مقاله انسان اقتصادي از ديدگاه اسلام فایل ورد (word) دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله انسان اقتصادي از ديدگاه اسلام فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه و مقالات آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ريختگي احتمالي در متون زير ،دليل ان کپي کردن اين مطالب از داخل فایل ورد مي باشد و در فايل اصلي مقاله انسان اقتصادي از ديدگاه اسلام فایل ورد (word)،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام
اهمیت پردازش الگوی انسان اقتصادی در نظریهپردازیهای اقتصادی، هر اقتصاددان مسلمان را وا میدارد تا پیش از داخل شدن در هر گستره اقتصادی، درباره این موضوع بیندیشد. برخی از مبانی فلسفی اسلام میتواند ما را در پردازش انسان اقتصادی یاری دهد. در گستره خداشناسی، آموزههای «توحید افعالی» رابطهای خاص بین خداوند و انسان برقرار میسازد که در آن، از انسان سلب اختیار نشده و از طرف دیگر نیز آنگونه نیست که در این جهان به خود واگذار و رها شده
باشد. «توحید عبادی» نیز ویژگیهای رابطه مزبور را دقیقتر نشان داده، تأکید میکند که دخالت پروردگار در امور انسان از دو جنبه تکوینی درباره انسان، با آفرینش امور فطری تحقق یافته که «مطلقگرایی» و «لذتپذیری» دو نمونه از آن است. توحید عبادی تشریعی نیز از مبانی خداشناسی شناخت وحیانی بوده، جایگاه آن را در بین دیگر منابع شناخت معین میکند.
پس از مبانی خداشناسی به جهت سنخیت با موضوع انسان اقتصادی، باید به مبانی انسانشناسی پرداخت تا از آموزههای اسلامی، عناصری استخراج شود که در ترسیم این الگو به طور کامل مؤثر باشد. مبانی انسانشناسی اسلام، «فطرت» را مهمترین ویژگی مشترک همه انسانها در نظر گرفته است.
از امور فطری که در شناسایی ویژگیهای انسان اقتصادی تأثیر دارد، «لذتپذیری و المگریزی» و نیز «مطلقگراییِ» نفس است. با پذیرفتن «مطلقگرایی» به صورت یکی از امور فطری میتوان پیشبینی کرد که بیشینهسازی به گونهای که بتواند امور غیر مادی را نیز پوشش دهد یکی دیگر از ویژگیهای الگوی فرضی انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام است؛ «لذتپذیری و المگریزی انسان» نیز باید با توجه به یکی دیگر از مبانی انسانشناسی اسلام یعنی «تجرد و بقای روح» مطرح شود
. با ترکیب آموزههای مزبور میتوان انتظار داشت که در گستره هستیشناسی هر نظریهپردازی که «مطلقگرایی» و «لذتپذیری و المگریزی» را از ویژگیهای مشترک هر انسانی بداند، در پردازش الگوی انسان اقتصادی باید «حداکثرسازی بهرهمندیها یا لذات» را از ویژگیهای مطرح شده در آن الگو لحاظ کند؛ البته این ویژگی دارای حالتهای گوناگون است که با توجه به مبانی ارزشی اسلامی، یکی از آنان برگزیده و انسان اقتصادی مطلوب معرفی میشود.
مبانی جهانشناسی اسلام، جنبه دیگری از الگوی انسان اقتصادی را روشن میکند. شامل بودن هستی از دو بخش اساسی طبیعت و ماورای طبیعت و تأثیرپذیری این دو از یکدیگر از عناصر این گستره هستند که باید به آنها توجه شود. نظام سرمایهداری با پذیرش عدم تأثیرپذیری این دو از
یکدیگر، الگوی خاصی را برای انسان اقتصادی مطرح کرد. با توجه به اهمیت این تأثیرپذیری در ترسیم جایگاه انسان در هستیشناسی میتوان انتظار داشت از آنجا که مبانی جهانشناسی اسلام چنین تأثیرپذیری را میپذیرد، میتواند معرف الگوی دیگری برای انسان باشد. با مطالعه دیدگاه اسلام درباره روابط حاکم بین طبیعت و ماورای طبیعت میتوان تأثیرگذاری چنین جهانشناسی را بر الگوی انسان اقتصادی پی گرفت. از مهمترین روابطی که قرآن کریم در اینباره به معرفی آنها
پرداخته، «امدادهای غیبی»، «ابتلاء» و «هماهنگی تلاش و پاداش» است. روابط مزبور افزون بر این میتواند در تبیین و تحلیل قاعده رفتاری الگوی انسان اقتصادی مطلوب که با توجه به مبانی ارزشی اسلام معرفی خواهد شد، مورد استفاده قرار گیرد.
بهترین روش برای شناسایی ویژگیهای انسان اقتصادی مطلوب در فرهنگ دینی، ردیابی ویژگیهای «انسان کامل» است. انسان کامل که قرآن کریم با عنوان «عباد الرحمن» از آنها یاد کرده در گسترههای گوناگون رفتاری ویژگیهای خاص دارد. در گستره رفتارهای اقتصادی، مهمترین ویژگی که به آن اشاره شده، «اعتدال» است. شناختن این ویژگی به تلاش دیگری نیاز دارد که به نظر میرسد شناخت وحیانی به خوبی از عهده آن بر میآید. در «اخلاق اسلامی» و «فقه
اسلامی» میتوان مبانی را یافت که با استفاده از آن ثابت میشود، تعریف اعتدال به برداشت ویژه از عنصر «بهترین ترکیب» در تعریف ارائه شده برای الگوی انسان اقتصادی باز میگردد. در این برداشت باید ترکیب بین بهرهمندیهای گوناگون به گونهای باشد که هیچیک از آنها مورد غفلت و فراموشی قرار نگیرد و جای خود را به دیگری ندهد
انسان یكی از پیچیده ترین و اسرارآمیزترین موجودات عالم هستی و اعجاب انگیزترین مخلوق خدای متعال است.
از آنجا كه هرچه علم و قدرت سازنده مصنوعی بیشتر باشد، موجود ساخته شده از عظمت بیشتری برخوردار خواهد بود، انسان هم مصنوع مستقیم حضرت حق است و به اندازه علم و قدرت خداوند_ جل جلاله_ اسرار و عظمت و شگفتی در نهادش نهفته است و ذات این موجود جز برای خدای سبحان، برای احدی به طور كامل شناخته و معرفی نخواهد شد مگراینكه خداوند متعال به كسی علمی خاص عنایت فرماید و با توجه به اینكه قضای الهی براین بوده كه این موجود، آینه تما
م نمای جمال الهی باشد؛ عظمت و شگفتی های او اعجاب بیشتری خواهد داشت و ارزش معنوی فوق العاده چشم گیری برای او خواهد بود.
00049064 1372 07614 سیدمهدی، مهرداد علوم انسانی. amp;222176 الهیات و معارف اسلامی كرامت انسان از دیدگاه اسلام, / مهرداد سیدمهدی؛ به راهنمایی: غلامرضا اعوانی. 121 صفحه، كتابنامه TH پایان نامه (كارشناسی ارشد) — دانشگاه امام صادق (ع)، 1372 یكی از مباحثی كه در انسان شناسی مورد بررسی قرار میگیرد، جایگاه و منزلت انسان نسبت به سایر آفریدگان است یا به عبارت دیگر، بحث كرامت انسان یكی از مباحث انسانشناسی است . در مورد جایگاه و منزلت انسان دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. گروهی انسان را به عنوان برترین آفریدگان معرفی كردهاند. در این گزارش انسان محور حقائق و ارزشهاست و همهء فعالیتهای علمی و عملی انسان بر محور خود آدمی، میگردد. از سوی دیگر در این نظر، تشكیكهائی شده است از جمله اینكه این نظر ناشی از خودخواهی انسان است كه میخواهد بر همهء موجودات جهان، چیرگی یابد و همه را زیر یوغ خویش بكشد. در دنیای امروز برخی مكتبها بر اصالت انسان بسیار تاكید دارند بگونهای كه بسیاری از كشورهای باصطلاح متمدن برآنند كه باید در قوانین كیفری ارزش و كرامت انسان حفظ شود. در این رساله ما سعی بر این داریم تا ارزش و كرامت انسان را از
دیدگاه اسلام بررسی كنیم. آیا ارزش و كرامت انسان در برتری ظاهری او بر موجودات عالم است ؟ آیا ارزش و كرامت انسان در بعد جسمانی و مادی او خلاصه میشود؟ آیا ارزش و كرامت انسان ارتباطی با بعد روحانی و معنوی انسان دارد؟ پاسخ به این سوالات مباحث اصلی این تحقیق را تشكیل میدهد. برخی آیات برای انسان بطور كلی منزلت قائل شدهاند و در آیاتی دیگر لحن قرآن نكوهشآمیز است . همچنین در احادیث چنین مواردی دیده میشود. پس باید در آیات و احادیث دقت بیشتری كرد كه آن تكریمها و نكوهشها به چه اعتباری است و سرانجام نظر قطعی اسلام دربارهء انسان و منزلت وی نسبت به موجوداتدیگر چیست ؟ در این رساله در دو بخش اول
بحثهای ارائه شده بیشتر جنبه مقدمهای دارند. برای اینكه بحث دربارهء كرامت انسان شود، نخست باید یك آشنائی كلی با انسان چه از نظر لفظی و چه از نظر حقیقت وی، بدست آید. در بخش اول به این مطلب پرداخته شده است . در بخش دوم به طور اجمالی به بررسی نظریات سه مكتب غیرالهی دربارهء ارزش و كرامت انسان پرداخته شده است . اگرچه بحث دربارهء ارزش و كرامت انسان در اسلام است اما بررسی اجمالی نظریات این سه مكتب عمده مطرح در غرب در زمینه انسان میتواند موید و گواهی موجود بر نادرستی ارزش ارائه شده در این مكتبها و درستی ارزش ارائه شده در اسلام باشد. از بخش سوم، در واقع ما وارد بحث اصلی خود میشویم. در این
بخش با بررسی آیه 70 سورهء اسراء بحثی دربارهء كرامت و علل و عوامل و موانع آن بیان میشود. در بخش چهارم دو مظهر از مظاهر كرامت انسان كه در قرآن بیان شده ذكر گردیده و دربارهء آنها بحث شده است . و در نهایت در بخش پنجم ارزش و كرامت انسان از دیدگاه معصومین صلوات الله علیهماجمعین كه خود با كرامتترین انسانها در روی زمین بودند، بررسی شده است . قرآن / كرامت / انسان / اسلام Quran / Wonders / Human / Islam اعوانی، غلامرضا, استاد راهنما دانشگاه امام صادق (ع), دانشكده الهیات و معارف اسلامی و ارشاد دانشگاه امام صادق (ع), دانشكده الهیات و معارف اسلامی و ارشاد
اصل در انسان از دیدگاه اسلام
اصل اول
انسان موجودى است مركب از جسم و روح، كه پس از مرگ، جسم او متلاشى مىشود ولى روح او به حیات خود ادامه مىدهد، و مرگ انسان به معناى فناى او نیست. از این جهت تا برپایى قیامت، در عالم برزخ زندگى خواهد داشت. قرآن در بیان مراتب آفرینش انسان، آخرین مرحله آن را كه با نفخه روح در كالبد وى صورت مىپذیرد،با این جمله یاد مىكند:‹‹ثم انشاناه خلقا آخر›› (مؤمنون/14): آنگاه او را موجودى دیگر قرار دادیم.
نیز در آیات متعدد به حیات برزخى انسان اشاره مىكند و از آن جمله مىفرماید: ‹‹و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون›› (مؤمنون/100): و پیش روى (و یا پشت آنان) برزخ (1) است تا روزى كه برانگیخته مىشوند. آیاتى كه بر حیات برزخى گواهى مىدهند بیش از آنند كه در اینجا نقل گردند.اصل دوم
هر انسانى با فطرت پاك و توحیدى آفریده مىشود، به گونهاى كه اگر به همین حالت پیش برود و عوامل خارجى او را منحرف نكنند، راه حق را خواهد پیمود. هیچ فردى از مادر خویش خطاكار، گنهكار، و یا بد سگال زاده نشده است، و پلیدیها و زشتیها جنبه عرضى داشته و معلول عوامل بیرونى و اختیارى است.وروحیات ناپسند موروثى نیز به گونهاى نیست كه در سایه اراده و خواست انسان تغییر ناپذیر باشد. بنابراین اندیشه گناه ذاتى فرزندان آدم، كه در مسیحیت كنونى مطرح است، بىپایه است.
قرآن كریم در این باره مىفرماید:‹ (روم/30): بدون هیچگونه انحراف به چپ و راست، به آیین الهى روى آور كه خداوند انسانها را <
بر اساس آن آفریده است. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم نیز مىفرماید:«ما من مولود الا یولد على الفطره» (2) : هیچ مولودى نیست مگر اینكه بر فطرت پاك (توحید و یگانه پرستى) به دنیا مىآید.
اصل سوم
انسان موجودى است مختار و انتخابگر، یعنى در پرتو قوه عقل پس از بررسى جوانب مختلف فعل، انجام یا ترك آن را برمىگزیند. قرآن كریم مىفرماید: ‹‹انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا›› (انسان/3): ما راه را به او نشان دادهایم، او یا سپاسگزار است و یا كفران كننده.
نیز مىفرماید: ‹‹وقل الحق من ربكم فمن شاء فلیؤمن و من شاءفلیكفر›› (كهف/29): بگو حق از جانب پروردگارتان نازل گردیده است. پس هركس مىخواهد ایمان آورد و هركس مىخواهد كفر ورزد.
اصل چهارم
انسان به حكم اینكه از فطرتى سلیم برخوردار است، و داراى قوه عقل است كه مىتواند خوب را از بد تمیز دهد و نیز از اختیار و انتخابگرى برخوردار است – روى این جهات – موجودى است تربیت پذیر، كه راه رشد و تعالى و بازگشتبه سوى خدا به روى او در همه زمانها گشوده است، مگر در لحظهاى (لحظه مشاهده مرگ) كه دیگر توبه او پذیرفته نیست. از این جهت، دعوت پیامبران شامل همه افراد بشر بوده است، حتى افرادى مانند فرعون، چنانكه مىفرماید:
‹‹فقل هل لك الى ان تزكى× و اهدیك الى ربك فتخشى›› (نازعات/18-19):اى موسى به فرعون بگو آیا مىخواهى تزكیه شوى و ترا به سوى پروردگارت هدایت كنم، تا خشیتیابى.
بر این اساس انسان نباید هیچگاه از رحمت و مغفرت الهى مایوس گردد. چنانكه مىفرماید:
‹‹لا تقنطوا من رحمه الله ان الله
یغفر الذنوب جمیعا›› (زمر/53): از رحمتخدا مایوس نشوید، كه او همه گناهان را مىآمرزد.
اصل پنجم
انسان به حكم اینكه از نور خرد و موهبت اختیار برخوردار است، موجودى مسئول است: مسئول در برابر خدا، در برابر پیامبران و رهبران الهى، در برابر گوهر انسانى خویش و انسانهاى دیگر و در برابر جهان. قرآن به مسئولیتبشر در آیات بسیارى تصریح دارد.
مىفرماید: ‹‹اوفوا بالعهد ان العهد كان مسؤولا›› (اسراء/34): به پیمان وفادار باشید كه از پیمان سؤال مىشود.
نیز مىفرماید: ‹‹ان السمع والبصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولا›› (اسراء36): از گوش و چشم و دل سؤال مىشود.
باز مىفرماید:‹‹ایحسب الانسان ان یترك سدى›› (قیامت/36): آیا انسان گمان مىكند كه به حال خود رها شده است.
و پیامبر گرامى اسلامصلى الله علیه و آله و سلم فرموده است:«الا كلكم راع و كلكم مسؤول عن رعیته». (3)
اصل ششم
هیچ انسانى بر دیگرى مزیت و برترى ندارد مگر از طریق كمالات معنوى كه از آن برخوردار است. بارزترین ملاك مزیت و برترى نیز تقوا و پرهیزگارى در همه شئون زندگى است. چنانكه مىفرماید:
‹‹یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثى وجعلناكم شعوبا و قبائللتعارفوا ان اكرمكم عندالله
اتقاكم›› (حجرات/13):اى انسانها ما شما را از یك مرد و زن آفریدیم، و شما را دستهها و قبیلههاى گوناگون قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید، همانا گرامیترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شما است.
بنابر این خصوصیات نژادى وجغرافیایى ونظایر آن از دیدگاه اسلام مایه برترى طلبى و تفاخر و تبختر نیست.
اصل هفتم
ارزشهاى اخلاقى، كه در حقیقت اصول انسانیتبوده و ریشه فطرى دارند، اصولى ثابت و جاودانه اند، و گذشت زمان و تحولات اجتماعى سبب تغییر و دگرگونى آنها نمىشود. مثلا زیبایى وفا به عهد و پیمان، یا نیكى را با نیكى پاسخ گفتن، امرى جاودانه است و تا بشر بوده و خواهد بود، این قانون اخلاقى دگرگون نخواهد شد. همچنین استحكم به زشتى خیانت و خلف وعده. بنابراین، از دیدگاه عقل، در زندگى اجتماعى بشر یك رشته اصول وجود دارد كه با طبیعت و سرشت انسان درهم آمیخته و ثابت و پایدار مىباشد.
آرى در كنار این اصول اخلاقى یك رشته آداب و رسوم نیز یافت مىشود كه از شرایط زمانى و مكانى تاثیر پذیرفته و دستخوش تغییر و دگرگونى قرار مىگیرد، كه ربطى به مبادى و اصول ثابت اخلاقى ندارد.
قرآن كریم به برخى از اصول عقلى و ثابت اخلاقى اشاره دارد، چنانكه مىفرماید:
‹‹هلجزاء الاحسان الاالاحسان›› (الرحمن/60): آیا پاداش احسان، چیزى جز احسان است؟
‹‹ما على المحسنینمن سبیل›› (توبه/91): برنیكوكاران نكوهشى نیست.
‹‹فان الله لا یضیع اجر المحسنین›› (یوسف/90): خدا پاداش نیكوكاران را تباه نمىسازد.
‹‹ان الله یامر بالعدل والاحسان و ایتاء ذی القربى و ینهى عن الفحشاء والمنكر و البغی››
(نحل/90): خدا به دادگرى و نیكوكارى و كمك به خویشاوندان فرمان مىدهد و از پلیدى و زشتى و ستم نهى مىكند.
اصل هشتم
اعمال انسان، گذشته از اینكه در سراى دیگر پاداش یا كیفر دارد، در این جهان نیز خالى از پیامدهاى خوب و بد نیست.در حقیقت پارهاى از حوادث جهان عكسالعمل فعل او مىباشد، و این حقیقتى است كه وحى از آن پرده برداشته و علم بشر نیز تا حدى بدان پى برده است. قرآن كریم در این باره آیات بسیارى دارد كه دو نمونه را یادآور مىشویم:
‹‹و لو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماءو الارض ولكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا یكسبون›› (اعراف/96): هرگاه اهل آبادیها ایمان آورند و پرهیزگار باشند، درهاى بركات آسمان و زمین را به روى آنان مىگشاییم، ولى آنان (آیات الهى را) تكذیب كردند، پس ما نیز آنها را به كیفر اعمالشان رساندیم.
حضرت نوح به امتخود یادآور مىشود كه میان پاكى از گناه و گشوده شدن درهاى رحمت الهى و فزونى نعمتخداوند رابطهاى برقرار است. چنانكه مىفرماید:‹‹وقلت استغفروا ربكم انه غفارا× یرسل السماء علیكم مدرارا× ویمددكم باموال وبنین ویجعل لكم انهارا›› (نوح10-12):(به قوم خود) گفتم از خدا طلب آمرزش كنید، او آمرزنده گناهاست، در این صورت از آسمان بر شما باران فراوان فرود مىفرستد. و با مال و فرزند شما را كمك مىكند. و براى شما باغها وچشمهسارهایى پدید مىآورد.
اصل نهم
پیشرفت و عقبگرد امتها ناشى از عللى است كه صرفنظر از برخى عوامل بیرونى، عمدتا ریشه در عقاید و اخلاق و رفتار خود آنان دارد.این اصل با قضا و قدر الهى نیز منافات ندارد، زیرا این قاعده خود از مظاهر تقدیر كلى الهى است. یعنى مشیت كلى الهى بر این تعلق گرفته است كه امتها از طریق عقاید و رفتار خود سرنوشتخود را رقم زنند. مثلا جامعهاى كه روابط اجتماعى خود را بر اصل عدالت و دادگرى استوار سازد، زندگى نیك و آرامى خواهد داشت، و امتى كه روابط اجتماعى خود را بر خلاف آن قرار دهد، سرنوشتى ناگوار در كمین او خواهد بود. این اصل همان است كه در
اصطلاح قرآن «سنتهاى الهى» نامیده شده است. چنانكه قرآن مجید مىفرماید:
‹‹فلما جاءهم نذیر ما زادهم الا نفورا× استكبارا فی الارض ومكر السىء ولا یحیق المكرالسیئ الا باهله فهل ینظرون الا سنه الاولین فلن تجد لسنه الله تبدیلا و لن تجد لسنه الله تحویلا››. (فاطر/42-43): آنگاه كه بیم دهندهاى نزدشان آمد، جز دورى از بیمدهنده آنها را سودى نبخشید، به علت استكبار در زمین و نیرنگهاى زشت،(باید دانست كه) نیرنگهاى بد جز نیرنگبازان را در بر نمىگیرد. آیا آنان جز سنتى كه بر گذشتگان حاكم بود، منتظر چیز دیگرى هستند؟! در سنتخدا هیچ تحول و دگرگونى نمىیابى.
‹‹;و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنین;و تلك الایام نداولها بین الناس;›› (آل عمران/139-140): شماها برترید اگر مؤمن باشید; و این روزها (پیروزى و شكست) را بین مردم دستبه دست مىگردانیم.
برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید