بررسی روابط اجتماعی معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات در word دارای 101 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد بررسی روابط اجتماعی معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات در word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي بررسی روابط اجتماعی معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات در word،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بررسی روابط اجتماعی معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات
روابط اجتماعی معلمان و دانشآموزان در عصر ارتباطات
جهانی را كه در آن زندگی میكنیم جهان ارتباطات نام گرفته است. با كمك ماهوارهها و اینترنت مرزها و دیوارهای مرئی و نامرئی فرو ریخته و دنیا به دهكده كوچكی تبدیل شده است. در این دهكده كوچك، نظامهای پیشین نابود شده و یا در حال نابودی است ونظامهای جدید با سرعتی وصف ناپذیر در حال جایگزینی است. دگرگونی در دانش، دگرگونی در نگرش، دگرگونی در رفتارها و دگرگونی در روابط انسانی و اجتماعی از دستاوردهای این دگرگونی است. آنچه در این مقاله مورد بررسی است كاربرد فناوریهای جدید اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش و بررسی تأثیر آن در ابعاد گوناگون آموزشی، پژوهشی و اجتماعی است. بدین منظور، در این مقاله ابتدا پیرامون وسایل جدید اطلاعات و ارتباطات و نقش آنها در آموزش و برقراری ارتباطات اجتماعی مطالبی ارائه خواهد شد و سپس به تأثیر این فناوریها در كلاسهای درس و نقش معلمان در این رابطه میپردازد.
همچنین سعی شده است با بررسی كتب، مجلات و مقالههای اینترنتی، آخرین نتایج به دست آمده از تأثیر فناوریها در كلاسهای درس به ویژه تأثیر آنها در تغییر نقش معلمان مطالبی ارائه شود. نقش این فناوریها درچگونگی برقراری ارتباط معلم با دانشآموزان، با همتایان و با سایر افراد جامعه از جمله مطالب این مقاله است.
با توجه به نتایج به دست آمده توصیههایی برای استفاده بهتر از فناوریها برای برقراری ارتباطات اجتماعی به معلمان، مسؤولین و دست اندركاران آموزشی شده است.
مقدمه
ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظهها وفكرها در میان مردم (اسمیت، 1988، ص 7). ارتباطات به معنای «تسهیم تجارب» نیز تعریف شده است. در این معنا، هر انسانی تجارب و آنچه در درون خود دارد را با دیگران در میان میگذارد. برخی از صاحبنظران ارتباطات را پدیدهای تكاملی میدانند كه به گونهی فراگردی از افراد و نظام اجتماعی كه درآن زیست میكنند، نشأت گرفته و خود به نوبه خود بر آنها تأثیر میگذارد. از طریق این جریان، انسانها و نظامهای اجتماعی تكامل مییابند، تغییر میپذیرند، خود را با شرایط منطبق میكنند، جایگزین میشوند، رشد میكنند.
ابزارهای ارتباطی وسایلی هستند كه از طریق آن انسانها به خلق، حفظ و توسعه روابط خویش با یكدیگر میپردازند. از طریق این ابزار اطلاعات، دانش و آگاهیها و حتی فرهنگها مبادله میشود. فناوریهای جدید اطلاعات و ارتباطات از زمره وسایل ارتباطی جدید هستند كه با امكاناتی نظیر پست الكترونیكی، اتاقهای گفتگو، گروههای مباحثه، نفش عمدهای در این فرآیند به عهده دارند.
اصطلاح ”فناوری اطلاعات “ جدیداً به ”فناوری اطلاعات و ارتباطات “ تغییر یافته است. البته تفاوت این دو واژه از نحوه برقراری ارتباط نشأت گرفته است. واژه اول، یعنی فناوری اطلاعات به جریان یكسویه ارتباط اشاره دارد كه در این فرآیند، گیرنده و یا دریافت كننده نسبت به اطلاعات دریافتی منفعل است. واژه دوم یعنی فناوری اطلاعات و ارتباطات، اشاره به تعامل بین كاربر و دنیای اطلاعات دارد. بنابراین، واژه دوم به جریان دوسویه ارتباط اشاره دارد كه در این فرایند، كاربر نقش بسیار فعالی در رد و بدل كردن اطلاعات خواهد داشت. رایانه از طریق جریان فرست و بازفرست اطلاعات، توانایی مردم را برای برقراری ارتباط فوری و آسان از فواصل دور و نزدیك فراهم كرده است و از این طریق موجب تحولات شگرفی در امور گوناگون از جمله آموزش و پرورش شده است. در این مقاله ضمن اشاره به تحقیقات انجام گرفته در مورد نقش رایانهها در آموزش به نقش ارتباطی آنها توجه خاص شده است.
نقش رسانههای گوناگون ارتباطی در آموزش
در قرن نوزدهم، گسترش راه آهن و استفاده از آن به عنوان اولین وسیله ارتباطی، كمی بعد اختراع تلفن كه هر فرد میتوانست ارتباط فوری و بلادرنگ با افراد دیگر داشته و اطلاعات به راحتی و وضوح سریعاً نقل و انتقال مییافت. سپس، تلگراف، تلكس، ماشین فاكس كه امكان انتقال نوشته را از طریق شبكههای ارتباطی فراهم میكرد.
استفاده از وسائل الكترونیكی در امر برقراری ارتباط و در نتیجه آموزش از طریق آن، در اوایل سال 1900 از طریق رادیو آغاز شد. در اوایل 1924، بی بی سی (BBC) شروع به پخش برنامههای آموزشی كرد. از آن زمان تا به حال رادیو به منزله ابزاری جهت دست یابی افراد ساكن مناطق دور افتاده به آموزش مطرح بوده است.
برنامههای آموزشی تلویزیون در دهه 30 آغاز به كار كرد (1930)، 20 سال طول كشید تا برنامههای آموزشی آن به صورت محبوب و مردمی در آید، بعد از گذشت 30 سال، فناوریهای رایانهای زمان و مكان را در نوردیدند و آموزش را از كلاسهای درس به منازل ومحل كار آوردند و درسهای مجازی، دورههای مجازی و دانشگاههای مجازی پدید آمدند. در حال حاضر كاربرد گسترده از امكانات اینترنت در مدارس، نشانگر فناوریهای پیشرفته میباشد.
نقش ارتباطی اینترنت در آموزش و پرورش
امروزه، علم مرز نمیشناسد و به گوشهای از جهان تعلق ندارد. همه با هم مشغول ساختن دانشهای نو برای بهبود بخشیدن به نابسامانیهای اوضاع جهان اند. این واقعیت است كه همه جهانیان از پیشرفتهای حاصله از تلاش دانشمندان و متخصصان برای زندگی بهتر و رفاه بیشتر استفاده میكنند. بنابراین، باید در تولید وساخت دانش نیز سهمی به عهده گیرند.
بهره مندی از تجارب بدست آمده از طریق رسانهها از تكرار كارهای انجام شده و صرف وقت و سرمایه مجدد جلوگیری میكند. امروزه با كمك فناوریها، در كسری از ثانیه میتوان به تجارب اندیشمندان دست یافت. با استفاده از فناوریهای جدید، نه تنها میتوان در معرض كارهای انجام شده قرار گرفت بلكه این امكان از طریق شبكههای بین المللی وجود دارد كه در فرآیند كارهای در حال انجام به طور فعالانه مشاركت كرد. متخصصان كشورهای مختلف میتوانند در زمان مشخصی به تبادل اندیشه و نظر بپردازند و در مورد یك رویداد علمی بحث و گفتگو كنند و از این طریق به دانش جهانی دست یابند. آنچه در زیر بیان میشود، استفاده از فناوریهای آموزشی را در حرفه پزشكی نشان میدهد:
الیوت ماسیه ، فناور و متخصص تعلیم و تربیت، این تجربه دست اول را هنگام بازدید از «گام نخست در موفقیت و پیشرفت در یادگیری الكترونیكی» ملاحظه كرد. او در تفسیر این بازدید چنین میگوید:
هفت هزار متخصص قلب را در سالن كنفرانسی تصور كنید كه در حال مشاهده و تعامل با جراحانی هستند كه به طور همزمان مشغول عمل جراحی قلب در سه كشور مختلف دنیا (اسرائیل، ایتالیا ونیویورك) هستند. شش بیمار برای جراحی قلب دراتاقهای عمل این سه كشور در نظر گرفته شدند. در هر اتاق عمل، بین 3 تا 8 دوربین فیلمبرداری و وسایل اسكن جهت نشان دادن عمل جراحی و گرفتن تصاویر از داخل و پخش آن به صورت زنده فراهم شده است.
متخصصان قلب در اتاقهای عمل مشغول اجرای روشهای بسیار پیچیده، بالاتر از سطح استانداردهای معمول بودند. بیماران مورد عمل جراحی كه وضعیت بسیار جدی و وخیمی داشتند، همه برگه رضایت نامه را امضاء كرده بودند و در طول انجام عمل جراحی به هوش بودند.
یك دستگاه تغذیه ماهوارهای و ارتباط از طریق آن، به تماشاگران اجازه میداد تا طی انجام دادن عمل جراحی، به طور زنده با جراحان در تعامل و ارتباط باشند و كلیه عملیات را دنبال و حتی آنها را مرور و بازنمایی كنند. شركت كنندگان میزگرد، متخصصان سطوح بالای جراحی قلب بودند كه عقاید و نظرات خود را در مورد روش كار و شیوه عمل جراحی توضیح میدادند. از سوی دیگر، جراحان در اتاق عمل راجع به اینكه چه روشی را انتخاب كنند و در چه حالتی، روش انتخاب شده را متوقف خواهند كرد رأی گیری میكردند. همین كه رأیگیری در حال انجام بود، چهار صفحه پر از اطلاعات فوری و بلادرنگ در مقابل متخصصان قلب قرار گرفت. این اطلاعات به آنها كمك میكرد تا در جریان اتفاقات زمینهی كار باشند (ماسیه، 2001، ص 1)
ماسیه گزارش میدهد «واقعاً، این رویداد تجربه یادگیری بسیار قدرتمندی بود. این فرآیند از توزیع بسیار سریع دانش و اطلاعات پزشكی حمایت میكرد. خیلی سریعتر از فرآیند معمولی در چاپ اطلاعات پزشكی.»
همان طور كه در این مثال ملاحظه شد. یكی از مهمترین امتیازات فناوریهای اطلاعات و ارتباطات مشاركت جمعی در تولید دانشهای جدید از طریق برقراری ارتباطات اجتماعی است. اینترنت برای دست اندركاران آموزشی مزایای دیگری را نیز در بردارد، از جمله:
ـ ارتباط بامراكز علمی، پژوهشی سراسر كشور و دنیا و كسب مشورت و تبادل نظر با صاحبنظران و متخصصان هر رشته؛
ـ تماس سریع با كارشناسان، متخصصان و صاحبنظران سراسر كشور وسراسر دنیا در رشتههای تخصصی مربوطه از طریق امكانات گوناگون اینترنت نظیر پست الكترونیكی.
توسعه و ضرورت اصلاح
امروزه، تقریباً تمام کسانی که به هر نحو طرفدار توسعه و اصلاحات هستند در همه جای دنیا از آموزش و پرورش شروع می کنند، چه توجه به اصل تعلیم و تربیت و تلاش در راه آن می تواند امر توسعه را پیش ببرد و با مسیر جهان هماهنگ کند. رویکرد های برآمده از عصر جدید ارتباطات و فناوری ها در تعلیم و تربیت از جمله دیدگاه حداکثری مبتنی بر خود یادگیری، چگونه یادگیری (فراشناخت)، یادگیری فرآیند مدار و مستقل، موجب حرکت تدریجی در باز تعریف مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت شده است. سواد، علم، تدریس، معلم، شاگرد، محتوای درسی و مدرسه در حال احراز تعاریف جدید هستند.(www-2)
باید باور کنیم که آموزش و پرورش دیگر معنا و مفهوم دیگری پیدا کرده است. ارتباطات جهانی که در پرتو فناوری های جدید شکل گرفته، منابع مختلف دانش برای افراد را فراهم ساخته و بدین ترتیب یادگیری از کلاس درس و مدرسه و خانواده خارج شده است و گستره ی آن را به سطح شهر، جامعه و جهان توسعه داده است. دانش آموزان در بمباران تبلیغات انواع رسانه ها گرفتار آمده و گویا در این میان آنکه تربیت نمی کند آموزش و پرورش است. همه از کودک و جوان می گویند و همه هم قصد دارند او را برای آینده تربیت کنند ولی هر کس هم راه خود را می رود و متاسفانه در این میان آنچه باقی می ماند مخروبه ای است که آموزش و پرورش باید ابتدا آبادش کند بعد از اگر فرصت داشت متکفل تربیت او هم می شود.
در حالی که دانش آموزان ما هنوز، اغلب در کلاس هایی درس می خوانند که بیشتر مطالب به صورت سنتی و در قالب سخنرانی تدریس می شوند و دانش آموز درجریان یادگیری، فعالانه به کار گرفته نمی شود. در این شیوه، معلم سعی می کند که با زحمت و تلاش بسیار، مفاهیم اندوخته شده در ذهن خود و یا کتاب درسی را به گونه ای به دانش آموزان تفهیم و تلقین کند. در حالی که برای تربیت صحیح و ساختن شخصیت دانش آموز به عنوان انسانی مفید، کارآمد و اثر بخش، می یابد با درکی صحیح، نسبت به اهمیت ارتباط معلم و شاگرد، این رابطه را در قالب یک تعامل دوسویه، توسعه داده و از آن به نحو مطلوبی بهره برداری کنیم، امروزه توجه به رشد روزافزون کمیت دانش بشری ما را وادار به تجهیز دانش آموزان به دانش و مهارت هایی می کند که همیشه در همه جا به کار آنان بیاید. امری که صرفاً با به کارگیری شیوه های نوین تدریس امکان پذیر است
(راصد، 1381ص2).
تا وقتی که شیوه های نوین تدریس توسط معلمان پذیرفته و اجرا نشود صحبت از ورود رایانه به کلاس ها و مدارس، کاری بیهوده است. چه اگر رایانه به مجموعه ی وسایل مدرسه و دفتر اضافه شود و حتی با خرید رایانه های متعدد، شبکه ای هم در آموزشگاه ایجاد شود ولی معلمان به طور کلی ندانند که چه کنند تمام فعالیت ها و هزینه ها را به اشتباه برده اند.
وقتی دیگر تاکید آموزش و پرورش برانتقال دانش نبود، نقش مدرسه تفاوت بسیاری خواهد کرد. معلم، دیگر انتقال دهنده ی صرف اطلاعات به دانش آموزان نخواهد بود. آموزش و پرورش به جای پرداختن به مواد درسی به کل انسان می پردازد و به تمام ابعاد زندگی او توجه می کند وعلم در نظام جدید آموزش و پرورش در مقام یاور در بالندگی انسان، ایفای نقش می کند نه انتقال دهنده ی اطلاعات. شاگرد، پرسشگر و فعال است نه شنونده ای منفعل و پذیرا. امروزه، با دسترسی فراگیران به اینترنت و گذرگاه های گوناگون کسب اطلاعات و بالطبع تاثیرپذیری از فرهنگ جهانی و غیر بومی، اقتدار علمی معلم رفته رفته رنگ می بازد. از همین روست که آموزش و پرروش ناگزیراست کارکردهای نو مستلزم نگاهی نو به نظام آموزش و پرورش است. نگرشی نو در ابعاد و محورهای گوناگونی چون تعاریف، اصول، اهداف، ساختار، محتوا، مدیریت و منابع انسانی. در کشور ما نیز تغییرات و نگرش های برآمده از تحولات عصر کنونی،نیاز ها و انتظارات جدیدی را از آموزش و پرورش شکل می دهد.
"اگر خود را در محدوده ی آنچه هستیم واقع بینانه ببینیم، متوجه خواهیم شد که آموزش و پرورش کنونی ما نه تامین کننده ی دیروزمان بوده و نه برآورنده ی توقعات بر حق امروزمان. رفاه نسبی در جهان امروز، نتیجه ی آموزش و پرورش پویای کسانی است که با توجه به نیازهای زمان و گریز از تعصبات ناروا خود را مسئول بهزیستی انسان ها می دانند و در سخت ترین شرایط به دنبال بهروزی همگانند. باید گفت اختراعات شگفت انگیز و امیدواری های روزافزون، الهام گرفته از اندیشه های کسانی است که همگان را وامدار خود کرده است و ما همچنان منفعلانه، چشم به راه آنان هستیم تا بی آن که سهمی در این دستاوردها داشته باشیم برداشت کننده ی دست دومی از پدیده های رفاهی و اختراعی دیگران با هزینه های سرسام آور باشیم(2-www)"
معلم کارآمد
همه، معلمی را شغل مهمی معرفی می کنند و مهم تر از محتوا و حتی برنامه ی درسی کسی است که قصد ارائه محتوا را دارد. آیا همه معلمان با هوش و کارآمد هستند؟ آیا می توان ملاک هایی برای شایستگی یک معلم تصور کرد؟ یا این که معلمان همگی یکسانند و ملاک مشخصی برای شایستگی یکی بر دیگری وجود ندارد؟ آیا ذاتاً برخی از افراد، معلم به دنیا می آیند یا معلمی حرفه ای است که بعضی ها آن را بهتر یاد می گیرند؟ این سئوالات، مطالب مهم و حیاتی می باشند که می بایست به آنها پاسخ های دقیق داد. به طور کلی تحقیقات اخیر نشان داده که هوش وشخصیت معلم در مقایسه با توان علمی و کاربردی او در کلاس از اهمیت کمتری برخوردار است.
به عقیده ی ((مک دانلد)) معلمان خوب قادرند یادگیری دانش آموزان را افزایش داده و از طریق پاداش دادن به دانش آموزان و دادن امکانات بیشتر برای آموختن، سطح انگیزه ی آنان را بالا ببرند.به عقیده ی ((ونینگ و گلاور))، در کنار نقش های مورد نظر، معلمان خوب که از آنها به نام معلم کارآمد نام می بریم، قادرند قدرت تفکر دانش آموزان را پرورش داده، رشد او آنها را تسهیل سازند و به خوبی از عهده ی کلاس برآیند. به منظور بررسی ویژگی های مورد نظر، شاید صلاح باشد آنها را با تعمق بیشتری بنگریم زیرا چنانچه مونتانا تصریح نموده علی رغم پژوهش های انجام شده در خصوص ویژگی های معلمان کارآمد و موفق، هنوز یافته ها و اطلاعات اندکی موجود است. این مسأله البته تعجب آور نیست زیرا عوامل زیادی در بیرون از معلم وجود دارند که وضعیت را پیچیده می سازند، مانند: سن، توانایی و زمینه هایی اجتماعی، اقتصادی دانش آموزان، موضوع تدریس، محیط مدرسه و ... به عقیده ی مونتانا آنچه برای یک معلم به صورت مجموعه ای از شرایط، عمل می کند می تواند برای همان معلم در شرایط دیگر کارایی نداشته باشد(همشهری،9/9/78،ص89)
ولی در هر صورت مشخصه هایی به شرح ذیل برای یک معلم کارآمد ذکر کرده اند.
1- توانایی جذب دانش آموزان و دانشجویان
2- پرورش مهارت های فکری
3- یادگیری و ارزیابی آن
4- یادگیری مداوم
5- اداره کلاس
6- رفتار های کلاسی شامل انعطاف پذیری در روش، اشتیاق در کار و...
با دقت در مشخصات فوق به مواردی می رسیم که لازمه ی جامعه ی امروز است. " شاید بتوان هدف تعلیم و تربیت را پرورش قوه ی تفکر دانش آموزان دانست و چون یادگیری معنادار، به ویژه برای رشد قوای فکری دانش آموزان با اهمیت می باشد، معلمان موفق می توانند فعالیت های آموزشی را معنادار سازند.بدین منظور یک معلم کارآمد، یادگیری جدی دانش آموزان را طوری هدایت می کند که با دانش قبلی آنها همسانی داشته باشد تا دانش آموزان بتوانند دانش جدید را به نحوی منطقی در حافظه ی خود سازمان دهند. زیرا یادگیری مداوم، محتاج سازماندهی منطقی مطالب با یکدیگر است" (همان منبع ).
برای رسیدن به هدف فوق معلم کارآمد نمی تواند به تکنولوژی و فناوری های جدید پشت کند. با یادگیری مداوم است که معلم می تواند به افق های جدید در آموزش توجه کند. متاسفانه تعداد زیادی از معلمان همزمان با شروع تدریس،یادگیری خود را متوقف می کنند و به جزوه هایی که روزگاری نوشته اند قناعت می کنند" در حالی که جهان در حال تغییر به سرعت از کنار آنها گذشته است و به سرعت آنها در وضعیتی قرار می گیرند که دیگر نمی توانند تدریس کارآمد داشته باشند. یک معلم کارآمد معمولاً تحولات مربوط به رشته ی خود را تعقیب می کند و دائماً مهارت های خویش را بهبود می بخشد. آنها در حال آموختن هستند. به عبارتی دیگر آنها دائماً در حال شاگردی کردن هستند" (همان منبع )
برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید