مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان در فایل ورد (word) دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان در فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سعادت مطلوب فطرىانسان در فایل ورد (word)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
سعادت مطلوب فطرىانسان
«سعادت»; مطلوب فطرى انسان
همه مردم طالب سعادت و فطرتا دنبال خوشبختىاند، از گرفتارىها به تنگ مىآیند و در صدد نجات از آنها برمىآیند. اما در چند زمینه با همدیگر اختلافنظر دارند; یكى از آنها تعیین مصداق «سعادت» – همان گمشده فطریشان – است. همه مىخواهند خوشبختباشند و هیچ وقت دچار گرفتارى و بدبختى نشوند، اما بسیارى از آنها نمىدانند كه خوشبختى واقعى كدام است.
بسیارى از مردم تصور مىكنند مطلوبفطرىآنهاهمین لذتهاى زودگذر دنیوى است. بنابراین، همه توان خود را صرف رسیدن به آن مىكنند و دنبال چیز دیگرى نمىروند. اینها تلاش نمىكنند تا دریابند سعادت واقعى كدام است.
دستهاى دیگر از مردم اجمالا مىدانند كه لذتهاى زودگذر لیاقت دلبستگى را ندارد، مىبینند كه هر روز مردم به یك چیز دل مىبندند و توجهشان را صرف به دست آوردن آن مىكنند ولى هر قدر هم نسبتبه چیزى علاقهمند بوده و از رسیدن به آن خرسند شده باشند، برایشان باقى نمىماند و از بین مىرود، مىبینند كه آنچه مردمزندگیشان را صرف به دست آوردن آن كرده بودند پایدار نمىماند و به اصطلاح، «آنچه را نپاید دلبستگى را نشاید»، در مىیابند كه آنها لیاقت دلبستن ندارند، اما نمىدانند آنچه را باید دنبال كنند چیست. این قبیل افراد دو دستهاند:
یك دسته كسانىاند كه به كمك عقل و راهنمایىهاى افرادى كه از سوى خداوند آمدهاند هدف اصلىشان را مىشناسند و مىفهمند سعادت واقعى چیست; همان كه در اصطلاح، از آن به «قرب خداوند» تعبیر مىكنیم. «فمنهم شقى و سعید فاما الذین سعدوا ففى الجنه خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض.» (هود:107) پس سعادت واقعى این است كه انسان نزد خداوند از خوشبختى ابدى و بىنهایتبهرهمند باشد.
اما دسته دیگر وقت صرف مىكنند، فكر مىكنند، بحث مىكنند، اما در شرایطى قرار مىگیرند كه موفق نمىشوند بفهمند، دچار شك و شبهههاى واهى و وسوسههاى شیطانى مىشوند; نه خدا را درست مىشناسند و نه قیامت را رستباور دارند; كوتاهى نمىكنند، اما تشخیص هم نمىدهند.
كسانى كه سعى مىكنند و راه درست را مىشناسند و مىفهمند كه سعادت واقعى در قرب خدا و جوار رحمت اوستباید در صدد برآیند كه راه صحیح را بشناسند. اما برخى از این افراد در این زمینه، وقت كافى نمىگذارند، به قدر كافى تحقیق نمىكنند; متوجه مىشوند كه سعادت حقیقى در ایمان به خدا و روز جزاست، در این است كه انسان نزد خداوند معزز و مقرب باشد
، اما سعى نمىكنند كه بفهمند راه آن كدام است. به حرف هر كس یا هر شرایطى كه در جامعه حكمفرماست، هرچند درست نباشد، اعتماد مىكنند و به قدر كافى به تحقیق نمىپردازند. كسانى هم كه در اطراف آنها هستند، نمىتوانند راه صحیح را به آنها نشان دهند. البته نشناختن این دسته مراتبى دارد; برخى در مسائل فردى به شناخت كافى نمىرسند و برخى در مسائل اجتماعى یا سیاسى یا غیر آن.
اما در هر صورت، برخى افراد موفق مىشوند به شناخت كافى برسند. ولى پس از این، نوبت «عمل» مىرسد; یعنى رسیدن چنین اشخاصى به سعادت مطلوبشان در گرو اینست كه چه قدر در این راه پاىمردى نمایند، از راه صحیح منحرف نشوند و افراط و تفریط نكنند.
برخوردارى مؤمنان از نعمتهاى ویژه الهى در دنیا و آخرت
اگر كسانى تحقیق كردند، هدف را شناختند، به درستى هم عمل كردند، آیا ممكن استخداى متعال چیزى از آنها كم بگذارد؟ آیا ممكن است چیزى به صلاحشان باشد و خدا به آنها ندهد، چه در دنیا و چه در آخرت؟ محال است چنین باشد; زیرا خداوند بخیل نیست، عالم را هم آفریده تا انسانها با حركت اختیارى خودشان، راه تكامل را طى كنند و به فیوضات و رحمتهاى ابدى او نایل شوند و اصلا هدف الهى این است
كه وقتى كسى راه درست را شناخت و تمام نیرویش را صرف عمل كرد و كوتاهى ننمود خداوند دربارهاش كوتاهى نكند. خداوند به كسانى كه اهل عصیان و تمردند و از یاد خدا غفلت ورزیدهاند نعمتهاى فراوان مىدهد، آیا ممكن استبه كسانى كه توانشان را صرف هدایتخود و عمل به دستورات خدا كردهاند، عنایت نكند؟ خیر، خداوند هر چه را به نفعشان باشد،
در دنیا و آخرت، به آنها خواهد داد. از نعمتهاى آخرت، كه هیچ تزاحمى با همدیگر ندارد، به قدرى كه افراد لیاقت داشته باشند، به آنها خواهد داد; «جنه عرضها كعرض السماء والارض» (حدید: 21); بهشتى كه گسترهاش به اندازه تمام آسمانها و زمین است در اختیارشان مىگذارد. هر قدر بتوانند از آن استفاده كنند مضایقهاى نخواهد بود; زیرا بهشت و نعمتهاى آن مثل این دنیا نیست كه مثلا، اگر كمى غذا خوردند سیر شوند یا اگر زیاد خوردند مریض شوند.
در آنجا، تزاحمى نیست. چنین نیست كه اگر از چیزى تمتع بردند، خسته شوند یا دیگر نتوانند استفاده كنند. در آن جا، نه خستگى وجود دارد، نه ملالت، نه ضعف، نه درد،; . خدا مىداند كه آن جا چه عالمى است! و چه نعمتهایى در اختیار بندگان شایستهاش قرار مىدهد! چنین كسانى كه راه را به خوبى شناختهاند و به خوبى آن را پیمودهاند، در آخرت، هیچ مشكلى ندارند
و هر چه بخواهند در اختیارشان قرار مىگیرد حتى بیش از آنچه تصور مىكنند و به عقلشان مىرسد. معمولا انسان باید تصورى از چیزى داشته باشد تا آن را بخواهد. اما خداوند آن قدر نعمت مىدهد كه تصورش را هم نمىكنند; «فیها ما تشتهیه الانفس و تلذ الاعین.» (زخرف: 71) در جایى هم مىفرماید: «لهم ما یشاؤون فیها و لدنیا مزید» (ق: 35); هر چه بخواهند مىدهیم، بیشتر هم مىدهیم.
اما در دنیا، خیرات و نعمتها كمابیش با یكدیگر تزاحم دارد. نعمتها هرچند حلال و مشروع هم باشد، انسان به قدر محدودمىتوانداز آنها استفاده كند، چه در خوردنىها باشد، چه در نوشیدنىها، چه در پوشیدنىها یا دیگر نعمتها. دنیا همه چیزش محدود است و به قدر محدود باید از آنها استفاده كرد. اگر از حد خودش بگذرد نتیجه معكوس مىدهد; مثلا، اگر انسان پرخورى كند، مریض مىشود. خداوند هم وقتى مىخواهد در این دنیا به كسى چیزى بدهد به مقدار محدود مىدهد، وقتى هم نعمتهاى مادى و معنوى او با یكدیگر تزاحم پیدا مىكند، نعمتى را كه برایشان اصل استبه آنها مىدهد.
به همین دلیل است كه گاهى بندگان شایسته در این دنیا مبتلا به گرفتارىهایى مىشوند. این طبیعت دنیاست كه به دلیل این تزاحمات، گرفتارىها ایجاد مىشود. اصلا زندگى دنیا بدون سختى ممكن نیست. اما قرار بر این است كه بندگان شایسته خدا هر چه خواستند، خداوند در این دنیا هم به آنها بدهد، مگر مصلحتى قوىتر در كار باشد و نعمتى با دیگرى تزاحم پیدا كند. بندگان خدا چیزهایى را مىخواهند، اما این خواست گاهى موجب محرومیت آنها از چیزهاى دیگر مىشود. در چنین مواقعى، خداوند به آنها چیزى مىدهد كه به صلاحشان باشد.
البته بندگان شایسته خدا هم كارشان را به خدا واگذار مىكنند و معمولا مطابق خواسته دلشان از خدا چیزى نمىخواهند، مىگویند: خدایا، هر چه را براى ما بهتر است نصیبمان كن. خداوند هم چنین اراده مىكند كه به عنوان مثال، براى محفوظ ماندن آنها از گرما، ابرى بفرستد تا بر سرشان سایه بیندازد یا اگر از باران روز ناراحت مىشوند، شب برایشان باران بفرستد. ولى واستخداوند چنین است كه اگر این نعمتها با یكدیگر تزاحم پیدا كرد، آن را كه برایشان بهتر است عطا كند; حتى گاهى از دنیایشان كم مىگذارد و بر نعمتهاى اخرویشان مىافزاید و درجاتشان را بالا مىبرد.
پس با دلایل عقلى و برهانى، مىتوان اثبات كرد كه اگر كسانى راه صحیح را بشناسند و آن را درستبپیمایند، هر چه را برایشان خیر باشد خدا به آنها مىدهد، حتى اگر به این صورت باشد كه در روز گرم تابستان، ابرى بر سرشان سایه بیندازد یا اگر مریض شدند شفا پیدا كنند، مگر اینكه خداوند خیرشان را در غیر از این دیده باشد. در هر صورت، قرار بر این است كه هیچ ناراحتى نبینند.
سعادتمند واقعى كیست؟
اینها چه كسانىاند؟ آیا كسانى كه مقصد را شناختهاند، راه رسیدن به آن را هم در میان تمام مسائل فردى و اجتماعى و دیگر جنبههاى زندگیشان به خوبى شناختهاند و توفیق عمل داشتهاند یهودىاند یا نصرانى یا بودایى یا غیر آن؟
بر اساس عقیده ما، راه صحیح «اسلام» است و هر كس مسلمان باشد سعادت آخرت را به خوبى شناخته است. گمشده حقیقى انسان نزد خدا و در عالم ابدى است. پس مطلوب مسلمان «خدا» است. براى رسیدن به او نیز تنها راه «اجراى دستورات اسلام» است. بنابراین، ممكن نیست كسى مسلمان باشد، اما ضروریات اسلام را نداند. پس هر كس مقصد را شناخته، راه را هم كمابیش یافته است. چنین شخصى مستحق دریافت نعمتهاى بىمنتهاى خدا در دنیا و آخرت است.
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0