توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله مردم شناسی ( زنان دوره قاجار) در word دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مردم شناسی ( زنان دوره قاجار) در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مردم شناسی ( زنان دوره قاجار) در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مردم شناسی ( زنان دوره قاجار) در word :

مردم شناسی ( زنان دوره قاجار)

مردم شناسی((زنان فرهیخته دوره قاجار))
از جمله مسائلى كه در بررسى تاریخ معاصر ایران كمتر بدان توجه شده وضعیت زنان فرهیخته و هنرمند در دوره قاجار است. تنها دركتابهاى معدودى چون خیرات حسان، تاریخ عضدى و تذكره نقل مجلس زندگینامه هایى كوتاه وگذرا از برخى زنان دانشمند و ادیب این‏دوره ذكر شده است، به همین علت جایگاه زنان فرزانه ایران در عصر قاجارناشناخته و مبهم است.

غالباً به سبب عدم تحقیق و تتبّع لازم در دوره قاجار چنین تصور مى‏شود كه این دوره دوران زنان فرزانه پرور نبوده است، حال آنكه‏این دوران با وجود تعداد زیادى از زنان ادیب و شاعر و هنرمند و خوشنویس از دوره‏هاى زاینده و بارور در تاریخ فرزانگى زنان ایران به‏شمار مى‏آید، چیزى كه هست بر اثر برخى از شرایط عصر كه معمولاً تمایلى به ابراز هنر زنان وجود نداشت بسیارى از بانوان فرزانه‏معرفى نشده و گمنام باقى ماندند. چنانكه گاه با زنانى شاعر و نویسنده مانند مؤلف كتاب معایب الرجال از آثار مهم نقد اجتماعى دردوره قاجار، مواجه مى‏شویم كه آثارشان را بى نام و عنوان به جامعه عرضه مى‏كردند.

گزارشهاى سیاحان خارجى و تذكره‏نویسان ایرانى از شرح حال زنان سخنور و هنرمند این دوره چه در دربارها و خانواده‏هاى رجال وچه در دیگر طبقات جامعه به روشنى بیان كننده كثرت این عده است،(1) لیدى شل (Sheil) همسر وزیر مختار انگلیس در ایران در دوره‏حكومت ناصرالدین شاه در این باره مى‏نویسد: «زنان طبقه مرفه معمولاً باسواد و با شعر و ادب مملكت خویش آشنایى دارند;»(2)

از میان زنان فرهیخته و ادب‏ور دوره قاجار مى‏توان به كسانى چون طاووس‏خانم، دلشاد و آغاباجى اشاره نمود كه هر سه از زنان‏فتحعلى‏شاه قاجار و اهل شعر و ادب بودند. نمونه‏هایى از اشعار آنان در كتابهاى مختلف تذكره آمده است.(3) از میان دختران فتحعلى‏شاه‏كسانى چون ماه تابان خانم ملقب به قمرالسلطنه‏(4) و حسن جهان‏خانم‏(5) طبع شعر داشتند و برخى مانند عصمت، ام سلمه و ضیاءالسلطنه‏علاوه بر شاعرى هنرمند و خوشنویس نیز بودند چنانكه به گفته اعتمادالسلطنه عصمت در خط نسخ استاد بود.(6)

در دوره قاجار اغلب بانوانى كه به كسب دانش روى آوردند و باسواد شدند از طبع‏شعر و قریحه ادبى نیز برخوردار بودند و در این‏زمینه آثارى از خود باقى گذاشتند. عده‏اى دیگر از زنان نیز استعداد خود را در فنون ظریفه و هنرهاى زیبا به كار گرفتند و چون‏خوشنویسى و استنساخ قرآن از هنرهاى مورد توجه این عصر بود اغلب زنان هنرمند در جرگه خوشنویسان درآمدند.(7)
از دیگر زنان صاحب نام جهان خانم ملقب به مهد علیا است وى به گفته دوستعلى‏خان‏معیّرالممالك، خط ریز و درشت را خوش مى‏نوشت، نقاشى و گلدوزى مى‏دانست، در نظم و نثردستى داشت و صاحب كتابخانه خصوصى بود.(8)

عفت‏السلطنه همسر ناصرالدین شاه و مادر مسعود میرزا ظل‏السلطان نیز از بانوان هنرمنددوره قاجار است بنابر نقل اعتمادالسلطنه، وى خط شكسته را نیكو مى‏نوشت، در علم نجوم وهیئت ماهر بود، شعر مى‏گفت و به تصوف و عرفان نیز گرایش داشت.(9)
در بین دختران ناصرالدین شاه فخرالدوله بیش از دیگران صاحب نام و آوازه است. وى كه‏نویسنده كتابهاى زرین‏ملك و امیر ارسلان است در هنرهاى نقاشى، موسیقى، خوشنویسى وشاعرى مهارت بسیار داشت.(10)
از دیگر بانوان سخنور و هنرمند عصر قاجار مى‏توان به كسانى چون رشحه كاشانى دخترهاتف اصفهانى، مریم خانم دختر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانى، فاطمه سلطان از نوادگان‏قائم مقام فراهانى، ملك قاجار دختر محمدمیرزا حسام‏السلطنه، ام‏هانى یزدى و حیاتى كرمانى‏اشاره نمود كه شرح حال برخى در كتب تذكره آمده است. (11)

در همین دوره در بختیارى نیز زنانى فرزانه و ادیب و تاریخ‏دان ظهور كردند كه غالباً دركتابهاى تذكره و سفرنامه‏هاى سیاحتگران اروپایى ذكرى از آنها به میان آمده است.(12) ظهور زنان‏دانشمند و ادب‏ور در بختیارى به سبب توجه بسیار بختیاریها به آموختن علم و ادب و استعدادفوق‏العاده آنان در تحصیل علم است چنانكه دكتر الیزابت مكبن روز (E. Macben Ross)در این‏باره مى‏نویسد: «زنهاى بختیارى استعداد فوق‏العاده‏اى در سواد آموزى دارند و تنها ترس من آن‏است كه اگر آنها به دنبال كسب دانش بروند از كار اصلى خود كه همان خانه‏دارى و فراگیرى‏حرفه‏هاى محلى است باز مى‏مانند».(13)

از میان بانوان فرهیخته و تاریخ‏دان بختیارى مى‏توان به كسانى چون بى‏بى‏مریم و حاج بى‏بى‏نیلوفر از دختران حسینقلى‏خان ایلخانى مشهور بختیارى، حاج بى‏بى‏زینب و بى‏بى‏خانم همسرامامقلى‏خان حاجى ایلخانى و شاخصتر از همه بانوان حاج بى‏بى‏كوكب دختر نصیرخان سردارجنگ اشاره نمود.(14) در این میان مثلاً وسعت اطلاعات و آگاهى بى‏نظیر بى‏بى خانم درباره‏اوضاع سیاسى و اجتماعى ایران در دوره قاجار تا بدانجاست كه سر آرنولد ویلسون A.Wilson)(Sir كه از ایرانشناسان و كارشناسان بزرگ خاورمیانه در عصر خود بود و تا ریاست شركت‏نفت ایران و انگلیس نیز رسید در خاطرات خود درباره او مى‏نویسد: «در اینجا باید گفت كه من‏در بین مردم ایران از هر طبقه اعم از ذكور و اناث، حتى در میان رجال سیاسى این كشور كمتركسى را دیده‏ام كه به اندازه این بى‏بى وسعت اطلاعات داشته باشد.»(15)

چنانكه اشاره شد از دیگر زنان فرزانه و ادیب بختیارى بى‏بى‏كوكب است. حاج بى‏بى‏كوكب‏بختیار دختر نصیرخان سردار جنگ ایلخانى بختیارى و همسر فتحعلى خان سردار معظم در سال‏1271 ه .ش متولد شد و تحصیلات خود را به راه و رسم قدیم زیر نظر معلم‏هاى سرخانه كه‏غالباً از بین مدرسان زبده اصفهان برگزیده مى‏شدند با توجه و مراقبت خاص پدر انجام داد و بعدبا مطالعه مستمر آثار ادبى و متون تاریخى و دینى و مراوده با علما و اهل ادب تكمیل نمود.
بى‏بى‏كوكب از بانوان فرهیخته و كتاب دوست عصر به شمار مى‏رفت و نخستین بانوى‏ایرانیست كه به نگارش سفرنامه فرنگستان پرداخته و سفرنامه وى، كه نسخه دستنویس آن نزددكتر مظفر بختیار نوه پسرى آن مرحومه موجود است، نمودار وسعت اطلاع و دقت نظر وقدرت و قریحه ادبى و نگارش و انشاء استوار و ادیبانه اوست. بى‏بى كوكب با اهتمام و مراقبتى‏كه در انجام فرائض مذهبى داشت در سال 1327 ه .ش به مكه مشرف گردید.

آقاى عبدالعلى خسروى از مورخان بختیارى درباره ایشان مى‏نویسد: «بى‏بى كوكب ازخانواده خوانین بختیارى و از زنان فاضله روزگار خود بود. او با سنت شكنى‏هاى خود تمام‏كارهاى سیاسى و اجتماعى مردان را انجام مى‏داد و خاطرات خود را نیز یادداشت كرده كه‏متأسفانه هنوز چاپ و منتشر نگردیده است.»(16) در كتابهاى تاریخ

ایل بختیارى و بختیاریها وقاجاریه هم ضمن شرح احوال بى‏بى كوكب در مقام یكى از بانوان دانشور و با فرهنگ به سفرنامه‏ایشان نیز اشاره شده است.(17)
بى‏بى كوكب معمولاً زمستان را در اصفهان و تهران و بقیه سال را در روستاى دِزَّك و گلینك‏در چهارمحال و بختیارى بسر مى‏برد پس از بزرگ شدن فرزندان و واگذارى دزك به پسران خودبیشتر اوقات در ملك شخصى خود خُشو لنجان كه بسیار به اصفهان نزدیك بود اقامت داشت.هنگامى كه بى‏بى كوكب در دزك ساكن بود عمارت دزّك پذیراى شخصیتهاى مشهور ادبى ورجال بود از دكتر محمد مصدق تا علامه دهخدا و برخى از شخصیتهاى خارجى. به تفصیلى كه‏در احوال دهخدا آمده‏(18) تألیف لغتنامه و امثال و حكم در دزك و با استفاده از كتابخانه مجهزعمارت دزك آغاز شد. عمارت یا به اصطلاح محلى قلعه دزك از آثار ممتاز معمارى و هنرى‏دوره قاجاریه است كه نظر به ارزش هنرى آن جزو آثار درجه یك حفاظت شده ملى به ثبت‏رسیده است.

ایجاد اولین كارگاههاى قالى‏بافى و قلاب‏دوزى به منظور تولید انبوه و ایجاد اشتغال براى‏زنان دزك در ساعات فراغت از اقدامات مهم بى‏بى كوكب است.
وفات حاج بى‏بى كوكب در اردیبهشت ماه سال 1339 ه .ش اتفاق افتاده و آرامگاه آن‏مرحومه در تكیه میرفندرسكى اصفهان، آرامگاه خانوادگى و اختصاصى بزرگان بختیارى، قراردارد.

سفرنامه فرنگستان حاج بى‏بى كوكب چنانكه پیشتر نیز گفته شد نخستین خاطرات وسفرنامه شناخته شده‏اى است كه تاكنون از یك بانوى ایرانى سراغ مى‏رود و بى‏بى كوكب آن رادر شرح سفر فرنگستان كه همراه با همسر خود فتحعلى‏خان سردار معظم كه در اواخر سده‏گذشته به ضرورتى پیش آمده بود نوشته است. در این سفرنامه علاوه بر اعتبار و ارزش ادبى آن‏بخصوص وسعت اطلاعات و آگاهى و تیز بینى و خودناباختگى وبى‏اعتنایى نویسنده در برابرظواهر مردم فریب فرنگ و كوشش در حفظ شعائر و آداب و سنن ایرانى و مذهبى بسیار قابل‏توجه است.(19)

دوره قاجار را مى‏توان هنگامه رواج ادبیات خاطره نگارى و سفرنامه‏نویسى دانست در این‏دوره بسیارى از نویسندگان و بزرگان از خود خاطرات یا سفرنامه‏اى به یادگار نهادند ولى اكثرسفرنامه‏هاى این دوره از جنبه ادبى و قدرت انشاء و سخن‏پردازى ارزشى ندارد. اما سفرنامه حاج‏بى‏بى كوكب علاوه بر دقت نظر و تیزبینى نویسنده به نثرى پخته و استوار و انشائى ادیبانه به‏نگارش درآمده است. اشاره به آیات و احادیث و امثال فارسى و عربى، تضمین ابیات مختلفى ازشعرایى چون مولانا و حافظ، كاربرد تركیبات، اصطلاحات و كنایات ادبى و استفاده از انواع‏سجع و موازنه نمودار وسعت اطلاع و ذوق و قریحه و همچنین تتبع نویسنده در متون ادب‏فارسى است و خصوصاً تأثیرپذیرى نویسنده از كلیله‏ودمنه و انوار سهیلى كه از كتابهاى متداول‏ادبى در آن زمان بود مشهود است.
اینك مقدمه سفرنامه كه نشان دهنده آگاهى و هوشمندى و دقت نظر و انشاء ادیبانه حاج‏بى‏بى كوكب است:
هو(20)

رب یسّر و تمّم بالخیر
الهى عاقبت محمود گردان‏(21)
روزنامه سفر فرنگستان كمینه كوكب بختیار است‏
همتم بدرقه راه كن اى طایر قدس‏
كه دراز است ره مقصد و من نوسفرم‏

فحمداً ثم حمداً ثم حمدا(22) كه محول احوال بندگان و سبب‏ساز كار عالمیان‏اسباب و ساز سفر خیریّتْ اثر فرنگ را كه اطبا جهت معالجه و صیانت نفس واجب‏دانسته و اقربا بر انجام آن اصرار مؤكّد دارند در مرافقت زوج معظّم‏(23) مهیّا فرمود. تادو سه ماه قبل از این از همه اسباب سفر فقط عزم سفر در سر بود و خیال خام درنظر مى‏نمود ولى بحمدالله به فضل و توفیق الهى وسایل ازهر جهت تدارك وتكمیل گردید و حالیا خود را نه فقط عازم و جازم بل مسافر روبه‏راه و راهى پا درركاب مى‏بینم «جرس فریاد مى‏دارد كه بر بندید محمل‏ها»(24)

در سبب سازیش سرگردان شدم‏
وز سبب سوزیش هم حیران شدم‏(25)

در ابتداء آهنگ سفر خیالى كه هراز گاهى قوت گرفته باعث بر اضطراب وتشویش و احیاناً فسخ رأى عزیمت مى‏گردید چگونگى حفظ ملبوس و خارج‏نگشتن از زىّ معهود(26) و مراقبت در حلیّت طعام بود كه آنهم بحمداللّه با معلومات‏بیشترى كه از فرنگ رفتگان و فرنگستان دیدگان با بصیرت و خوداهل فرنگ از امثال‏مادام كوپلویچ و مادام آرماناك‏(27) كه غالباً به منزل آمده ملاقات حاصل مى‏شود،استفسار شد مرتفع گردیده. خوراك كه فى‏الجمله نقلى ندارد اگر لقمه پرهیزى‏(28) واحتیاط از مكروه و شبهه‏ناك واجب آید و لَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُون‏(29) میسر نشودهمانقدر كه آب و آشى پاكیزه و حلال بهم رسد به امساك و قوت لایموت قانعیم«قوّت جبریل از مطبخ نبود.»(30)

در باب ملبوس هم خواتین تركستان‏(31) و عثمانى و نسوان مسلمان هندوستان ومصر و سایر زنان قبله‏شناس با ملابس مستور(32) در بلاد فرنگ آیند و روند دارند وكسوت ایرانى و هیأت مستورى، پرنا آشنا و انگشت نمادر بین خلق نیست به قول‏آقاى مستوفى الممالك‏(33) اصولاً فرنگى جماعت، عادت از خود به غیرپردازى وخصلت غمازى و فضولى ندارد بلكه بالمرّه خالى از استعداد آنست.
ابتداء و بناى سفر نسوان را به خارجه ناصرالدین شاه مرحوم گذاشت و اول‏دفعه از زوجات سلطنت عظمى انیس الدوله‏(34) را كه منقطعه ملكه مقام و دربار مداربود از فرط تعلق خاطر در سفر فرنگ تا روسیه و حدود پطربورغ برد و بنابرملاحظات و احتیاطاتى از آنجا عودت داد و مصلحت دید مُلك بانى بر هواى دل‏سلطانى غالب آمد.

در ثانى زبیده خانم امین اقدس‏(35) را، عمه عزیز السلطان ملیجك،(36) ازصیغه‏هاى مجلّله و محترمه كه از فرط عقل و كیاست و موقع‏شناسى و انتهاز فرصت‏از انتساب به عزیز السلطان در نهایت استقلال نبض شاه را در دست كفایت خودداشت، بنابر تجویز اطبا و كحالان جهت علاج تارى و كم سوئى چشم با دستگاه‏لایق و ناظر و خواجه و خدم و حشم به وینه فرستاد اما:
هرچه كردند از علاج و از دوا
رنج افزون گشت و حاجت ناروا(37)
از اطباء مسیحا دم اروپ كارى از پیش نرفت و كحل الجواهر(38) دواخانه‏هاى‏فرنگ چاره‏ساز نشد و بیچاره مأیوس و مكفوف و تیره چشم و تیره روز برگشت وبعد از آن هم دوامى نیاورد.

البته اینها اشخاص و اُناثیه‏اى بودند كه به اسم و رسم سفر و سیاحت به‏فرنگستان رفته بودند، جماعت نفى بلد شده یا متوارى رفته و گریخته امثال خدیجه‏خانم‏(39) والده ملك آرا عباس میرزا زوجه محبوبه محمدشاه و محسود و فرارى داده‏مهدعلیا و بعضى از شاهزادگان محمد شاهى و فتحعلیشاهى كه در مواقع‏اغتشاشات شاه مرگى‏(40) و مواضع اتهام، جان و عائله و عیال را برداشته به فرنگ‏پناه مى‏بردند باب على‏حده است.

خود ناصرالدین شاه در اسفار فرنگ متعه‏اى اختیار كرد و عیال فرنگى‏(41) دخترى‏زرگیس‏(42) و سبز چشم بر پایه سریر سلطنت عظمى یادگار تلك الآثار(43) گذاشت. كه‏موى بور و چشم زاغ و صورت قشنگ و قامت خدنگ و آب و رنگ را از طایفه فرنگ‏رگ برده‏(44) بود. حضرتعلیه بى‏بى‏(45)این كریمه‏(46) را در بعضى اعیاد مولود حضرت‏فاطمه زهرا سلام الله علیها به حرف دیده مى‏فرمودند وجاهت و اعتدال اندام وحسن و كمال دختر شیرین كلام خوش حركات شاه در جمع پریرویان ماه پیكر زیاده‏جلوه‏نما بود و چشم ربا مى‏نمود. عید مولود حضرت صدیقه كبرى را منیرالسلطنه‏(47) والده آقاى كامران میرزا(48) مرسوم نمود و بعد از او تا مدتى هم به همت وغیرت اولادش هر ساله در روز موعود با تجمل تام و سلیقه تمام بطور زنانه گرفته‏مى‏شد. اناثیه معتبر از شاهزادگان و اعیان درجه اول را با ستره و لباس سر تا پا سبز(50)كه به احترام سیادت ام الائمه رسم و شگون مجلس نهاده شده بود با رقعه‏(51) دعوت‏مى‏گرفتند و ضمن ذكر مناقب اهل بیت اطهار و مداحى و مولود خوانى زنانه وكسب فیوضات روحانى و ذخائر اخروى، موقع و مكانى بود براى خوشباش و بهم‏رساندن آشنائى و انشاد اشعار خواتین شاعرات و توران آغافخر الدوله‏(52) مرحوم وفتح باب مراودات نسوان و مغایبه و دیك و داستان‏(53) و محل هم‏چشمى و خودنمائى‏هاى معلوم و معهود مجالس زنان.
ایضاً از اقارب و محارم میرزا یوسف صدراعظم‏(54) شنیده شد با وجود نفرت وكراهت باطنى جناب آقا(55) از جماعت فرنگى و مستفرنگ و خارجه باب، خود آقاعقیله‏اى‏(56) از طایفه فرنگ در اندرون داشت كه محض بعضى ملاحظات مادام‏فرنگى را به اسم اغلوطه انداز «خانم مصرى»(57) اشتهار داده بودند و زیاده طرف‏التفات و مورد مهر و الفت آقا بود و مصداق:

دیدى دلا كه آخر پیرى و زهد و علم‏
با من چه كرد دیده معشوقه باز من‏(58)

بحكم اَلنّاس على دین مُلوكهم‏(59) تعشّق به دلبران فرنگى تا به قسمى دل دوز وعافیت سوز شد كه اگر خواجه حافظ در ساحه‏(60) خیالات باریك و اوهام و اغراقات‏شاعرانه سمرقند و بخارا را به خط و خال دلارام موهوم مى‏بخشید(61)، یحیى‏خان‏مشیرالدوله‏(62) شوهر عزت الدوله‏(63) بیوه میرزا تقى‏خان امیركبیر در قضیه تركمان‏ثروت و خاك وطن را در عالم واقع ارث پدر و پشت قباله مادر فرض كرده پیرانه‏سرپا انداز مقدم و نثار لعل لب زوجه ایلچى‏(64) روس نمود. البته از فرط رعیت دارى ودولتخواهى معكوس امناء دولت بازخواستى هم از وزیر با تمكین نشد و با آنهمه‏ایل و اُبّه‏(65) و خاك كه از وطن با آبروى ملك و ملت بر باد رفت آب از آب تكان‏نخورد؛

خوش دولتى است خرم و خوش خسروى كریم‏
یارب زچشم زخم زمانش نگاه دار(66)
بالجمله حالیه اوضاع بكلى تغییر كرده و تردد نسوان از نوّابان‏(67) و طبقات اعیان‏به فرنگستان متوالى و متواتر گشته و منع صدور تذكره سفر(68) براى نسوان به مثابه‏همه قوانین و یاساهاى‏(69) این ملك با مفاتیح تحفه پیچ‏(70) و اتّحاف‏(71) ساعت قاب طلا و بند ثبت مرصّع‏(72) و انواع خدمتانه‏(73) و نقدینه و اختراع بهانه كه مفتح‏الأبواب واقعى و مشكل گشاى حقیقى و عله العلل همه بى‏قاعدگى‏ها وبى‏چارگى‏هاى ملك و ملت است بلا اثر ماند. و تیپ و توپ‏(74) و زجر و منع هم‏جلودار و جلوگیر امثال ملكه زوجه مرشد دراویش‏(75) ظهیرالدوله علیخان‏(76) نشد.حتى گفته مى‏شود بعضى مخدرات قاصرات الطرف‏(77) در خاك وطن، در بلاد فرنگ‏كشف حجاب نموده زلف بر باد داده‏(78)، فرنگى مآب راه مى‏روند. بر خلاف سابق كه‏اختیار عیال فرنگى در خفا سر مى‏گرفت و آشكار نمى‏شد و باعث وهن مى‏بودامروزه اسباب امتیاز و موجبات اعتبار و فخر اشخاص شده. دختران مستفرنگ‏اعیان هم احدى را به دماغ نمى‏گیرند(79) و سیاه بختى صبایاى‏(80) فرنگ پرورده و شیرپلنگ خورده‏(81) نریمان خان قوام‏(82) و محسن‏خان مشیر(83) و امثالهم عبرت افزا وبصیرت گشا نمى‏شود.

به هر جهت، حال كه به تفضّل و توفیق الهى محظورات مرتفع گردیده و اسباب‏سفر اولاً محض تشرف به زیارت و دستبوس خدایگان مقامى حضرت ابوى‏(84) و درثانى به نیت استعلاج و استقامت مزاج‏(85) از هر حیث مهیا و آماده شده توكل به‏درگاه بنده نواز و كارساز حقیقى و التجاء به شفاخانه غیبى دارم ذره‏اى چشم امید به‏حكیم جسمانى و اسباب و وسائط دنیوى ندوخته‏ام بر آنچه بر قلم تقدیر و رقم‏مشیت و رضاى احدیت رفته باشد خشنود و راضى‏ام به رضاى او:
دردم نهفته به زطبیبان مدعى‏
باشد كه از خزانه غیبم دوا كنند

وپ ایزابلا: از بیستون تا زردكوه بختیارى، ترجمه‏مهراب امیرى (تهران، 1375)، ص 75)

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky