توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله سلطنت خشایارشاه در word دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سلطنت خشایارشاه در word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سلطنت خشایارشاه در word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله سلطنت خشایارشاه در word :

سلطنت خشایارشاه

خشایارشا در سن سی و شش سالگی به سلطنت رسید و در آغاز سلطنت شورشی را که در مصر برپا شده بود فرونشاند و بعد به بابل رفت و شورشهای آنجا را نیز سرکوب کرد. در این جنگ قسمت اعظم بابل ویران گشت.

خشایارشا در صدد استفاده از اختلافات داخلی یونانیان نبود و نمی‌خواست به این کشور حمله کند. اما اطرافیان وی از جمله مردونیه داماد داریوش شکست ماراتن را مایه سرشکستگی ایران میدانست و خشایارشا را به انتقام فرامیخواند. یونانیان مقیم دربار ایران نیز که از حکومت این کشور ناراضی بودند از خشایارشا درخواست می‌کردند که به یونان یورش برد. در آنزمان در یونان حکومت‌های مستقلی با عنوان دولت شهر بر هریک از بلاد این کشور حکمرانی می‌کرد.
حمله به یونان

سرانجام خشایارشا به قصد حمله به یونان به کاپادوکیه واقع در آسیای صغیر رفت و این شهر را مرکز ستاد فرماندهی خود قرار داد. وی سه سال تمام به تجهیز سپاه مشغول شد و در نهایت سپاه بزرگی که بنا به گفته هرودوت در آن، 46 گونه نژاد و قوم مختلف حضور داشتند بسیج کرد و در بهار 480 قبل از میلاد به سوی یونان حرکت کرد. عربها، هندی‌ها، پارسها، مادها، سکاها، فنیقیها، مصری‌ها و حتی ساکنان جزایر خلیج فارس نیز در این لشکرکشی حضور داشتند. البته لازم بذکر است که مورخان یونانی در مورد تعداد افراد قشون ایران در این لشکرکشی راه مبالغه نموده‌اند و گاه تا پنج میلیون نفر نیز ذکر کرده‌اند اما بنا به نوشته سایر مورخان تعداد افراد سپاه خشایارشا پانصدهزار نفر بوده که البته همه آنها سرباز نبوده و بسیاری آشپز و ملوان و ; در این ارتش خدمت مینمودند.

نبرد ترموپیل و تصرف آتن
نوشتار اصلی: نبرد ترموپیل
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ(Carthage)صلح کرد تا وی یونانیان را همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه تسالی(Thessaly) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتی‌های ایران خسارت وارد کرد. سرانجام در دریای آرتمزیوم(Artemisium) بین کشتی‌های دو سپاه جنگ درگرفت و یونان شکست خوردند. نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنی‌ها و اسپارتی‌ها که برای نخستین بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام یک یونانی به

ایرانیان که در آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه می‌رفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت گریختند و فقط لئونیداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد اسپارتی که به اجبار مانده بودند (پاورقی 3) همگی کشته شدند(پاورقی 1). سپاه ایران بعد از این جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه‌های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.

جنگ سالامیس
پس از آن یونانیان اقدام به مشورت نمودند یکی از بزرگان آتن به نام تمیستوکلس(Themistocles) معتقد بود که در جزیره سالامیس(Salamis) به دفاع بپردازند اما سایر یونانیان میگفتند که باید در تنگه کورینت(Corinth) مقاومت کرد. تمیستوکلس که دید نمی‌تواند نظر خود را به دیگران بقبولاند نامه‌ای به شاه ایران نوشت و خود را از طرفداران یونان نشان داده گفت که چون آنان قصد فرار دارند وقت آن است که سپاه پارس آنان را یکسره نابود کند. خشایارشا پیغام را راست انگاشته ناوگان مصری تحت فرماندهی ایران جزیره پنسیلوانیا را تسخیر کرد. یونانیان در جزیره سالامیس گیر افتادند و بنابراین گفتند یا باید در همین جا مقاومت کنیم یا نابود شویم و این همان چیزی بود که تمیستوکلس میخواست.

نیروی دریایی ایران برخلاف کشتی‌های یونانی که آرایش صف را اختیار کرده بودند به دلیل تنگی جا بطور ستونی اقدام به حمله کرد و ناگهان زیر آتش نیروهای دشمن قرار گرفت. جنگ تا شب ادامه داشت و در این جنگ بیش از نیمی از کشتیهای ایران نابود شد و بنابراین سپاه ایران اقدام به عقب نشینی کرد. یونانیان که ابتدا متوجه پیروزی خود نشده بودند در صبح روز بعد با شگفتی دیدند که از کشتیهای ایرانی خبری نیست! تمیستوکلس بعد از این پیروزی گفت: «حسادت خدایان نخواسته که یک شاه واحد بر آسیا و اروپا حکمرانی کند.»(پاورقی 2)

در همین زمان خشایارشا اخبار بدی از ایران دریافت کرد و بنابراین اقدام به مشاوره با سرداران خود نمود. نظر مردونیه این بود که خود وی با سیصد هزار سپاهی برای تسخیر کامل یونان در این سرزمین باقی بمانند و خود خشایار شاه به ایران بازگردد. شاه این نظر را پذیرفت ولی در زمان بازگشت تعداد زیادی از اسبان و سپاهیان وی در اثر گرسنگی و بیماری مردند.
نبرد پلاته

از سوی دیگر مردونیه به یونانیان پیشنهاد داد که تبعیت ایران را بپذیرند و گفت که در این صورت در امور داخلی خویش آزادند. اما آنان این پیشنهاد را رد کرده جنگ دوباره در گرفت. مردونیه آتن را باز هم به تسخیر درآورد اما در محل پلاته(Plataea) صدهزار یونانی در مقابل وی صف آرایی کردند. در ابتدا تصور می‌شد که ایرانیان پیروز هستند چراکه نهایت دلاوری را نشان دادند اما این گونه نشد. مردونیه در آغاز جنگ در اثر تیری که به وی اصابت کرد کشته شد و سپاه بی سردار ایرانی نبرد بی حاصلی را آغاز کرد که تنها سه هزار ایرانی از آن جان سالم بدر بردند.

نبرد دیگر، جنگ در دماغه می کیل(Mycale) است: ناوگان ایران که پس از نبرد پلاته در حال بازگشت به میهن بود، در این محل توسط سپاه دشمن منهدم شد.
حمله یونان به مستملکات ایران
پس از عقب نشینی ایرانیان، یونانیان به پادگان پارس واقع در یونان حمله کرده و آنجا را تصرف نمودند. چندین سال بعد نیز به مستملکات ایران یورش برده و برخی از جزایر غرب آسیای صغیر نظیر قبرس را به تصرف درآوردند.

علل شکست سپاه ایران
بنابر نوشته مورخان علل شکست ایران در تسخیر یونان به این شرح است:
• زیادی شمار نفرات که تأمین آذوقه و هدایت ارتش را مشکل میساخت.
• نامناسب بودن سلاحهای ایرانیان در برابر یونانیان سنگین اسلحه(به غیر از هنگ جاویدان باقی سپاه ایران از سلاح‌های سبک نظیر تبر (!) استفاده می‌کردند.)
• عدم آشنایی ایرانیان به موقعیت جغرافیایی یونان
• اغفال شدن ارتش ایران در سالامیس

• بازگشت ناگهانی خشایارشا
• ناهمواری جلگه‌های یونانی و عدم عادت ایرانیان به جنگ در این سرزمینها که نیروهای دریایی و زمینی را از حمایت یکدیگر محروم می‌کرد.
• مهم‌ترین علت شکست ایران در این نبرد روحیه عالی یونانیان بود. چرا که آنان مردمانی استقلال طلب بودند و حاضر نبودند که تبعیت ایران را بپذیرند.

درباره خشایارشا
خشایار شاه صفاتی عالی داشته بطوریکه یونانیان بزرگ منشی او را ستوده‌اند. مشهور است که اسکندر وقتی که تخت جمشید را به آتش کشید، مجسمه خشایارشا به روی زمین افتاد و اسکندر گفت: آیا باید بخاطر روح عالی و صفات نیکویت تو را از روی زمین بردارم یا بگذارم که روی زمین بمانی تا بخاطر تاخت و تازت به یونان مجازات شوی؟
خشایارشاه در تخت جمشید که بدستور پدرش داریوش ساخته شده بود قصرهای دیگری بنا کرد که بر عظمت و شکوه این اثر باستانی افزود. همین طور کتیبه‌هایی در کوه الوند و نیز در ارمنستان از خود به جای گذاشت.

اگرچه آنچه از این پادشاهان مانده جز نیكی چیزی نیست ولی در زندگی و شخصیت خشایارشاه اسرار و دوگانگی‌هایی وجود دارد از آنجمله می‌توان به تغییراتی كه خشایارشاه در پلان تخت جمشید داده است اشاره نمود وی كه پس از به سلطنت رسیدن از اینكه در نقش برجسته برجای دوم و به عنوان ولیعهد پس از داریوش كبیر قرار گرفته بوده راضی نبوده، نقش

برجسته داریوش و فرنكه وزیر تشریفات (خودش به عنوان ولیعهد در پشت داریوش) را به ساختمان خزانه‌داری انتقال می‌دهد وی در ادامه حتی ورودی تخت جمشید را نیز عوض می كند [منبع: كتاب “از زبان داریوش;”]. همچنین یكی از اتفاقات بحث برانگیز در زمان او حمله به یهودیان است كه سپاه در نیمه راه متوقف می شود. آنچه كه به نظر می‌رسد این است كه وزیر تشریفات عیلامی پادشاه، او را از عدم پرداخت مالیات یهودیان اگاه و وی را برای حمله به یهودیان تحریك می‌كند اما در راه حمله، استر و عمویش مردخای برای نجات یهودیان نقشه نزدیكی استر به خشایارشاه را می‌كشند كه به انجام می‌رسد! یهودیان جان سالم به در‌می برند و نخست وزیر عیلامی بركنار و مردخای جای او را می گیرد یهودیان تا به امروز این

اتفاق را با نام “پوریوم” جشن می‌گیرند و از آن تاریخ به بعد تمدن عیلامی (در زمان پادشاهان قبلی عیلامی‌ها مشاوران رده بالای شاه بوده اند) رو به انقراض می‌رود. درحال حاضر برخی افراد سودجو كه خود را وارثان تمدن عیلامی میدانند از این واقعه به عنوان توطئه صهیونیسم و پارسیان برای نابودی عیلامی‌ها نام می‌برند. از دو مطلب فوق این گونه برداشت می‌شود كه خشایارشاه ثبات لازم برای پادشاهی را نداشته و حتی تغییرات در تخت‌جشید را می‌توان نتیجه تحریكات استر و مردخای دانست زیرا چنین كاری از وزرای عیلامی بر نمی‌آید. حتی شكست یونان را نیز می‌توان ناشی از عدم همكاری عیلامی‌ها دانست. این پادشاه پس از بیست سال سلطنت (485 تا 465 پیش از میلاد)توسط یک خواجه به نام میترادات (مهرداد) به قتل رسید.

پانویس
1 – اسپارتی‌ها بنا بر قوانین لیکورگ فرار کردن از میدان جنگ را ننگ بزرگی میدانستند و مجازات آن اعدام بود، حتی وقتی جوانان این سرزمین به نبرد می‌رفتند مادرانشان به آنها میگفتند:«پسرم! بر سپر یا با سپر» یعنی یا کشته شو تا جسدت را بر روی سپرها بیاورند و یا پیروز شو و با سپر برگرد. بنابراین در فرار یونانی‌ها از تنگه ترموپیل اسپارتی‌ها برجای ماندند و پس از کشته شدنشان یونانی‌ها بر مزار این سیصد تن نوشتند: ای رهگذر به اسپارت بگو ما در اینجا خوابیده‌ایم تا به قوانین کشور خود وفادار باشیم.»
2 – تمیستوکلس، سالها بعد مورد نفرت آتنی‌ها قرار گرفته و به دربار اردشیر درازدست جانشین خشایارشاه، پناه آورد که مورد مهروزی شاه قرار گرفت و حتی از طرف وی به حکومت شهری در آسیای صغیر منسوب شد و تا پایان عمر در تبعیت ایران باقی بود. 3- مجبور بودن این افراد به باقی ماندن در تنگه به نقل از فرهنگ معین جلد پنجم صفحه 480 ذکر شده‌است.

چندی پیش تولید و پخش فیلم موهن 300 که در رابطه با اطلاعات غلطی از نبرد خشایارشاه با یونانیان بود، در یک مقطع زمانی باعث بروز واکنش هایی شد، اما کمتر کسی از اینکه «خشایار شاه که بود و چه کرد؟» سخنی به میان آورد.
سخن از مردی است که نه در تاریخ وطنش چنان که باید شناخته شده و نکات ضعف و قوت شخصیت او مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است و نه در سرزمین های دیگر و در میان مردمی که به واسطه لشکر کشی او به یونان به عنوان مهد فرهنگ و تمدن کهن غرب کینه توزانه و نفرت انگیز به وی می نگرند؛ به ویژه آن که او را بر هم زننده و سوزاننده مرکز آن تمدن، آتن، می دانند.
نام، تبار و آغاز پادشاهی

خشایار شا یا آنگونه که شهرت یافته است، خشایار شاه چهارمین پادشاه سلسله هخامنشیان بود که از 486 تا 465 قبل از میلاد بر گستره ای پهناور از جهان باستان فرمانروایی داشت.
این گستره پهناور از یک سو به رودهای جیحون(آمودریا) و سیحون(سیردریا) و سرزمین ایرانی سغدیانا و از غرب تا دانوب، یونان، نیل و سرزمین های پیرامون مصر(لیبی و حبشه) می رسید.
نام و نشان خانوادگی این پادشاه بیان کننده آن است که فرزند داریوش بزرگ، نواده ویشتاسپ و از دودمان آریارمنه هخامنشی بود.
ایران در دوره هخامنشیان بستر شکوفایی یکی از مهم ترین تمدن های جهانی بود. از زمانی که کوروش کبیر با تسامح و تساهل، آزادی فکر، قدم و قلم، در راه آبادانی این ملک گام برداشت، راه رسیدن به دولت جهانی فراهم شد و ایرانیان به تدریج گستره جغرافیای فرهنگی و تاریخی خود را از ورارود (ماوراء النهر)؛ یعنی جیحون و سیحون در شمال شرقی تا سند و پنجاب در جنوب شرقی و از دریای سیاه و کشور یونان تا مدیترانه و کرانه های رود نیل در مصر و حتی لیبی و حبشه و دیگر سرزمین های دوردست آن روزگار گسترش دادند. بدین

سان خشاریاشا پس از داریوش بزرگ، وارث سرزمینی عظیم بود که اقوام گوناگون در آن به سر می بردند. در واپسین سال های حیات داریوش جنگ های ایرانیان و یونانیان همچنان ادامه داشت.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky