توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  دارای 93 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

    
فهرست مطالب
فصل اول : مقدمه
فصل دوم : مغان در اوستا و كتیبه‌های فارسی باستان
2-1 واژه مگه و مغه نظر نیبرگ راجع به مگه در اوستا
2-2 رابطه واژه مگه و مغه
2-3 نظر نیبرگ راجع به مگه در اوستا
2-4 ترجمه چند بند از گاهان كه در آن واژه مگه آمده
2-5 ارتباط مذهبی و مقام روحانیت در هند و ایران باستان
2-6 مغ در كتیبه بیستون
فصل سوم : تحول معنایی واژه مغ و موبد در ایران باستان
3-1 تحول معنایی واژه مغ
3-2 تحول معنایی واژه موبد
فصل چهارم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران ماد و هخامنشی
4-1 مغان در دوره پادشاهی ماد
4-2 مغان در دوره پادشاهی هخامنشی
4-3 موروثی بودن شغل مغ‌ها در این دوران
4-4 سلسله مراتب مغان در دوران ماد و هخامنشی
4-5 شورش گئومات مغ (بردیای دروغین) و چگونگی به سلطنت رسیدن داریوش اول هخامنشی.
4-6 وضعیت مغان بعد از داریوش اول
فصل پنجم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران اشكانی:
5-1 مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران اشكانی
5-2 پارس در دوره سلوكی اشكانی
فصل ششم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران ساسانیان :
6-1 دین زردشتی و رسمیت آن در دوران ساسانیان
6-2 رابطه دستگاه دینی با دولت در دوره ساسانی
6-3 تقسیم بندی طبقات اجتماعی در دوره ساسانی
6-4 سلسله مراتب مغان در دوره ساسانی
6-5 وظایف مذهبی و آداب و رسوم مغان
فصل هفتم :
فهرست منابع و مآخذ

 

فصل اول
مقدمه :
دین و عقاید مذهبی در ایران باستان، همچون كلیه ملت‌های باستانی نقش مؤثری را بر حیات و نظام اجتماعی – سیاسی جامعه بر عهده داشته است.
این تحقیق شرح سرگذشت مغان ایران است كه جامعه روحانیت ایران باستان را تشكیل می‌دادند و چگونگی شكل گیری این جامعه و عقاید و آداب و رسوم آنان و نیز تأثیرات اجتماعی – سیاسی و مذهبی آنان را در ایران پیش از اسلام، از دیرترین زمانها نشان می‌دهد و سپس نقش آنان در چگونگی شكل گیری دولت ساسانی و رسمیت دین زرتشتی در دوره ساسانی را مورد برسی و نقد و تحلیل قرار می‌دهد.
موضوع :
درباره مغان، به عنوان شخصیت‌هایی تاریخی و مذهبی، كم و بیش مطالبی در اخبار و روایات قدیم و جدید،یاد شده است و اینكه مغان چه كسانی بوده‌اند و اولین بار در جامعه ایرانیان، از چه موقعیتی، برخوردار بوده‌اند، موضوع بحث و نقد و تحلیل قرار گرفته است. واژه مغان در اوستای غیر گاهانی بخصوص در وندیداد، مغه (magha) عنوان شده، در اوستای گاهانی یا بخش گاثاها، نیز واژه مغ، به صورت جسته و گریخته، بصورت مگه (maga)، به كار رفته است. [28-ص147]
نزد نویسندگان قدیم از كلمه مغ (magos) پیشوای دین زرتشتی اراده شده است. همین كلمه است كه در همه زبانهای اروپایی بصورت maga موجود است.
موثقین از نویسندگان قدیم، میان مغ‌های ایرانی و مغ‌های كلدانی فرق گذاشته‌اند. مغان ایران، كسانی بودند كه به فلسفه و تعلین و زرتشت آشنا بودند. مغان كلده در ضمن تعلیم دینی خود از طلسم و جادو و شعبده نیز بهره‌ای داشتند. چنانچه می‌دانیم در سراسر اوستا، جادو و جادوگری نكوهیده شده است. (یسناهات 8 بند 2 و یسناهات 9 بند18). نظر به اینكه، كلمه مغ به كلدانیان نیز اطلاق شده، برخی از مستشرقین پنداشته‌اند كه این لغت اصلاً از آشور و بابل آمده باشد. در اوستا، یكبار در جزو، یك كلمه مركب، كلمه موغو (moghu) ذكر شده است. (در یسناهات 65 بند 7). اما كلمات دیگری كه از ریشه همین كلمه است. بطور مكرر در خودگاتها آمده است. از آنجمله است كلمه مگه (maga). كار مغان ایرانی، همان اجرای مراسم دینی بوده است. آمیانوس مارسلینوس (A.marcellinus)، مورخ رومی كه در قرن چهارم میلادی میزیسته، بطور مفصل از مغ‌های ایرانی صحبت می‌دارد و در ضمن می‌نویسد: از زمان زرتشت تا به امروز مغان، به خدمت دینی گماشته شده هستند. سیسرو (Cicero) خطیب رومی كه در یك قرن پیش از میلاد مسیح، می‌زیسته می‌نویسد: «مغان نزد ایرانیان از فرزانگان و دانشمندان به شمار می‌روند. كسی پیش از آموختن تعالیم مغان، به پادشاهی ایران نمی‌رسد. نیكولائوس (Nikolaos) از شهر دمشق در باب مغان نوشته : كورش دادگری و راستی را از مغان آموخت. همچنین حكم و قضاء در محاكمات با مغان بوده است. در تاریخ چینی كه در سال 572 میلادی نوشته شده موسوم به وی – شو (Wei – shu)، در آن كتاب از آن جمله از مو – هو (mo-hu) كه در زبان چینی به معنی مغ است، نام برده شده و گفته شده كه آنان در جزو اشخاص بزرگ رسمی هستند كه امور محاكمه جتایی و قضایی را اداره و سرپرستی می‌كنند. در منابع خودمان، نیز همین مشاغل از برای آنان، معین شده است. موبد، اسمی كه امروزه هم به پیشوایان زرتشتی داده می‌شود. همان كلمه مغ است كه صورت فارسی میانه آن magu pat یا mowbed است. غالباً در شاهنامه آمده كه كار نویسندگی و پیشگویی و تعبیر خواب و اختر شناسی و پند و اندرز با موبدان بوده است. با هم طرف شور و مشورت پادشاه‌اند. در كتیبه بیستون داریوش بزرگ، مكرر به كلمه مگو (magu) به معنی مغ برمی‌خوریم. در تورات و انجیل نیز چندین بار به این اسم برمی‌خوریم. در كتاب ارمیاء نبی باب سی و نهم در فقره 3راجع به لشكركشی بخت النصر (قرن ششم ق.م) به اورشلیم در جزو سران و خواجه سرایان و سرداران او، بزرگ مغان نیز همراه پادشاه بابل، نام برده شده است. ‍[9- ص 77-75]
زرتشت در گاهان، رهبران مخالف مذهبی زمان خود را بنام‌های كرپن (karapan) و اوسیج (usij) می‌نامد و در برخی موارد نیز از كوی (kavi) نام می‌برد كه رئیس و یا به عبارتی، امیر – كاهن جامعه به شمار می‌رفتند. این امور نشان می‌دهد كه در زمان ظهور زرتشت و حتی در برخی از قسمت‌های اوستای متأخر، هنوز طبقه‌ای، به عنوان مغان، پدیدار شده بوده است و به اصالت این آیین نامه نو ظهور، دستبردها و انحرافاتی، بصورت كلی و بنیادین نزده‌اند. ‍[22- ص56]
گیرشمن در باب مغان می‌نویسد : هرودوت مورخ یونانی، می‌گوید كه مادها از شش قبیله، تشكیل می‌شده‌اند و نام یكی از این قبایل را مغ‌ها (mages) می‌نامد. هرودوت در باب مغان می‌گوید كه آنان كهانت و سرپرستی دین ایرانی را بر عهده داشتند. همچنین این دسته، غیب گویان و خوابگزاران دولت ماد، به شمار می‌رفتند. هرودوت همینطور می‌گوید كه همه قربانی‌ها می‌بایست با حضور مغان كه جمعیت آنان، اصلاً مادی بودند، انجام می‌گرفت. ایشان برخی مزایای سیاسی و دینی را دارا بوده‌اند. ‍‍[26-173]
در زمان هخامنشیان، پایگاه اصلی و بزرگ مغان، در پارس و مركز آن، تخت جمشید بود. مقارن با حمله اسكندر مقدونی، تخت جمشید به آتش كشیده شد. پارتها یا اشكانیان، به مغان و دین مغان، گویا توجهی نداشتند. و از آنان اطاعت نمی‌كردند. البته بعدها، شاید در اواخر سلسله اشكانی، نفوذی از سوی مغان، در دستگاه شاهی، پدید آمد. هر گاه روایت دینكرد، را معتبر شماریم، شاید از زمان بلاش اول اشكانی، نفوذ مغان آغاز شده باشد. [18-ص187-186]
در دوره حكومت اشكانیان، كه نظام  حكومتی آنان بصورت ملوك الطوایفی، بوده است. در ایالت فارس، نیز خاندان‌های مستقلی، حكومت می‌كردند، كه مركز حكومت آنان، شهر استخر بود. برخی از نامهای این فرمانروایان مانند نامهای شاهان هخامنشی است. چون اردشیر و داریوش، پیش از برافتادن پارت‌ها، برخی از این فرمانروایان مانند نامهای شاهان هخامنشی است. چون اردشیر و داریوش، پیش از برافتادن‌ پارت‌ها، برخی از این فرمانروایان دارای عنوان شاهی بودند، اما عنوان مشخص و جالب شان فرته داره می‌باشد. كه به معنی نگهبان و حافظ آتش می‌باشد. نویسندگان و مورخان اسلامی، از آنان به عنوان هیربد، نام برده‌اند. ساسان پدر بزرگ اردشیر بابكان، یكی از این فرته داران یا نگهبانان آتشكده آذر – اناهیت استخر فارس، بوده است.
اردشیر بابكان، به سال 226 میلادی توانست، در دوان پنجم، آخرین پادشاه اشكانی را برانداخته و دولت ساسانی را تشكیل دهد. با رسمی شدن آیین مزدایی در دوره ساسانیان، مغان از اهمیت بسیاری در امپراتوری ساسانی، برخوردار گردیدند. آگاسیاس، مورخ رومی در باب مغان می‌گوید، مغان در نظر جامعه ایران سخت گرامی بودند. كارهای عمومی با صوابدید و سلیقه آنان، سامان می‌یافت. مغان می‌گوید، مغان در نظر جامعه ایران سخت گرامی بودند. كارهای عمومی با صوابدید و سلیقه آنان، سامان می‌یافت. مغان در این دوره، دارای طبقات و سلسله مراتب بودند. [18-ص188]...

 

فهرست منابع:
1- آشتیانی، جلال الدین (1376): زرتش›ع فردیسنا و حكومت، نشر انتشار، تهران.
2- ادی، ساموییل (1374): آئین شهریاری در شرق، ترجمه فریدون بدره ای، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
3- اشپیگل گایگو (1343): عصر اوستا، نشر آسیا، ترجمه محمد رضی، تهران.
4- اوشیدری، جهانگیر (1371): دانشنامه مزدیسنا، شركت نشر مركز، چاپ اول، تهران.
5- بویل، جی. آ (1368): تاریخ ایران كمبریج، ترجمه حسن انوشه، جلد سوم، امیركبیر، تهران.
6- بیژن، اسدالله (1350): سیر تمدن و تربیت در ایران باستان، ابن سینا، تهران.
7- پور داوود، ابراهیم (1354): گاشای اوستا، نشر دانشگاه تهران، تهران.
8- پور داوود، ابراهیم، (1336): یادداشتهای گاشاها، نشر انجمن ایرانشناسی، تهران.
9- پور داوود، ابراهیم (1356): یسنا، چاپ سوم، 2 جلد، نشر دانشگاه تهران، تهران.
10- پیرنیا، حسن (1332): ایران باستان، 3 جلد، ابن سینا، تهران.
11- حكمت، علیرضا (1350): آموزش و پرورش در ایران باستان، مؤسسه تحقیقات و برنامه ریزی علمی و آموزشی، تهران.
12- داندامایف، م.آ (1353). ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی، ترجمه روحی ارباب، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران.
13- دوستخواه، جلیل (1370): اوستا، 2 جلد، نشر مروارید، تهران.
14- دهخدا، علی اكبر (1372) : لغت نامه دهخدا، جلد 12، نشر دانشگاه تهران، تهران.
15- دیاكونوف، آی .ام (1346): تاریخ ایران باستان، ترجمه روحی ارباب، بنگاه نشر كتاب، تهران.
16- دیاكونوف، آی. ام (1345): تاریخ ماد، ترجمه كریم كشاورز، نشر كتاب، تهران.
17- رضی، هاشم (1371) : تاریخ مطالعات دینهای ایرانی، نشر بهجت، تهران.
18- رضی، هاشم (1366) : مقاله وندیداد (4-1)، مجله چیستا، تهران.
19- زرین كوب، عبدالحسین (1375): تاریخ مردم ایران (1)، امیركبیر، تهران.
20- زنر، آر.سی (1375):  طلوع و غروب زردشتی گری، ترجمه تیمور قادری، فكر روز، تهران.
21- سامی، علی (1353). تاریخ و فرهنگ ایران در زمان هخامنشیان، نشر فرهنگ و هنر، تهران.
22- عبدالهی، فرشته (1369): دین زرتشت و نقش آن در جامعه ساسانیان، ققنوس، تهران.
23- فرای، ریچارد (1368): میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، نشر علمی و فرهنگی، تهران.
24- كای بار، مری بویس (1348) دیانت زردشتی، ترجمه فریدون و همن، بنیاد فرهنگ ایران، تهران.
25- كرستن سن، آرتور (1367): ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، امیركبیر، تهران.
26- گیرشمن، رومن (1368): ایران از آغاز تا اسلام. ترجمه محمد معین، نشر علمی و فرهنگی، تهران.
27- موله، ماریان (1363): ایران باستان، ترجمه ژاله آموزگار، توس، تهران.
28- نیبرگ، ه.س (1359): دین های ایران باستان، ترجمه سیف الدین نجم آبادی، نشر مركز ایرانی مطالعه فرهنگ ها، تهران.
29- هرودوت (1336): تاریخ هرودوت، ترجمه هادی هدایتی، جلد 3-1، نشر دانشگاه تهران، تهران.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky