادت خویش در این راه خبر نداشته است، پس نمیتوان ادعا کرد که امام بهقصد شهادت حرکت کرده است
بهنظر میرسد، این پاسخ در نقد رویکرد اول صائب و استوار نباشد؛ زیرا راه آگاهی از پایان کار در قصه امام حسین(ع) منحصر در علم امامت نیست، بلکه از پیشگوییهای رسول اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) نیز میتوان به آن دست یافت. ازاینرو، توفیق نظریه تعبد، در گرو اتخاذ موضعی کلامی درباره علم امام، و در انحصار آن نیست. در تحلیل دیدگاه چهارم، باز به این بحث نظری خواهیم داشت
در پایان این بخش، این تذکر ضروری مینماید که به اعتقاد نگارنده، آن دسته از صاحبنظران که معتقدند امام بهقصد شهادت حرکت کرد تا با شهادت خود موجب بیداری امت اسلامی گردد و پایههای حکومت یزید را بهلرزه درآورد،در دیدگاه اول نمیگنجند و با طرفداران نظریه تعبد هم نظر نیستند. آنان با این تحلیل، به حرکت امام صبغهای عقلانی میدهند و در همینجا، خود را از مدافعان دیدگاه اول جدا میسازند. از نظر نگارنده، میتوان این دسته از تحلیلگران عاشورا را ـ که کم تعداد هم نیستند ـ در دیدگاه دیگری گنجاند که در جای خود به آن خواهیم پرداخت
برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید