مقاله ارادهگرایی، به مثابه مبنایی برای علم دینی در نظریه فرهنگستان علوم اسلامی دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله ارادهگرایی، به مثابه مبنایی برای علم دینی در نظریه فرهنگستان علوم اسلامی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
مقدمه
خلاصه نظریه علم دینی فرهنگستان علوم اسلامی
تقدم اراده بر علم
تاریخچهای از نظریه ارادهگرایی
تقدم اراده بر علم در مقام توصیف یا تجویز؟
ارادهگرایی توصیفی یا روانشناسیگری
نمونههایی از دخالت اراده در درک، فهم و باورهای ما
همیشگیبودن دخالت اراده در باور
تقدم اراده بر علم در مقام تجویز یا اخلاقیات باور
قائلان به عدم جواز دخالت اراده در شکلگیری باور
قائلان به جواز دخالت اراده در شکلگیری باور
دفاع پراگماتیستی از ارادهگرایی در مقام تجویز
موضع میرباقری در برابر ارادهگرایی در مقام تجویز
نقدهای وارد شده بر نظریه میرباقری
نقصان تبیین صرفاً روانشناختی باور
مغالطه خلط انگیزه و انگیخته
نفی واقعگرایی
واقعگرایی یا ابزارگرایی در اعتقاد به وجود خداوند
واقعگرایی هستیشناختی و معرفتشناختی در عرصه انسان شناسی
شناخت انگیزه و اراده خود و دیگران
نقد مبنایی رویکرد ضدواقعگرایانه ارادهگرایی
بررسی گذر از نقد مفهوم صدق به مفهوم حق
بررسی گذر از نقد واقعگرایی به ضدیت با واقعگرایی
شکاکیت موضع میرباقری مطابق با تحلیل علامه طباطبایی
نتیجهگیری
منابع
آذربایجانی، مسعود، «بازخوانی نظریه ایمان به مثابه اراده معطوف به باور از ویلیام جیمز»، پژوهشهای فلسفی کلامی، ش 36، تابستان 1387، ص 5 – 26
ـــــ ، «توجیه ایمان از دیدگاه ویلیام جیمز»، پژوهشهای فلسفی کلامی، ش 19، بهار 1383، ص 3-16
ابراهیمی دینانی، غلامحسین، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، چ دوم، تهران، طرح نو، 1379
استرن، جوزف پیتر، نیچه، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران، طرح نو، 1373
باربور، ایان، «دیدگاه های مختلف درباره ارتباط علم و دین»، ترجمه پیروز فطورچی، ذهن، ش 4، زمستان 1379، ص 59-86
باقری، خسرو، هویت علم دینی، نگاهی معرفت شناختی به نسبت دین با علوم انسانی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382
پایا، علی، «ملاحظاتی نقادانه درباره دو مفهومی علم دینی و علم بومی»، حکمت و فلسفه، سال سوم، ش11، تابستان و پائیز 1386، ص 39-76
پلانتینجا، آلوین، علم دوئمی یا علم آگوستینی، در: مجموعه مقالات جستارهای در فلسفه دین، ترجمه مرتضی فتحیزاده، قم، انجمن معارف قم، 1383
پورسینا، زهرا، تاثیر گناه بر معرفت با تکیه بر آراء آگوستین قدیس، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،
ـــــ ، «آموزه ایمان میآورم تا بفهمم، تجلی عقل گرایی اراده گرایانه آگوستینی»، پژوهشهای فلسفی کلامی، سال نهم، ش33، پائیز 1386، ص 3 – 22
ـــــ ، «تاثیر گناه بر معرفت»، نامه مفید، ش 30، تابستان 1381، ص 125-144
پیترز، تد، «هشت نوع ارتباط علم و دین»، ترجمه حمیدرضا آیتاللهی، روزنامه اطلاعات، 8/10/
توکلی، غلامحسین، «کیرکگور و اراده گروی»، نامه مفید، ش 28، زمستان 1380، ص 27-40
جوادی، محسن، «علم دینی از دیدگاه پلانتینجا»، روش شناسی علوم انسانی، سال چهاردهم، ش57، زمستان 1387، ص 7-28
حاج حسینی، مرتضی، «بررسی و تحلیل نظریه مطابقت صدق در فلسفه اسلامی»، نامه مفید، ش 41، فروردین و اردیبهشت 1383، ص 109-122
حسنی، سید حمیدرضا و همکاران، علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386
حیدری، مقدم، «ریشههای واقعگرایی در نگرش غیر واقع گرایانه تامس کوهن»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال یازدهم، ش 43، تابستان 1384، ص 107-123
خندان، علیاصغر، مغالطات، چ سوم، قم، بوستان کتاب، 1386
دهباشی، مهدی، «تشکیک در نظریه مطابقت در صدق و کذب قضایا از دیدگاه فلاسفه اسلامی»، معرفت، ش 8، بهار 1373، ص 34-39
رشاد، علیاکبر، «معیار علمی دینی»، ذهن، ش 33، بهار 1387، ص 5 – 12
روزنبرگ، الکس، فلسفه علم، ترجمه مهدی دشت بزرگی و فاضل اسدی امجد، قم، طه، 1384
زیباکلام، سعید، تعلقات و تقویم دینی علوم، در مجموعه مقالات علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، به کوشش حمید رضا حسنی و ;، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386
ـــــ ، معرفت شناسی اجتماعی، طرح و نقد مکتب ادینبورا، تهران، سمت، 1384
سرل، جان، ذهن، مغز و علم، ترجمه امیر دیوانی، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1382
سروش، عبدالکریم، اسلام و علوم اجتماعی، نقدی بر دینی کردن علم، در مجموعه مقالات علم دینی، دیدگاهها و ملاحظات، به کوشش حمید رضا حسنی و ;، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386
شوپنهاور، آرتور، جهان همچون اراده و تصور، ترجمه رضا ولی یاری، تهران، نشر مرکز، 1388
شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، 1351
طائفی، علی، بحران جامعه شناسی در ایران، ارائه شده در همایش علم بومی امکان یا امتناع، بزرگداشت پروفسور العطاس در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در: سایت جامعه شناسی ایران
http://sociologyofiran.com/index.phpoption=com_content&task=view&id=12&Itemid=
عابدی شاهرودی، علی، نظریه علم دینی بر پایه سنجش معادلات علم و دین، در: مجموعه مقالات علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، به کوشش حمید رضا حسنی و ;، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386
فتحعلی خانی، محمد، «علم دینی»، حوزه و دانشگاه، سال چهارم، ش 16و17، پائیز و زمستان 1377، ص74-90
فیروزجایی، یار علی، «معرفت بی واسطه در دیدگاه فرگه»، ذهن، ش 15 و 16، پائیز و زمستان 1382، ص 33ـ52
ـــــ ، چنین گفت نیچه؛ معرفی و نقد فیلسوفان مغرب زمین، تهران، کانون اندیشه جوان، 1386، ص85-94
کالینز، هری و ترور پینچ، «آنچه همگان باید درباره علم بدانند، معرفی شده توسط سعید زیبا کلام با عنوان “از چیستی علم تا چگونگی علم”»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال نهم، ش 34، بهار 1382، ص 171-198
کچوئیان، حسین، جامعه شناسی مسیحی، در: مجموعه مقالات دین و علوم اجتماعی، به کوشش مجید کافی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1383
کواین، ویلارد ون اورمن، شبکه باور، ترجمه امیر دیوانی، تهران و قم، سروش و طه، 1381
ـــــ ، کل گرائی، در: مجموعه مقالات دیدگاه ها و برهان ها، ترجمه شاپور اعتماد، تهران، نشر مرکز، 1375
گلشنی، مهدی، از علم سکولار تا علم دینی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1377
ـــــ ، دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر، چ چهارم، تهران، امیر کبیر، 1385
گیلیس، دانالد، فلسفه علم در قرن بیستم، ترجمه حسن میانداری، تهران و قم، سمت و طه، 1381
لازی، جان، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، تهران، سمت، 1377
مرادی، مجید، اسلامی سازی معرفت، گردآوری و ترجمه مقالات متفکران عرب در موضوع اسلامی سازی معرفت، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385
مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، چ11، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، 1389
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، پاورقی بر اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، 1376
ملکیان مصطفی، تاملاتی چند در باب امکان و ضرورت اسلامی شدن دانشگاه ها، در: مجموعه مقالات راهی به رهایی، تهران، نگاه معاصر، 1381
ـــــ ، پیشفرضهای بازسازی اسلامی علوم انسانی، در: مجموعه مقالات علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، به کوشش حمید رضا حسنی و ;، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386
میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، تفسیر کشف الأسرار و عده الابرار، تهران، دانشگاه تهران، بیتا
میرباقری، سید محمدمهدی، جهتداری علوم از منظر معرفتشناسی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387
ـــــ ، در مجموعه یادی از استاد، قم، دفتر فرهنگستان علوم اسلامی، 1380
ـــــ ، علم دینی، ابزار تحقق اسلام در عمل اجتماعی، در: مجموعه مقالات علم دینی، دیدگاه ها و ملاحظات، به کوشش حمید رضا حسنی و ;، چ سوم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1386
نیچه، فریدریش، اراده معطوف به قدرت، آزمایشی در دیگرگونی همه ارزشها، ترجمه محمد باقر هوشیار، تهران، نشر و پژوهشی فرزان روز، 1377
هال، لویس ویلیام هلزی، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، چ سوم، تهران، سروش، 1376
در این مقاله، رویکرد فرهنگستان علوم اسلامی به «علم دینی» به اجمال معرفی شده است. همچنین یکی از اصلیترین مبانی آن، که در ادبیات معرفتشناسی و فلسفه علم با عنوان «ارادهگرایی» شناخته میشود، با روش تحلیلی بررسی، و به برخی از اشکالات وارد بر آن، پاسخ داده شده است. در نهایت، برخی از نکات مبهم و لوازم منطقی نادرست آن و ضعف در ادله ردّ واقعگرایی، عدم توصیف و تبیین دقیق رویکرد ضدواقعگرایی و بیتوجهی به لوازم آن و همچنین ناسازگاری این نظریه از حیث واقعگرابودن، تحلیل شده است
کلیدواژهها: علم دینی، فرهنگستان علوم اسلامی، ارادهگرایی، روانشناسیگری، واقعگرایی، نسبیگرایی، قیاسناپذیری.
بررسی ربط و نسبت میان گونههای مختلف باورهای آدمی، از دیرباز مورد توجه متفکران و اندیشمندان بوده است. نسبت میان اسطوره و فلسفه، فلسفه و دین، فلسفه و عرفان، فلسفه و کلام، فلسفه و حدیث و;، در طول تاریخ بهگونههای مختلف مورد توجه قرار گرفته و دیدگاههای متفاوتی در این زمینه ارائه شده است.1 با شکلگیری علومتجربی در سدههای اخیر، قرائت مشهور و البته پرمناقشه تعارض علم تجربی (اعم از علوم طبیعی، مثل فیزیک، علوم زیستی، زیستشناسی، علوم انسانی، روانشناسی، علوم اجتماعی، جامعهشناسی و ;) و دین وارد عرصه منازعات فکری شد. در برخورد با این رویکرد، دیدگاههای متفاوتی درباره رابطه علم و دین ارائه شد. برای مثال، ایان باربور2 از چهار رابطه تعارض، استقلال، گفتوگو و وحدت علم و دین صحبت کرده و تد پیترز3 به هشت نوع ارتباط ممکن و محقق بین علم و دین اشاره داشته است. و نقدهای وارد به هر یک از این دیدگاهها را نیز مطرح ساختهاند. «علم دینی» نیز یکی از دیدگاههایی است که ضمن ارائه رویکردی خاص به علم و دین و مناسبات میان آنها، تولید علم دینی را به منزله راهکاری برای رفع تعارضهای میان علم و دین میداند؛4 زیرا فراورده ایده علم دینی در قرائتهای مختلف آن، علمی است که به شکلهای مختلف با ارزشها و بینشهای دینی هماهنگ است. قرائتهای مختلفی از علم دینی در جهان اسلام و مسیحیت ارائه شده است. برای مثال، در جهان مسیحیت میتوان به دیدگاه آلوین پلانتیجنا5 یا جامعهشناسی مسیحی6 اشاره کرد. در جهان اسلام نیز قرائتهای مختلفی از علم دینی ارائه شده است.7 متفکران ایرانی نیز در این زمینه دیدگاههای متفاوتی ارائه کردهاند. علی پایا، 8 عبدالکریم سروش، 9 مصطفی ملکیان، 10 علی طائفی11 و ;، هر یک از منظری علم دینی را غیرممکن و نامطلوب دانستهاند. در مقابل مهدی گلشنی، 12 خسرو باقری، 13 سیدمحمدمهدی میرباقری، 14 سعید زیباکلام، 15 علی عابدی شاهرودی، 16 علیاکبر رشاد17 و ;، به طرق مختلف به چیستی علم دینی اشاره، و از امکان و ضرورت آن دفاع کردهاند و برخی از ایشان به چگونگی تولید آن پرداختهاند. رویکردهای مختلف ارائه شده در دفاع از علم دینی را میتوان به اشکال گوناگون طبقهبندی کرد. برای مثال، رویکرد حداقلی/حداکثری به علم دینی، رویکرد واقعگرایانه/ضدواقعگرایانه به علم دینی، رویکردهایی که تنها به امکان علم دینی اشاره داشتهاند، و رویکردهایی که کوشیدهاند به علم دینی نیز دست یابند؛ رویکردهایی که مبتنی بر تحلیل فلسفی، و رویکردهایی که مبتنی بر تحلیل تاریخی هستند و;
در این بین، یکی از دیدگاههای موافق علم دینی، دیدگاهی است که توسط فرهنگستان علوم اسلامی ارائه شده است
آیا با پذیرش مبانی اخذشده توسط فرهنگستان، میتوان به برخی از انتقادهای وارد بر این نظریه پاسخ داد؟ آیا میتوانند در تمامی حوزههای انسانشناسی، خداشناسی و ; ضدواقعگرا باشد؟ یا ضدیت با واقعگرایی و اخذ رویکرد ارادهگرایی تنها مربوط به باورهای فلسفی و علمی میشود؟ به بیان دیگر، آیا فرهنگستان به تمامی لوازم نظریه خود پایبند است؟ آیا نظریه فرهنگستان از منظر واقعگرابودن یا نبودن سازگار است؟
به نظر نویسنده، بررسی سازگاری درونی یک نظریه و التزام نظریهپرداز به تمامی لوازم منطقی نظریه، از شروط اصلی اعتبار آن است که نظریه علم دینی میرباقری از این دو زاویه کتر بررسی شده است
میرباقری، برجستهترین شارح نظریه سیدمنیرالدین حسینی، به جهتداری علم معتقد است و فرآیند ادراک و نظریهپردازی علمی را بر خلافِ تلقی اثباتگرایان و استقراگرایان و حتی فیلسوفان اسلامی، فرآیندی پیچیده میداند. برای مثال، در تلقی اثباتگرایان، فرآیند نظریهپردازی شامل مراحلی همچون مشاهده و تجربه حسی بیجهت، بیان این تجربه در قالب گزارههای مشاهدتی خنثی و سپس، تعمیم گزارههای مشاهدتی در قالب قوانین و نظریههای علمی عینی است. اما میرباقری متأثر از رویکردی که در معرفتشناسی، انسانشناسی و فلسفه علم اتخاذ کرده است، با این تلقی از شکلگیری نظریههای علمی مخالف است. وی نظریه خود را با نقد دیدگاههای رایج در فلسفه اسلامی (اصالت وجود و اصالت ماهیت) در ارتباط با بحث کاشفیت علم از واقع و نظریه صدق تطابقی آغاز، و ادله ارائه شده در این زمینه را دفاعناپذیر معرفی میکند. به عقیده وی، اگر عنصر «فاعلیت» را در تحلیل علم وارد نکنیم، نمیتوانیم تفسیر مناسبی از فهم و علم انسانی ارائه دهیم، برای مثال، توضیح تفاوت میان انسان و رایانه امکانپذیر نخواهد بود. به تناسب ورود عنصر فاعلیت در تحلیل علم، اراده نیز به مثابه یکی از حدود علم مطرح شده است و به تبع جهتداری اراده، فهم، درک و علم انسان نیز جهتدار میشود
وی در تقریر دیگری، جهتداری علم را اینگونه بیان میدارد که خداوند، انسان را دارای اراده آفریده است. به همین دلیل، چگونگی زیستن انسان در عالم، با چگونگی اراده و خواست او کاملاً مرتبط است. از سوی دیگر، یکی از ابعاد زندگی آدمی نیز شناخت او از خود و محیط اطراف است و انسان به منزله عامل، در تمامی مراحل کسب معرفت در حال انجامدادن عملی ارادی است. از این رو، نوع اراده انسان بر نوع فهم او از جهان تأثیر دارد. به بیان دیگر، برحسب اینکه انسان چگونه زیستنی را برای خود برگزیند، عالم را از منظری خاص و متناسب با آن میبیند. به طور خلاصه میتوان گفت: در نگاه تفسیر، فرآیند شناخت، برخلاف تلقی رایج (تلقی اثباتگرایان، ابطالگرایان و حتی تلقی رایج در فلسفه اسلامی)، اینگونه است که ابتدا اراده آدمی جهتگیری میکند، سپس خلقیات انسان متناسب با آن جهتگیری شکل میگیرد، و پس از آن انسان ابزارهای مفهومی خاصی برای تأمین حساسیتهایی که در مرتبه قبل ایجاد شده است میسازد و متناسب با کیفیت موضعگیری خود عالم را میفهمد. به عقیده ایشان، تمامی علوم و معارف که در معنای عام آن به یک سلسلهگزارهها و قضایایی اطلاق میشود که موضوع، هدف و روش واحد دارند، از این قاعده تبعیت میکنند
از سوی دیگر، باید توجه داشت که در نگاه میرباقری، محور، اراده انسان یا بندگی خدا (حق) و یا پرستش شیطان و ابتهاج مادی (باطل) است و از این جهت، ادراک او یا کافرانه است یا مؤمنانه. بنابراین درک، فهم، علم و معرفت آدمی بر خلاف تلقی رایج، دارای وصف حق و باطل است، نه وصف صدق و کذب؛ ادراک باطل با موضوع خود تناسب دارد و برای رسیدن به هدف مربوط به خود (پرستش نفس و دنیا) کارآمد است و ادراک حق نیز با موضوع خود تناسب دارد و در جهت عبودیت خدای متعال کارآمدی دارد
با توجه به مطالب مزبور، صورت خلاصه دیدگاه این نگرش درباره علم دینی را میتوان به شکل زیر بیان داشت
علم و معرفت، یک عمل یا کنش انسانی است
عمل و کنش انسانی تابع اراده و خواست اوست
اراده آدمی یا در مسیر ولایت الهی قرار دارد و بر حق است، یا در غیر آن مسیر و باطل
علمی که محصول اراده معطوف به حق باشد، علم حق (دینی) است
همانطور که در مقدمه بیان شد، هدف از این مقاله، بررسی تاریخی و فلسفی، محوریترین عنصر معرفتشناسی و علمشناسی فرهنگستان علوم اسلامی است. درباره این بحث، پرسشهای ذیل قابل طرح است
آیا انسان میتواند به کمک عزم و تصمیم، چیزی را به خود بباوراند؟ آیا ابتدا مسئله و موضوعی را میفهمیم و صدق و درستی آن را باور میکنیم و سپس بر اساس آن تصمیم میگیریم؟ یا به عکس، ابتدا چیزی نظر ما را به طرق مختلف به خود معطوف میکند و میلی را در ما برمیانگیزد و سپس این امیال و خواستههای مترتب بر آن است، که نوع فهم ما را تعیین میکند؟ به طور خلاصه، آیا تصمیمهای ما ریشه در باورهای ما دارد، یا باورهای ما ریشه در تصمیمهای ما؟
در پاسخ به این پرسشها، دو دیدگاه متعارض ارائه شده است
الف. یک گروه به حجیت عقل و تجربه معتقد بوده و بر این نظر هستند که تصمیمهای ما مبتنی بر باورهای ما و باورهای ما نیز بر ادله و شواهد عقلی یا تجربی متکی هستند، قطع نظر از معنا و مفهوم ادله و شواهد، و چیستی ادله و شواهد خوب و درست و چگونگی تشخیص آنها، 18 این گروه بر آنند که اگر شواهد و دلایل درستی در اختیار داشته باشیم، هم باور مبتنی بر آنها قابل دفاع است و هم تصمیمی که مبتنی بر آن باور اخذ میشود
ب. در مقابل، ارادهگرایان معتقدند که باورهای انسان در اختیار و کنترل اوست و پیشفرض قائلان به وثاقت ادله و شواهد عقلی و تجربی، بهطور جدّی سؤالبرانگیز است. به عقیده اراده گرایان، عقل در انسان، تنها عنصر تعیینگر نیست و امیال و خواستههای انسان در شکلگیری باورهای او نقش تعیینکنندهتری نسبت به ادله و شواهد دارند. در این جریان فکری، عقل تابع اراده بوده و اراده نیز تعبیری از حیات و زندگی به شمار میآید
در جهان مسیحیت، آگوستین (354-430 م) از جمله فیلسوفانی است که علم را کیفیتی نفسانی معرفی کرده است. به عقیده وی، فرآیند کسب معرفت، در تمامی مراحل آن، متأثر از جنبههای عاطفی و ارادی انسان است. وی «تحقیق را میلی برای یافتن حقیقت» و «معرفت حسی را التفات و توجه نفس به انفعالی که برای اندامهای حسی حاصل شده است» میدانست. در نگاه او، معرفت در دو سطح حکمت (آنجا که عقل به حقایق جاودانه نظر میکند) و علم (آنجا که عقل به مرتبه مادون نفس و موجودات مادی، زمانمند و محسوس نظر میکند) وقتی محقق میشود که ذهن به کمک اراده، به آنچه در مخزن حافظه موجود است، توجه کند. همچنین هنگامی که قرار است باوری ایضاح، یا شواهدی له یا علیه آن جمعآوری شود، شخص در جهتی حرکت میکند که با خواستهها یا احساسهایش بیشتر انطباق داشته باشد. در نهایت، تصدیق یا قبول را نیز که از عناصر اصلی ساختمان باور است، نفس انجام میدهد. بر این اساس، به عقیده آگوستین، سامان بخشیدن به احساسها، علایق، امیال، آرزوها و نیتها میتواند فرآیند باور آوری را به سوی کسب معرفت حقیقی هدایت کند
در جهان اسلام نیز اشاعره و برخی از معتزله، برخلاف متکلمان شیعی، به تقدم اراده بر معرفت قائل بودهاند. برای مثال، جاحظ (160- 255ق) در کتاب الحیوان بیان میدارد
در مسئله خلقت، خداوند اراده کرده و دنیا به وجود آمد. بنابراین، اراده الهی بر خلقت عالم و به تبع بر معرفت خداوند از عالم، مقدم است. در انسان نیز عقل انسان جدای از نیازهای روزمره او نیست و انسان با توجه به نیازهای حیاتی خود، عقلش را بهکار میبرد. نتیجه اعتقاد به تقدم اراده بر باور در آدمی آن است که متکلمان اشعری و برخی معتزلیان وجه ممیزه انسان از حیوان را اراده او میدانند، حال آنکه متکلمان شیعی عقل را وجه ممیزه انسان از حیوان دانسته و انسان را حیوان ناطق مینامند
آرتور شوپنهاور22 (1788 – 1860)، که یکی از پایهگذاران متافیزیک ارادهگرایی است، اراده را نهتنها نیروی محرک انسان، بلکه نیروی حرکت طبیعت و اساس تمام واقعیات عالم میداند و بر تقدم نقش آن بر عقل تأکید میکند. شوپنهاور بر خلاف نظر غالب فیلسوفان، به نقش اراده در همه فعالیتها و مقولههای انسانی، از جمله دیدن، امید، تنفر، کوشش، ماتم، رنج، شناخت، تفکر، تصور و ; قائل بود
همچنین عموم متفکران اگزیستانس نیز، بهجای تکیه بر باورها و برجستهساختن نقش آن در تصمیم، بر نقش تصمیم در عرصه فکر و عمل تکیه میکنند. برای مثال، لوئیز پویمن، کی یرکگور (1813-1855) را یک ارادهگرای کامل میداند که نهتنها معتقد است هر باوری محصول اراده است، بلکه به مطلوبیت و گاه ضرورت دخالت اراده در باور نیز حکم میکند.24 نیچه (1844-1900) نیز نظریه «اراده معطوف به قدرت»25 را در تقابل با اراده معطوف به حقیقت ارائه، و بیان داشت که انسان برای بقا و تأمین اهداف خود، جهان را مطابق الگوهای ذهنیاش سازمان میدهد. در این دیدگاه، اراده معطوف به قدرت، نیروی محرک همه ارزشگذاریهای ماست؛ نیرویی است که تعبیرهای ما را از جهان، به «چشماندازمان» وابسته میکند و فرضیهها و برساختههای بزرگ فلسفی و علمی را پدید میآورد
بحث درباره ارادهگرایی به دو شکل امکانپذیر است: ارادهگرا گاه به توصیف فرآیند دخالت اراده در ایجاد باور میپردازد و گاه درباره جواز یا لزوم دخالت اراده در شکلگیری باور بحث میکند. در ادامه این بحث، به تبع پویمن27 ارادهگرایی را به توصیفی28 و تجویزی29 تقسیم کرده و بحث درباره این دو مقوله را در قالب دو دسته پرسش پی میگیریم و موضع فرهنگستان علوم اسلامی را در مورد این دو موضوع بیان میکنیم
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0