مقاله پول ونظام بانكی دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله پول ونظام بانكی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله پول ونظام بانكی ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
پول ونظام بانكی
پول آن قدر عادی و مسلم تلقی می شود، كه به ندرت از خود می پرسـیم چرا پول می خواهیم وپول چه می تواند بكند. همه می دانیم، پول در زندگی شخصی ما، كارهای مهمی می تواند انجام دهد، اما سوال مهمتر این است : پول در كل اقتصاد ملی چه می كند؟
نه تنها لازم است بدانیم پول چگونه كار می كند ، كه لازم است بدانیم چگونه می تواند بدكار كند، زیرا كار كرد نادرست پول موجد فاجعه های اقتصادی بوده ، وحتی كشورها وامپراتوری ها را به نابودی كشانده است.
نقش پول
به نظر می رسد همه پول می خواهند، اما در زمانهای خاصی در بعض كشورها هیچ كس پول نمی خواسته است، زیرا پول را بی ارزش تلقی می كرده اند.در واقع ، اینكه هیچ كس پول را قبول نمی كرد، آنرا بی ارزش می ساخت . وقتی نمی توانید با پول چیزی بخرید ، پول به تكه های كاغذ یا قطعات فلز بی فائده تبدیل می شود.در دهه 1790 ، دولت فرانسه مایوسانه قانونی را به تصویب رساندكه تصریح می داشت هر كس از فروش در ازای پول امتناع ورزد، به مرگ محكوم خواهد شد. این نكته حاكی از آن است كه صرف چاپ پول از طرف دولت ، برای آنكه به عنوان پول عمل كند، كافی نیست . بنابراین ، اگر می خواهیم به نقطه كاركرد بد پول نرسیم ، نحوه كاركرد خوب پول را درك كنیم.
در گذشته دور ، بسیاری از اقتصادها بدون پول عمل می كردند؛ بدین منظور ، مردم را وامی داشتند محصولات وكارشان رابه صورت تهاتری با یكدیگر مبادله كنند. اما این اقتصادها معمولا” كوچك وساده بودند، وچیزهای نسبتا” كمی برای دادوستد داشتند،زیر اغلب مردم باراسا” غذا ، سرپناه وپوشاك خود را تامین می كردند، اما برای طیف محدودی از وسائل رفاهی یا تجملی با یكدیگر معامله م یكردند.
تهاتر دست وپاگیر است . اگر شما صندلی را با یك صندلی را با یك سیب مبادله كنید، واحتمالا” به آن تعداد سیب كه معادل ارزش یك صندلی باشد، نیازی ندارید. اما اگر بتوان سیب وصندلی را در ازای چیزی مبادله كرد كه مقادیر بسیار كوچك قابل تقسیم باشد، در آن صورت ، می توان مبادله بیشتر ی انجام داد ، كه هم برای صندی ساز وپرورش دهنده سیب وهم برای هر كس دیگر ، نفع داشته باشد. تنها كاری كه آن مردم باید بكنندتوافق بر روی چیزی است كه به عنوان وسیله واسطه مبادله به كار خواهد رفت، وآن وسیله مبادله پول است.
بعضی جوامع صدف دریایی را به عنوان پول به كار برده اند، برخی از طلا یا نقره، و بعض دیگر نیز از تكه های خاص كاغذ چاپ شده توسط دولت ، استفاده كرده اند. چیزی كه از همه آنها پول می سازد آن است كه مردم آنها را به عنوان بهای كالاها وخدماتی كه در حقیقت ثروتی واقعی است، می پذیرند. پول برای هر فرد معادل ثروت است ، تنها بدان دلیل كه دیگر افراد با این پول كالاها و خدماتی واقعی مورد نیاز او را تامین می نمایند. اما از دیدگاه كل اقتصاد ملی ، پول ثروت نیست. پول تنها روشی است برای انتقال ثروت یا برای انگیزش مردم به تولید ثروت.
تورم
همان طور ملاحظه كردیم ، دو برابر كردن عرضه پول یك كشور ثروت آنرا دوبرابر نخواهد كرد، اما به احتمال بیشتر منجر به بالا رفتن قیمت همه چیز خواهد شد.قیمت ها عموما به همان دلیلی افزلایش می یابد كه قیمت كالا ها و خدمات خاصی افزایش می یابد .یعنی ، وجود تقاضای بیشتر از عرضه به قیمتی معین .وقتی مردم پول بیشتری دارند تمایل دارندئ كه بیشتر خرج كنند بدون افزایش متناسب در حجم تولید ، قیمت تولیدات موجود افزایش می یابد ،زیرا كمیت تقاضا شده از كمیت عرضه شده فراتر می رود .
پول هرچه بیشتر باشد صدف دریایی طلا یا كاغذ – مقدار زیادتر آن در اقتصاد ملی به معنی قیمت ها بالاتر است . قرن ها است كه این رابطه میان كت مقدار پول وسطح كلی قیمت مشاهده شده است وقتی اسكندر كبیر شروع به خرج كردن گنج های گرفته شده از ایرانیان نموده قیمت ها دریونان افزایش یافت به همین ترتیب وقتی اسپانیایی ها مقادیر عظیمی طلا ازمستعمراتشان درنیكره غربی منتقل كردند سطح قیمت نه تنها در اسپانیا ، كه در سراسر اروپا ، افزایش یافت. اسپانیا یی ها بیشتر ثروتشان را برای خرید واردات از دیگر كشورها ی اروپایی مصرف كردند، برای پرداخت بها ی خرید هایشان، طلا یشان را به آن كشور ها فرستادند، وبدین ترتیب كل عرضه پول در سراسر قاره اروپا را افزایش دا دند.
درك هیچ یك از این مطالب دشوار نیست. اشكالات و اشتباهات وقتی پیش می آید كه به چیزهایی مانند « ارزش ذاتی » پول فكر میكنیم یا به این باور میرسیم كه طلا به نحوی پول را «تقویت میكند» یا به شكلی مرموز به آن ارزش میدهد.
در طول تاریخ , طلا در بسیاری از كشورها به مثابه پول به كار میرفته است. گاهی طلا مستقیماً به شكل سكه و گاهی ( برای خریدهای بزرگتر ) به شكل قطعات طلا یا شمش طلا یا به اشكال مصرف میشده است. اما چیزی كه حمل و نقل آن راحتر بود , تكههای كاغذی چاپ شده به وسیله دولت بود كه در هر زمان قابل تبدیل به طلا بود. حمل پول كاغذی با خود – در مقایسه با حمل مقادیر از فلز كه درجیب جرنگ جرنگ صدا میكرد یا در كیسه سارقان را جلب مینمود – نه تنها راحتر , كه ایمن تر نیز بود.
مسئله بزرگ پول ایجاد شده به وسیله دولت , آن است كه مقامات دولتی همراه با وسوسه ایجاد پول بیشتر و خرج كردن آن روبرو هستند. قرنهاست كه این اتفاق در میان شاهان قدیم و میان سیاستمداران امروز مكرراً رخ داده , و موجد تورم و بسیاری از مسائل اقتصادی و اجتماعی ناشی از تورم بوده است. بدین دلیل , بسیاری از كشورها ترجیح داده اند از طلا , نقره یا مواد دیگری , كه ذاتاً عرضه محدودی دارند , به عنوان پول استفاده نمایند. این راهی است برای محدود كردن قدرت دولتها برای افزایش عرضه پول تا سطوح تورمزا.
سالها طلا برای این منظور ایدهآل تلقی میشد , زیرا عرضه طلا در جهان محدود است. وقتی پول كاغذی , در هر زمان كه صاحب آن بخواهد , قابل تبدیل به طلا باشد , در آن صورت گفته میشود طلا «پشتوانه» پول است. اگر تصور كنیم ارزش طلا به نحوی به پول كاغذی منتقل می شود , این اصطلاح گمراه كننده است , زیرا , در واقع طلا مقدار پول كاغذی قابل انتشار را محدود میسازد.
زمانی دلار آمریكا عندالمطالبه قابل تبدیل به طلا بود. اما این وضعیت در سال 1933 خاتمه یافت. از آن زمان به بعد فقط پول كاغذی داریم , كه عرضه آن به میزانی است كه مقامات فكر میكنند میتوانند از نظر سیاسی با عواقب آن كنار بیایند. برای درك تأثیرات تراكمی تورم , به این مثال توجه كنید : قدرت خرید یك اسكناس صد دلاری در سال 1998 كمتر از یك اسكناس بیست دلاری در دهه 1960 بود. از جمله این بدان معنی است , كسانی كه در دهه 1960 پول پس انداز میكردند , در طول سه دهه بعد , چهار پنجم ارزش پولشسان بی سروصدا از دست رفت.
اگر چه ممكن است چنین تورمی در ایالات متحده تأمل برانگیز باشد , اما در مقایسه با سطح تورم در بعض دیگر كشورها ناچیز است. « تورم دو رقمی » در یك سال معین در ایالات متحده زنگ خطر سیاسی را به صدا در میآورد , اما در برخی از كشورهای آمریكای لاتین و اروپای شرقی , گاهی نرخ سالیالنه تورم چهارم رقمی بوده است.
اگر چه پول چیزی است كه آنرا بابت بهای كالا و خدمات واقعی میپذیریم , اما چیزهای دیگری نیز هست كه به طریقی بسیار شبیه پول عمل میكند. كارت اعتباری و چك مثال های سادهای از آن است. ممكن است خود وعده نیز به مثابه پول عمل كند , مشروط بر آنكه شخصی كه وعده میدهد بسیار مورد اعتماد باشد. زمانی اسناد بدهكاری بازرگان معتبر مانند پول دست به دست میشد. بعضی بانكها پول خاص خود را منتشر میكردند , كه جایگاهی قانونی نداشت ,
اما وقتی آن بانك خاص به قدر كافی معتبر و مایل به تبدیل پول مردم به طلا بود , پول آن به عنوان وسیله پرداخت در سطح وسیعی پذیرفته میشد. در آن زمانها و مكانها كه بانكداران بیش از مقامات دولتی اعتبار داشتند , احتمالاً اسكناس بانك به پول رسمی چاپ شده توسط دولت ترجیح داده میشد. گاهی پول منتشر شده در دیگر كشورها را به پول منتشر شد , به پول ژاپن ترجیج میدادند. در قرن بیستم , در خلال یك دوره تورم افسار گسیخته پزو در بولیوی در سال 1985 , اغلب حسابهای پس انداز به دلار بود.
همچنان طلا به بسیاری از پولهای ملیتر ترجیح داده میشود. اگر چه به طلا بهرهای تعلق نمیگیرد , اما به پول در بانك بهره تعلق میگیرد. نوسانات قیمت طلا نشانه تقاضای متغیر برای طلای مصرفی در جواهر سازی یا برخی كارهای صنعتی است ؛ علاوه بر آن , میزان نگرانی از تورم را – كه میتواند ارزش پول رسمی را تحلیل برد – در سطحی بنیادیتر منعكس میسازد. بدین دلیل است كه یك بحران عمده سیاسی یا نظامی میتواند موجب افزایش ناگهانی و شدید قیمت طلا گردد , زیرا مردم موجودی ارزهایی را كه ممكن است تحت تأثیر قرار گیرد , به قیمت ارزان میفروشند و برای خرید طلا , به عنوان روشی مطمئنتر برای حفظ ثروت موجودشان , حتی اگر بهره یا سود سهام بر آن متعلق نگیرد – بر یكدیگر پیشی میگیرند.
بر عكس , در دورههای طولانی رفاه یا ثبات احتمالاً شاهد سقوط قیمت طلا هستیم , زیرا مردم مایلند ثروتشان را از وضعیت طلا خارج و به وضعیت دیگر دارایی های مالی كه میتواند به ثروتشان بیفزاید , تبدیل نمایند. وحشت شدید اما اظهار ناشدهای كه موجب این گونه معاملات و بسیاری از معاملات دیگر در بازار مالی میگردد , ترس از تورم است. این وحشت غیر معقول نیست , زیرا انواع دولتها اغلب به تورم , به عنوان وسیلهای برای كسب ثروت بیشتر , بدون نیاز به رویارویی مستقیم با مردم به دلیل وضع مالیاتهای بالاتر , مثشبت شدهاند.
افزایش نرخ مالیات برای دارندگان قدرت سیاسی – در دمكراسیهای امروزی یا در پادشاهیهای باستانی – همواره متضمن خطرات سیاسی بوده است. دشمنی رأی دهندگان با بانیان افزایش نرخهای مالیات , میتواند با نابودی حرفه سیاسی منجر شود. در جوامع غیر مردم سالار , واكنش مردم میتواند از نوع قیام مسلحانه باشد , مانند خیزشهایی كه موجد جنگهای استقلال آمریكا از بریتانیا یا بر اندازی دیگر دولتها در دیگر زمانها و مكانها گردید.
علاوه بر واكنشهای سیاسی نامطلوب نسبت به افزایش مالیاتها , ممكن است واكنش های اقتصادی نامطلوبی نیز بروز نماید. وقتی نرخ مالیات به سطوح بالاتری میرسد. ممكن است كسانی كه نرخ خالص بازده فعالیتهای اقتصادی خاصی را , بعد از كسر مالیات , برای توجیه تلاششان كافی نمییابند , این فعالیتها را رها سازند. بدین ترتیب , در دوران افول امپراتوری روم , بسیاری از مردم كشاورزی را رها كرده , به شهرها سرازیر شدند و به تعداد افراد نیازمند
مراقبت دولت اضافه كردند , در حالی كه در همان زمان عرضه مواد غذایی به دلیل آنكه عدهای دست از كشاورزی كشیده بودند , رو به كاهش گذاشته بود.
به منظور اجتناب از خطرات سیاسی ناشی از افزایش نرخهای مالیات , هزاران سال است كه دولتها در سراسر جهان به جای آن , به تورم متشبث شدهاند. اگر انجام جنگی بزرگ نیازمند نیمی از تولید سالانه كشور باشد , در آن صورت , دولت می تواند به منظور تأمین هزینه جنگ , به جای افزایش نرخهای مالیات به
میزان 50 درصد درآمد هر كس , پول بیشتری برای خود ایجاد كرده و آن پول را برای خرید وسائل جنگ خرج نماید. با نیمی از منابع كشور كه برای تولید تجهیزات و تداركات نظامی مصرف میشود , كالاهای غیر نظامی كمیابتر می گردد , درست همان طول كه پول فراوانتر میشود. این نسبت تغییر یافته پول به كالاهای غیر نظامی موجد تورم خواهد شد زیرا پول بیشتر برای كالای كمتر ارائه میگردد و در نتیجه , قیمتها افزایش
خواهد یافت.
تورم همیشه ناشی از جنگ نیست , اگر چه اغلب , تورم در نتیجه برخوردهای نظامی به وجود آمده است. حتی در زمان صلح , دولت ها بهانههای بسیاری برای خرج كردن پول داشتهاند م مانند زندگی تجملاتی شاهان یا دیكتاتورها و بسیاری از پروژههای نمایشی كه در میان دولتهای دمكراتیك و غیر دمكراتیك معمول است. تأمین هزینه این كارها , با استفاده از قدرت دولت برای ایجاد پول بیشتر اغلب از افزایش نرخهای مالیات آسانتر است. به عبارت دیگر , تورم در حقیقت یك مالیات پنهان است. بخشی از قدرت خرید پولی كه مردم پس انداز كردهاند از آن دزدیده شده , و بی سروصدا به دولتی كه پول خرید منتشر میكند , منتقل میگردد.
امروزه , در عصر پول كاغذی , افزایش عرضه پول در عمل نسبتاً آسان روشن كردن دستگاه چاپ خلاصه میشود. اما سالها قبل از آنكه دستگاه های چاپ به وجود آید , دولتها میتوانستند با فرایند ساده كاهش مقدار طلا یا نقره موجود در سكههای دارای یك واحد معین , پول بیشتر ایجاد كنند. بدین ترتیب , ممكن است فرانك فرانسه یا پوند بریتانیا در ابتدا مقدار معینی فلز قیمتی در بر داشته باشد , اما سكههایی كه بعداً به وسیله دولت فرانسه یا دولت بریتانیا ضرب
میشود , هر چه كمتر فلز قیمتی در بردارد , كه این دولتها را قادر میسازد كه از یك مقدار معین طلا و نقره پول بیشتری ضرب كنند. از آنجا كه سكههای جدید همان ارزش قانونی سكههای قدیمی را دارند , با زیادشدن سكهها ,قدرت خرید همه آنها كاهش مییابد.
روشهای پیشرفتهتر افزایش كمیت پول در كشورهای دارای یك بانك مركزی تحت كنترل دولت , مورد استفاده قرار میگیرد , اما نتیجه آن نیز در نهایت همان است. افزایشی در مقدار پول , بدون افزایشی متناسب در عرضه كالاهای واقعی , موجب افزایش قیمت ها میگردد – یعنی تورم به وجود می آید ( برعكس , وقتی در خلال انقلاب صنعتی بریتانیا در قرن نوزدهم , تولید افزایش یافت , قیمت آن كاهش یافت زیرا عرضه پول به همان نسبت افزایش نیافت ).
دو برابر كردن عرضه پول در حالی كه مقدار كالاها ثابت میماند , میتواند سطح قیمتها را بیش از دو برابر افزایش دهد , زیرا با زوال اعتماد مردم به اینكه پول ارزش خود را حفظ خواهد كرد , سرعت گردش پول افزایش مییابد. در خلال كاهش شدید ارزش روبل روسی در سال 1998 , خبرنگاری از مسكو گزارش داد : « در حالی كه پول هنوز ارزشی دارد , بسیاری با منتهای سرعت ممكن , شتابان به خرج كردن روبلهایی مشغولند كه ارزش آنها رو به كاهش دارد »
در خلال جنگ جهانی اول و در سالهای بعد از انقلاب سال 1917 , اتفاقی بسیار مشابه این در روسیه رخ داد. تا سال 1921 , مقدار پول رسمی منتشر شده توسط دولت صدها برابر پول در گردش در آستانه جنگ در سال 1913 بود , و سطح قیمتها هزاران برابر نسبت به سال 1913 افزایش یافته بود. وقتی پول سریعتر گردش میكند , تأثیر آن بر قیمتها همانند تأثیر پول بیشتری است كه در گردش باشد. وقتی هر دو اتفاق همزمان در سطحی وسیع رخ میدهد , نتیجه آن تورمی افسار گسیخته است.
شاید مشهورترین تورم قرن بیستم در دهه 1920 در آلمان اتفاق افتاد ؛ در ژوییه 1920 یك دلار برابر 40 مارك بود , اما تانوامبر 1923 یك دلار معادل 4 تریلیون مارك شد. مردم متوجه شدند كه پس انداز تمام عمرشان برای خرید یك بسته سیگار كافی نیست. در واقع , دولت آلمان با این فرآیند ساده كه 1700 چاپخانه را واداشت شب و روز پول چاپ كنند. عملاً آنچه را مردم داشتند , از آنها دزدید.
در اینجا نیز گردش پول سرعت گرفت و حتی بیش از افزایش عرضه پول , موجب افزایش تورم گردید. در خلال بدترین تورم در اكتبر 1923 , قیمتها روزی 41 درصد افزایش مییافت. كارگران روزی دوبار دستمزد میگرفتند و به بعضی كارگران در وسط روز ساعتی مرخصی میدادند تا بتوانند شتابان به مغازهها بروند و قبل از ترقی مجدد قیمتها , خرید كنند. در موارد دیگر , همسران در موقع ناهار , به محل كار شوهرشان می آمدند تا دستمزد شوهرشان را بگیرند و قبل از كاهش ارزش پول , شتابان آنرا خرج كنند. برخی این دوره هرج و مرج اقتصادی را زمینه ساز به قدرت رسیدن هیتلر و نازیها میدانند.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0