توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله تبیین فلسفی وحی از دیدگاه ابن‌سینا دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تبیین فلسفی وحی از دیدگاه ابن‌سینا  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تبیین فلسفی وحی از دیدگاه ابن‌سینا

چکیده  
طرح مسئله  
مفهوم شناسی وحی  
عقل فعال، منبع علوم وحیانی  
نفوس فلکی  
قوای نفس  
1 حس مشترک  
ارتسام مدرکات باطنی در حس مشترک  
2 قوه خیال  
3 قوه واهمه  
4 قوه حافظه  
5 قوه متصرّفه (= متخیّله)  
حکایتگری متخیله  
کیفیت ادراک نفس  
قوه حدس  
برخورداری نبی از عقل قدسی  
چگونگی اتصال نفس با عقل فعال  
تفاوت وحی با اخبار پیش‌گویان  
فرایند نزول وحی  
تأویل وحی  
نقد و بررسی  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تبیین فلسفی وحی از دیدگاه ابن‌سینا

ابن سینا، حسین‌بن عبدالله )1385(، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

ـــــ )1383)، الاشارات و التنبیهات با شرح خواجه طوسی، تحقیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

ـــــ )1952 م)، رساله فی النفس و بقائها و معادها، تحقیق احمد فؤاد الاهوانی، بیروت، دار احیاء‌الکتب العربیه

ابن منظور، محمدبن مکرم )1408م)، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث

راغب اصفهانی، حسین‌بن محمد )1416ق)، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، بیروت، دارالقلم

بابایی، علی‌اکبر )1379)، ‌روش‌شناسی تفسیر قرآن، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه

جوهری، اسماعیل‌بن حماد )1990م)، صحاح اللغه، بیروت، دار العلم للملایین

سهروردی، شهاب الدین )1380)، مجموعه مصنفات، تصحیح هانری کربن، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی

ملاصدرا (صدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازی) )1419م)، الحکمه‌ المتعالیه فی الاسفار العقلیه‌ الاربعه، بیروت، دار احیاء ‌التراث العربی

ـــــ )1380)، المبدأ و المعاد، تحقیق سید جلال‌الدین آشتیانی، ‌قم، دفتر تبلیغات اسلامی

فارابی، ابونصر )1986م)، آراء اهل المدینه الفاضله، تحقیق البیر نصری نادر، بیروت، دار المشرق

چکیده

ابن‌سینا، از برجسته‌ترین متفکران مشایی جهان اسلام، تبیین ویژه‌ای از وحی ارائه داده است. از دیدگاه او، منشأ علوم وحیانی، عقل فعال است و نفس نبی بر اثر برخورداری از عقل قدسی، به عقل فعال متصل شده، معارف غیبی در نفس او منعکس می‌گردد؛ سپس این معارف دریافتی توسط قوه متخیله نبی، محاکات می‌شود و به صورت جزئی و در قالب الفاظ، به حس مشترک نبی می‌رسند

این نوشته سعی دارد ابعاد مختلف نظریه را در باب تحلیل وحی، با توجه به مبانی هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی وی در آثار مختلفش واکاوی کند و نشان دهد که این فیلسوف چگونه از مبانی فلسفی مشایی خود در تبیین پدیده کلامی همچون وحی بهره گرفته است

کلیدواژه‌ها: ابن‌سینا، وحی، عقل قدسی، حس مشترک،‌ عقل فعال، قوه متخیله.

طرح مسئله

وحی از جمله آموزه‌های دینی است که فیلسوفان مسلمان به تحلیل و موشکافی آن پرداخته و کوشیده‌اند تبیینی عقلانی از آن ارائه کنند. علت این امر، غیر از رسالت اصلی فلسفه که تبیین و تحلیل واقعیات هستی و بازشناسی حقایق از موهومات می‌باشد،‌ ریشه در شبهه‌ها و طعن‌هایی داشته است که منکران درباره مسئله وحی مطرح کرده‌اند. نوک پیکان حملات ایشان، بیشتر متوجه مسئله وحی بوده است. آنان بیش از هر چیز دیگر، وحی و چگونگی ارتباط یک انسان با خدا را دستاویز انکار نبوت قرار داده‌اند؛ به گونه‌ای‌که این ایراد و شبهه آنان، در متن قرآن کریم نیز انعکاس یافته است. (اسراء: 94)

ابن‌سینا به عنوان نماینده تفکر فلسفی مشاء در جهان اسلام، در آثار مختلفش به تبیین پدیده وحی پرداخته است. بدیهی است، تبیین فلسفی وحی به‌عنوان یکی از مصادیق معرفت، نیازمند آن است که ابتدا مبانی فیلسوفان در زمینه تحلیل مطلق ادراک و معرفت به دست داده شود. بی‌شک، بررسی مبانی معرفت‌شناختی، ‌ارتباط تنگاتنگی نیز با مبانی انسان‌شناختی و قوای مؤثرِ نفس در معرفت دارد. از سوی دیگر، بر اساس نظر فیلسوفان اسلامی، معرفت (به ویژه معرفت کلی)، محصول امر ماورائی و افاضه عقل فعال است. بدین ترتیب، پای مباحث هستی‌شناختی نیز به این مبحث گشوده می‌شود. این مقاله کوشیده است تبیین فلسفی وحی از دیدگاه ابن‌سینا را با استفاده از مبانی معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی و هستی‌شناختی وی، به صورت منسجم ارائه کند

 

مفهوم شناسی وحی

در فرهنگ‌های لغت برای واژه وحی و مشتقات آن معانی مختلفی ذکر شده که عبارت‌اند از: اشاره سریع؛ اشاره؛ رسالت؛ الهام؛ کلام خفی؛ تفهیم پنهانی و کتابت

راغب در مفردات وحی را به‌معنای «اشاره سریع یا اشاره‌ای که متضمن سرعت باشد»، آورده است. (راغب، 1416ق) در لسان العرب نیز وحی به‌معنای «اشاره، رسالت، الهام، کلام خفی، آنچه به غیر القا می‌شود و نیز کتابت» می‌باشد. (ابن‌منظور، 1408م، ماده وحی)

نتیجه اینکه از نظر لغت، به هر نوع ادراک سری و پنهانی، «وحی» می‌گویند و اگر به آهسته سخن گفتن، «وحی» گفته می‌شود، از این نظر است که گوینده به‌طور سری می‌خواهد مخاطب را از مقصد خود آگاه سازد و دیگری متوجه نشود

در قرآن کریم نیز لفظ وحی در معانی گوناگونی به کار رفته است؛ ولی می‌توان آن معنای لغوی ذکرشده را در همه این موارد، به نحو مجازی یا حقیقی جاری کرد. آن کاربردها عبارت‌اند از

تسخیر موجودات (اینکه هر موجودی به وظیفه تکوینی خود عمل کند): «آنها را در ظرف دو روز به‌صورت هفت آسمان قرار داد و وظیفه هر آسمانی را مقرر و اعلام فرمود.» (فصلت: 12)

درک غریزی: «پروردگار تو به زنبور وحی نمود که از کوه‌ها برای خود لانه گیرد.» (نحل: 68) بنابراین، کلیه فعالیت‌های این حشره و حشرات دیگر، از قبیل لانه‌سازی، یک نوع ادراک غریزی است که او را به وظایف خود آشنا می‌سازد

الهام و القای قلبی: «به دل مادر موسی الهام کردیم که نوزاد خود را شیر ده.» (قصص: 7)

القای کلام به‌طور سری و پنهانی: «شیاطین به دوستان خود القای سخن می‌کنند.» (انعام: 121)

ارتباط پیامبر با جهان بالا و دریافت حقایق غیبی از آن جهان؛ این ارتباط به‌صورت‌های گوناگون تجلی می‌کند

الف) گاهی دستورهای الهی به قلب پاک آنها القا می‌گردد و روح بزرگ‌ آنها مرکز نزول وحی آسمانی می‌شود

ب) گاهی آفریدگار جهان، درحالی که در حجابی از عظمت فرو رفته، از طریق ایجاد امواج صوتی، با پیامبر خود سخن می‌گوید

ج) گاهی حقایق غیبی به وسیله پیک وحی و فرشته حامل آن، انجام می‌گیرد

قرآن مجید در آیه زیر به این سه گونه از انواع وحی به پیامبران اشاره می‌کند و می‌فرماید: «وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ.» (شوری: 51)

عقل فعال، منبع علوم وحیانی

تحلیل فیلسوفان مشایی‌ از مسئله وحی، همچون دیگر حکمای مسلمان، بر اساس نگاهی ویژه به جهان هستی است که بدون این هستی‌شناسی، مباحث آنها قابل طرح نیست. ایشان بر اساس قاعده «الواحد»، نظام صدور هستی را نظامی طولی می‌دانند و معتقدند که ابتدا یک موجود از خداوند صادر می‌شود به نام عقل اول و صادر اول. این موجود حیثیت‌ها و جهت‌های مختلفی دارد. یکی از این جهت‌ها، نسبت این موجود در رابطه با حق‌تعالی است و آن وجوب وجود است؛ نسبتی که هر معلولی در رابطه با علتش داراست. از عقل اول، با تعقل این حیثیت وجوبی، موجود اشرف دیگری به نام عقل ثانی صادر می‌شود. حیثیت دیگر عقل اول، ‌جهت امکانی اوست که به دلیل معلول بودنش داراست. عقل اول با تعقل این جهت امکانی، جرم فلک اقصی را صادر می‌کند. جهت دیگری که صادر اول دارد، ماهیتش است که با تعقل آن،‌ نفسِ فلک اقصی از او صادر می‌شود. همین جهات و حیثیات سه‌گانه، در عقل دوم نیز وجود دارد که به اعتبار آنها، عقل سوم و فلک کواکب و نفس فلک کواکب صادر می‌شوند. حکمای مشا با مفروض گرفتن فلک‌شناسی بطلمیوسی که تعداد افلاک را نه عدد می‌دانست، سلسله موجودات را این‌گونه ادامه می‌دهند تا تعداد افلاک نه‌گانه توجیه شود. بدین ترتیب، تعداد عقول نیز به ده عدد می‌رسد. از نظر این حکما، ‌کثرات موجود در عالم طبیعت نیز مربوط به عقل دهم می‌باشد که آخرین سلسله عقول است. عقل دهم، به اعتبار تعقل امکانِ خودش، هیولای مشترک عالم طبیعت، و با تعقلِ ماهیتش، صور نوعیه و جسمیه طبایع، و با تعقلِ وجوب وجودش، نفوس ناطقه انسانی را ایجاد می‌کند. عقل دهم که منشأ صدور عالم طبیعت است، عقل فعال نیز نامیده می‌شود. (ابن‌سینا، 1383، ج3، ص826)

عقل فعال به همه موجودات عالَم طبیعت، عالِم است؛ زیرا به ذات خودش که علت به وجودآورنده آنهاست، علم دارد و علم به علت، ملازم با علمِ به معلول است. البته علم عقل فعال به موجودات عالم طبیعت، بر وجه کلی است و چنین نیست که با تغییر و تحولات عالم عنصری،‌ علم عقل فعال نیز دگرگون شود؛ بلکه عقل فعال به حکم اینکه مجرد است، تغییر و تحول در ذات و صفاتش ‌راه ندارد. بنابراین، علم او به جزئیات عالم ماده نیز متناسب با خودش و به نحو کلی است. همانند علم بنّا و معمار به ساختمان که پیش از ایجاد ساختمان وجود دارد و با ساخته شدن تدریجی ساختمان، تغییری در علم او ایجاد نخواهد شد. (همان، ص 928 و 1112) بنابراین، عقل فعال، جامع تمام علوم است و نفس نبی، در صورت اتصال به این منبع نورانی، می‌تواند به حقایق عالَم عالِم شود. عقل فعال، دست‌کم از زمان فارابی به بعد، به‌مثابه ‌فرشته وحی تلقی شده است و نبی، معرفت وحیانی را از او می‌گیرد. (فارابی، 1986م، ص121)

نفوس فلکی

چنان‌که گفته شد، صور تمامی موجودات عالم طبیعت، در عقل فعال موجود است. البته این علم به‌صورت کلی و متناسب با وجود خودش می‌باشد. فیلسوفان معتقدند غیر از عقل فعال، نفوس فلکی نیز به موجودات و حوادث عالم طبیعت به صورت جزئی علم دارند. بیان آن چنین است که همه وقایع جزئی حادث در عالم طبیعت، ناشی از تأثیرات و حرکات سماوات و افعال آنهاست. حرکت برای افلاک و اجرام سماوی، فعلی اختیاری است. این حرکات ازآنجاکه در عالم خارج تحقق دارند، اموری جزئی‌اند و هیچ امر جزئی، از اختیار و اراده کلی سر نمی‌زند. پس فاعل آن امر جزئی باید دارای اختیار و اراده جزئی باشد و باید فعل خود را که امر جزئی است، تصور کند؛ بنابراین، باید مُدرک جزئیات باشد

بنابراین، افلاک باید دارای نفوسی باشند که به‌واسطه قوه تخیل، بر ادراک جزئیات قادر باشند. اگر افعال نفوس فلکی،‌ اختیاری است، صدور فعل از آنها مستلزم تصور غایات افعال خواهد بود. غایات حرکات افعال یا دست‌کم غایات بالعرض آنها عبارت است از حوادث و وقایعی که بر اثر حرکات آنها در عالم طبیعت رخ می‌دهد. اگر نفوس فلکی غایات افعال خود را تصور می‌کنند، پس بر حوادث جزئی حال و آینده عالم ماده عالم‌اند؛ زیرا غایات آنها همین حوادث است. نتیجه سخن اینکه هیچ امری در عالم ماده حادث نمی‌شود، مگر اینکه علم به آن، پیش از تحققش، نزد نفوس فلکی موجود باشد. به همین قیاس می‌توان درباره حوادث گذشته نیز سخن گفت. (ابن‌سینا، 1952 م، ص 115)

قوای نفس

علم و ادراک نفس به‌واسطه قوایی انجام می‌پذیرد که پرداختن به نقش آنها و کارکرد مخصوص به هر کدام، نقش بسزایی در تبیین معرفت نفس، و به ویژه معرفت وحیانی ایفا می‌کند

اینک توضیح مختصر این قوا را در حد وسع این مقاله، می‌آوریم

1. حس مشترک

فیلسوفان اسلامی معتقدند در ورای حواس پنج‌گانه ظاهری، قوه‌ای باطنی وجود دارد که یافته‌های حواس ظاهری به این قوه می‌رسد و عمل ادراک در آنجا انجام می‌پذیرد. این قوه که «حس مشترک» یا «بنطاسیا» نامیده می‌شود، مورد پذیرش بیشتر فیلسوفان اسلامی است. ابن‌سینا نیز برای اثبات این قوه، ادله گوناگونی آورده‌ است که برخی از آنها مبتنی بر طبیعیات قدیم، و برخی دلیل عقلی خالص‌اند. به دلیل نقش این قوه در تلقی وحی، به‌طور خلاصه به برخی ادله اثبات این قوه در آثار ابن‌سینا، اشاره می‌کنیم

قطره بارانی که از آسمان نازل گردد، به‌صورت خط، و آتشی که در آتش‌دان چرخانده می‌شود، به‌صورت دایره دیده می‌شود. ارتسام این دو (خط و دایره)، در باصره نمی‌تواند باشد؛ زیرا باصره تنها چیزی را رؤیت می‌کند که بین او و آن شیء، مقابله حاصل شود؛ درحالی‌که قطره باران خارجی و آتش در آتش‌دان، به صورت نقطه‌اند و در هر لحظه، نه در مکان قبلی هستند و نه در مکان بعدی. بنابراین، باصره نمی‌تواند مُدرک قطره باران به صورت خط، و آتش به صورت دایره باشد و باید حس دیگری در انسان باشد که قطره باران رؤیت‌شده، اندکی بعد از حصولِ مقابله نیز در آن باقی بماند و با نقطه رؤیت‌شده بعدی متصل شود و بدین ترتیب، قطره باران به صورت خط دیده ‌شود. (ابن‌سینا، 1383، ج2، ص426)

ما به‌وسیله برخی از محسوسات ظاهری، بر برخی دیگر حکم می‌کنیم. برای نمونه، حکم می‌‌کنیم که این شیءِ سفید، شیرین است یا این شیءِ زرد، سوزان است. از سوی دیگر، می‌دانیم که نزد هر یک از حواس ظاهری، تنها مُدرَکات مخصوص به خودشان حاضر می‌شوند. برای نمونه، در قوه باصره، رنگ‌ها و شکل‌ها حضور دارند، نه سختی و زبری که مُدرَکات لامسه‌اند و نه شیرینی و تلخی که مدرکات ذائقه‌اند؛ بنابراین باید قوه واحدی باشد که همه انواع مدرکاتِ حواس ظاهری در آن حضور داشته باشند تا بتوانیم به وسیله برخی، بر برخی دیگر حکم کنیم. (ملّاصدرا، 1419م، ص349)

ارتسام مدرکات باطنی در حس مشترک

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky