مقاله کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی با تکیه بر متون کلامی در فایل ورد (word) دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله کاربست عقل ابزاری در روش نقلی کلامی با تکیه بر متون کلامی در فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
چکیده
درآمد
نقش عقل در روش نقلی کلامی
1 نقش استنباطی
1-1 تمسک به ظهور
2ـ1 کشف استلزامات
3-1 تواتر
4-1 بررسی سند روایات
5-1 رفع تعارض
6-1 جامعنگری و قرنیهیابی
2 نقش تبیینی ـ دفاعی
1-2 توصیف
2-2 تأویل
3-2 پاسخ به شبهه
3 نقش اعتباربخشی
نتیجهگیری
منابع
ابنطاووس، علیبن موسی (1375)، کشف المحجه لثمره المهجه، محمد حسون، چ دوم، قم، بوستان کتاب
ابنمیثم بحرانى، میثمبن علی (1406ق)، قواعد المرام فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، چ دوم، قم، مکتبه آیهالله المرعشی النجفی
بحرانى، سیدهاشم بن سلیمان (1374)، البرهان فی تفسیر القرآن، قسم الدراسات الإسلامیه مؤسسه البعثه، قم، مؤسسه بعثه
حمیرى، عبدالله بن جعفر (1413ق)، قرب الإسناد، قم، مؤسسه آل البیت(ع)
حویزى، عبدعلى بن جمعه (1415ق)، تفسیر نورالثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولى محلاتى، چ چهارم، قم، اسماعیلیان
عیاشى، محمدبن مسعود (1380ق)، تفسیر العیاشی، تصحیح سیدهاشم رسولى محلاتى، تهران، المطبعه العلمیه
فاضل مقداد، مقدادبن عبدالله (1422ق)، اللوامع الإلهیه فی المباحث الکلامیه، تعلیق محمدعلی قاضىطباطبائى، چ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى
مجلسی، محمدباقر (1368)، مجموعه رسائل اعتقادی، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی
ـــــ (1403ق)، بحار الأنوار، چ دوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی
ـــــ (1404ق)، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، تصحیح سیدهاشم رسولى محلاتی، چ دوم، تهران، دارالکتب الإسلامیه
مفید، محمدبن نعمان (1413ق الف)، المسائل السرویه، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
ـــــ (1413ق ب)، المسائل العکبریه، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
ـــــ (1413ق پ)، تصحیح اعتقادات الإمامیه، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
ـــــ (1413ق ت)، تفضیل أمیر المؤمنین(ع)، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
ـــــ (1413ق ث)، أوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
ـــــ (1413ق ج)، إیمان أبی طالب، چ دوم، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
ـــــ (1413ق چ)، عدم سهو النبی، قم، المؤتمر العالمی للشیخ المفید
مقصود از روش عقلی و روش نقلی در این نوشتار منبع بودن عقل و نقل در کسب معرفت است؛ اما عقل گذشته از منبع بودن، در روش نقلی نیز نقشآفرینی میکند. بدیهی است در روش نقلی، عقل نیز کارایی دارد، ولی نه بهمنزله منبع بلکه بهمثابه ابزاری در اختیار متن. کاربست عقل ابزاری در روش نقلی ـ کلامی بهمعنای نقشآفرینی عقل در استنباط و دفاع از نقل است. نشان دادن نحوه بهکارگیری عقل در استفاده کردن از متون وحیانی در کسب معرفت یکی از ضرورتهای این تحقیق است که در کتب کلامی کمتر به این امر مهم پرداخته و بیشتر به تبیین نقشهای کلی عقل اشاره شده است. هدف از این نوشتار تبیین نقشهای مختلف عقل بهمنزله ابزاری در اختیار نقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی ـ تحلیلی بهره گرفته میشود. به همین جهت به کتب کلامی جهت یافتن نمونههای مختلف بهکار گیری عقل در بهرهبردن از نقل مراجعه میشود. نقش استنباطی، نقش تبیینی ـ دفاعی و نقش اعتباربخشی از جمله کارکردهاییاند که در نوشته حاضر بدانها اشاره شده است
کلیدواژهها: استنباط، تبیین، دفاع، رفع تعارض، اعتباربخشی، پاسخ به شبهه، عقل ابزاری، روش نقلی.
علم زمانی شکل میگیرد که مجموعهای از مسائل گوناگون با توجه به موضوع و یا هدف مشترک در کنار یکدیگر قرار بگیرند. استنباط و اثبات مسائل هر علمی در همان علم و با توجه به منابع معرفتی آن صورت میگیرد. بدیهی است با توجه به نوع مسائل و موضوعات آنها، روش آن علم نیز با دیگر علوم متفاوت خواهد شد. برای نمونه وقتی موضوع علمی، حسی باشد، روش تجربی از جمله مؤثرترین روشهاست و اگر موضوع یک علم، غیرحسی باشد، تجربه کارایی ویژهای در آن علم نخواهد داشت. موضوعات علم کلام نیز معمولاً از جمله امور غیرحسیاند؛ لذا تجربه محض نمیتواند کارایی چندانی داشته باشد بلکه در برخی از مسائل مانند مسئله توحید و اصل نبوت، باید از روش عقلی تبعیت کرد و در پارهای مسائل همچون جزئیات معاد نیز باید روش نقلی را پیش گرفت. در بعضی مسائل مانند اصل معاد و امکان وجود عالمی پس از مرگ نیز میتوان از هر دو روش بهره گرفت. به همین دلیل باید علم کلام را از جمله علوم چند روشی دانست که هم روش عقلی در آن کاربرد دارد، هم روش نقلی
در برخی از مسائل کلام، عقل منبع مستقل معرفت به واقعیت اعتقادی تلقی میشود. برای نمونه در باب توحید، عقل منبع مستقل معرفت بهشمار میرود و میتواند نسبت به آن واقعیت خارجی معرفتبخش باشد و در برخی مسائل نقل، منبع معرفت محسوب میشود؛ مثلاً در باب جزئیات معاد؛ چراکه عقل کارایی و توان اثبات جزئیات معاد را ندارد. در این صورت نقل منبع مستقل معرفتی اینگونه مباحث است. برخی دیگر از مسائل نیز چناناند که آنها را هم میتوان با دلیل عقلی ثابت کرد و هم با دلیل نقلی؛ مانند اصل معاد که هم میتوان با اقامه ادله عقلی به اثبات آن پرداخت و هم میتوان پس از اثبات اصل توحید و نبوت با بهرهگیری از نقل، آن را استنباط کرد
بدیهی است وقتی عقل منبع معرفت باشد، در این صورت امکان تعارض میان عقل و نقل در برخی از صور قابل تصور است. تعارض میان عقل قطعی و نقل ظنی، یا تعارض میان عقل ظنی و نقل قطعی و یا تعارض میان عقل و نقل ظنی از جمله صور قابل فرض در تعارض است؛ ولی وقتی عقل ابزاری در اختیار نقل است، تعارض و تخالفی میان عقل و نقل رخ نمیدهد؛ زیرا تعارض و ناهماهنگی زمانی متصور است که هر دو در یک رتبه و همعرض یکدیگر باشند؛ درحالیکه طبق فرض، عقل ابزار معرفتی و نقل منبع معرفت است. در این صورت همرتبه بودن آنها منتفی است. بهعبارت دیگر عقل در این فرض اصلاً معرفت مستقلی ارائه نمیدهد تا فرض تعارض پیش آید؛ بلکه عقل درصدد کشف مراد و مقصود نقل است. پس هیچ تنافیای میان مدلول نقل و عقل در فرض ابزاری بودن عقل رخ نخواهد داد
در روش عقلی، بیشک نقش محوری بر عهده عقل است، بهگونهای که عقل قادر به کشف واقع است و حتی نقل نیز در اصل حجیت خود نیازمند عقل خواهد بود؛ اما در روش نقلی که نقش بنیادین و محوری با نقل است، عقل چه نقشی دارد؟ در برخی مقالات و کتب مانند کتاب روششناسی علم کلام تألیف رضا برنجکار و منزلت عقل در هندسه معرفت دینی نوشته آیتالله جوادی آملی از نقش ابزاری عقل بحثهایی صورت گرفته، ولی کاربست آن به نمایش گذاشته نشده است. در این پژوهش تلاشمان بر آن است تا این کارکردها را با تکیه بر متون کلامی تبیین کنیم. البته نباید چنین تلقی کرد که هر متن کلامیای که نقل میشود و به نوعی کارکرد عقل در آن متن به نمایش درمیآید حتماً نحوه استفاده صاحب کتاب کلامی مذکور مورد تأیید همه علمای مذهب است و هیچ اختلافی در آن دیده نمیشود و همچنین نباید چنین برداشت کرد که وقتی نگارنده متنی را نقل میکند و کارکردی ویژه از عقل را در آن نص به تصویر میکشد، حتماً با صاحب کتاب در این زمینه موافق است؛ بلکه هدف از نقل آن متن تنها به تصویر کشیدن نحوه بهکارگیری عقل در روش نقلی و درونمنبعی آن است؛ بدون هیچ قضاوتی درباره درستی یا نادرستی آموزه برآمده از آن
طبیعی است در روش نقلی، عقل نیز حضور دارد و به گونههای متفاوت ایفای نقش میکند؛ زیرا فهم متن بدون بهکارگیری عقل معنا ندارد؛ ولی پرسش اصلی این پژوهش اقتضا میکند تنها به کارکردهایی اشاره کنیم که درونمنبعی بهشمار میآیند؛ درنتیجه نباید انتظار داشت در این مقاله اثبات حجیت برای نقل، یا به عبارت دیگر کارکرد اعتباربخشی به اصل نقل از جمله تواناییهای عقل قرار داده شود؛ زیرا هرچند چنین کارکردی برای عقل وجود دارد، فعالیت مزبور، کارکرد درونمنبعی نیست؛ بلکه از جمله کارکردهای عقل در روش عقلی بهشمار میآید و بهعبارت دیگر عقل در این کارکرد نقش ابزاری ندارد؛ بلکه منبع مستقل برای معرفت محسوب میشود
نخستین گام در فعالیتهای کلامی، استنباط آموزههای اعتقادی است. تا زمانی که گزارهای استنباط نشده باشد، نه تبیین آن ممکن است و نه تنظیم و رد شبهه و اثبات آن. گزارههای کلامی گاه از منبع معرفتی عقلی استنباط میشوند و گاه از منبع معرفتی نقلی. زمانی که منبع معرفت قضیهای دلیل نقلی باشد به صرف ذکر نقل، فعالیت کلامی صورت نگرفته است؛ زیرا در این صورت محقق صبغه حدیثی به خود گرفته و مضمون روایت را بیان میکند. البته با این بیان درصدد انکار وجود فعالیت عقلی در فهم مفاد نقل نیستیم و چنین قصدی نداریم که بگوییم در فهم مفاد نص، نیازی به عقل نیست؛ بلکه مقصود این است که در فعالیت مزبور مرتبه ضعیفی از کارکرد عقل مشاهده میشود؛ آن هم کارکردی مشترک، نه کارکرد کلامی؛ زیرا فعالیت کلامی زمانی اطلاق میشود که علاوه بر نقل و فهم مضمون خبر، به تحلیل آنها پرداخته و میان چند قضیه ارتباط برقرار شود. درواقع محقق هنگام فعالیت کلامی، به استخراج گزارههای کلامی از یک یا چند دلیل و تحلیل آنها دست میزند و نیز آنها را اثبات میکند و یا احیاناً به رد شبهات میپردازد
بدیهی است که در این نوع از پژوهش عقلی، تعقل و تفکر برای تحلیل و بهدست دادن آموزههای کلامی بسیار سودمند خواهد بود. یکی از مهمترین کارهایی که در کتب کلامی صورت گرفته، مربوط به همین بخش است. برای استنباط آموزهها از نقل باید شیوههایی ویژه به کار گرفت. برای نمونه در استنباط آموزه دینی نقلی نمیتوان از الفاظ آن غفلت کرد و یا نسبت به نوع تصدیق برآمده از آن بیاعتنا ماند. در ادامه به نمونههایی اشاره خواهیم کرد که با توجه به آنها استنباط رخ داده است
در علم کلام از حجیت ظواهر الفاظ بحث نمیشود؛ زیرا این بحث از جمله مباحث علم اصول است و در علم کلام بهعنوان اصل موضوعی، حجیت ظواهر مسلم تلقی شده و از آن استفاده میشود. بیشک تمسک به ظاهر در استنباط آموزههای گوناگون از نص کارایی بسیار دارد؛ به گونهای که بدون چنین پیشفرضی عملاً فرض استنباط از متن عقیم میماند. استنباط گاه با توجه به الفاظ و ظهور آن یکی از روشهایی است که به استنباط آموزههای کلامی میانجامد که با ذکر نمونهای، این نقش را به تصویر خواهیم کشید
علّامه مجلسی با استفاده از ظهور الفاظ برخی از آیات، مانند آیه «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» (رعد: 39) آموزه بدا را استنباط میکند. ایشان با توجه به اصل احترازی بودن قیود معتقد است «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ» اشاره به علم فعلی و تغییرپذیر خداوند دارد و «عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» نیز به علم ذاتی خداوند اشاره میکند. وی معتقد است: خداوند دو لوح دارد: یکی لوح محفوظ که مطابق با علم ثابت و تغییرناپذیر خداوند است، یا بهعبارت دیگر لوحی که مطابق با علم ذاتی اوست، و دیگری لوح محو و اثبات که مطابق با علم فعلی خداوند است. لوح محو و اثبات، علم فعلی خداوند است. بنابر آیه «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» خداوند برخی از مقدرات خود را محو و جایگزین میکند. محو کردن زمانی معنا دارد که از پیش چیزی وجود داشته باشد و اکنون شخص بخواهد آن را از بین ببرد و چیز دیگری را جایگزین آن کند. اگر بدا مقبول و معقول نباشد، چنین تغییری نمیتواند معنادار باشد؛ زیرا همانگونه که در ذات خداوند تغییری معقول نیست، در علم ذاتی وی نیز چنین تغییری معنا نخواهد داشت. پس آشکار میشود که این آیه ناظر به علم ذاتی و لوح محفوظ نیست و باید برای خداوند علم دیگری تصور کرد که با توجه به آن محو و اثبات رخ دهد؛ و نباید از جمله امور ذاتی و علم ذاتی باشد، تا محذور تغییر در ذات رخ ندهد. چنین علمی از جمله فعل، و درواقع علم فعلی اوست (ر.ک: مجلسی، 1368، ص 28). با دقت در تقریب استدلال روشن میشود که نقل بهصراحت بدا را مطرح نکرده است؛ بلکه عقل با توجه به ظواهر الفاظ چنین آموزهای را از نقل استنباط میکند
همچنین شیخ مفید با توجه به ظهور برخی از منابع دینی مانند آیات «وَیَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بارِزَهً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً» (حشر: 47)، «وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ» (نمل: 83) و «قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبیلٍ» (غافر: 11) آموزه رجعت را استنباط میکند. وی معتقد است این آیات ظهور دارند که دو نوع حشر برای انسانها وجود دارد: یکی حشر اکبر که در روز قیامت رخ خواهد داد؛ زیرا آیه اول دلالت دارد که همه مردم در روز قیامت محشور خواهند شد و کسی هم فروگذار نخواهد شد؛ اما مطابق مفاد آیات دوم و سوم در قبال این حشر، حشر دیگری وجود دارد که از آن با نام حشر الرجعه یاد شده است که پیش از ورود به قیامت و در دنیا صورت خواهد گرفت. در این حشر تنها بخشی از مردم محشور خواهند شد نه همگی آنها؛ زیرا مطابق آیه دوم در حشر یوم الرجعه، از هر گروهی تنها بخشی از آنها برانگیخته میشوند؛ آنهایی که آیات الهی را تکذیب کردهاند. در آیه سوم نیز خداوند قول ظالمین را نقل میکند که در روز قیامت خواهند گفت: «خدایا ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی و به گناهانمان پی بردیم؛ آیا راه خلاص شدن وجود دارد» (مفید، 1413ق الف، ص 47ـ52)
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0