توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله قرآن ،‌كلام جاودانگی دارای 79 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قرآن ،‌كلام جاودانگی  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قرآن ،‌كلام جاودانگی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله قرآن ،‌كلام جاودانگی :

قرآن كتاب هدایت و انسان سازی و برنامه زندگی انسان و به ویژه یك مسلمان است. شایسته است از سنین كودكی و نوجوانی، زمینه های آشنایی و بهره وری از آن را برای تمامی انسانهای جامعه فراهم آوریم. دانش آموزان باید علاوه بر یادگیری قرائت قرآن كه در دروس تعلیمات دینی و قرآن می آموزند، به صورتهای گوناگون با كتاب خدا آشنا و مأنوس گردند. برای این منظور لازم است، زمینه هایی فراهم آوریم كه همراه با درك عظمت این كتاب الهی، بیاموزند كه این كتاب باید به عنوان معلم و راهنمای صدیق و همیشگی در زندگیشان حضور داشته باشد.

این جزوه در واقع برای رسیدن به هدف فوق یعنی شناساندن قرآن به نوجوانان و جوانان تهیه شده است. به طور كلی اهم اطلاعات مقدماتی را كه شایسته است، یك مسلمان از كتاب دینی و الهی خود داشته باشد را در اختیار شما عزیزان قرار می دهد و باشد كه انس با قرآن ، مقدمات حركت و هدایت آدمی را در صراط مستقیم،‌دوری از رذائل و آلودگی ها، شكوفا شدن استعدادهای عالیه‌ روحی و ملكوتی و رسیدن به مرحله كمال انسانی را آسان سازد.

پس شایسته است كه دقیقه ای را فرو نگذاریم و از این سرچشمه پاك و گوارای الهی دل و جان خویش را سیراب نماییم.
امید است با مطالعه این تحقیق ، اطلاعات سودمندی را در زمینه قرآن به دست آورید و ‎آغازی باشد برای مطالعه، درك و شناخت و عمل به دستورات قرآن.
فصل اول

قرآن به چه معنی است؟
قرآن در اصل به معنی خواندن است. پس قرآن كتابی خواندنی است باید آن را خواند و در معنایش دقت و تدبیر نمود. بعضی ها در اصل به معنی جمع گرفته اند كه اصل (قرءَ ) به معنی جمع است در این صورت می توانند بگویند قرآن یعنی جامع حقایق و فرموده های الهی و نیز گفته اند از آن جهت قرآن نامیده می شود كه سوره ها را جمع نموده آنها را به یكدیگر می‌پیوندد.

قرآن شناسی :
بدون تردید قرآن بزرگترین و آخرین كتاب آسمانی است كه بر پیامبر اكرم اسلام، خاتم پیامبران حضرت محمدبن عبدالله (ص) نازل شده است. و بدون تردید وقتی ما می توانیم از قرآن كه بزرگترین و عمیقترین كتاب انسان سازی است بهره مند شویم كه آن را بشناسیم، و بهترین راه شناخت، آن است كه موضوعات آن را جدا جدا مورد بررسی قرار دهیم و با تجزیه و تحلیل عمیق، به اهداف آن دست یابیم. هدف اصلی قرآن، هدایت بیشر به سوی تكامل است، هدایتی كه در پرتو آن، رحمت همه جانبه مادی و معنوی برای انسانهای با ایمان به دست می آید، چنانكه در آیه 57 سوره یونس می خوانیم:

یا ایها الناس قد قائتكم موعظه من ربكم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمه للمؤمنین ؛ ای مردم! اندرزی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است، و درمانی برای آنچه در سینه ها است (شفای دلهای شما) و هدایت و رحمتی است برای انسانهای با ایمان.
در این آیه ، قرآن بعنوان موعظه (نمر كننده مزرعه دل برای كشت بذرهای معنوی) و شفاء و درمان بیماریهای معنوی، و مایه هدایت به راه راست،‌و سرانجام، رحمت همه جانبه برای انسانها معرفی شده است.

بنابراین قرآن را باید به این عنوان بشناسیم و بپذیریم كه یك كتاب كامل انسان سازی است و آنچه در قرآن آمده،‌همه به نحوی انسانها را به سوی هدایت راهنمایی می كند. تمام آیات، جمله ها و واژه های آن در مسیر هدایت و ساختن انسان كامل به كار رفته است، و از آغاز تا انجام آن، كلمه ای نمی یابیم كه در راستای هدایت و انسان سازی نباشد. از سوی دیگر قرآن در مسأله هدایت،‌یك كتاب كامل است و هیچگونه نقصی در آن نیست. همه ریشه ها، عوامل، زمینه ها ، انگیزه ها و نتایج درخشان سعادت و هدایت را بیان كرده است.
 
موضوعات متنوع در قرآن:
از آنجا كه انسان دارای ابعاد گوناگون است، راههای هدایت او نیز متنوع بوده و ابعاد گوناگون دارد. بر همین اساس كتابی كه به عنوان هدایت كامل انسان وضع میشود، باید از همه ابعاد انسان سازی بهره مند باشد.

قرآن یك چنین كتابی است. عوامل و راههای گوناگون هدایت،‌از عقاید و معارف و اصول و فروع گرفته تا اخلاق و ارزشهای مختلف زندگی را با بهترین بیان شرح داده است و در این راستا از هیچ عامل و قالب سازندگی فروگذار ننموده است از جمله، ارزشها و ضد ارزشها را در قالب داستان،‌ تعیین نموده است.
طبیعتاً یك كتاب كامل انسان سازی نیز باید اینگونه باشد، از یك سو نیروی فكر و اندیشه را بپروراند و از سوی دیگر عواطف و احساسات را حركت بخشد و در آخر راهكارهای صحیح و بهینهه را ارائه دهد و همچون دریای ژرفی باشد كه دارای همه گونه ذخایر و گنجینه است.

قرآن دارای چنین ویژگیهایی است چنانكه امیر مؤمنان علی (ع) می‌فرمایند:
همانا قرآن دارای ظاهری زیبا و شگفت انگیز، و باطنی پرمایه و عمیق است. نكات شگفت آور آن فانی نگردد، و اسرار نهفته آن پایان نیابد، و هرگز تاریكیهای (جهل و گمراهی) جز در پرتو آن، برطرف نخواهد شد.
 
و در مورد دیگر می فرماید:
خداوند سبحان هیچكس را به مطالبی مانند آنچه در قرآن آمده، موعظه نفرموده است. زیرا قرآن رشته محكم خدا و وسیله امین او است. بهار دلها و چشمه های دانش در قرآن است، برای قلب و دل جلاء و درخششی جز قرآن نتوان یافت.
 
نقش داستان ها در سازندگی انسان
یكی از بخش هام مهم قرآن، داستانهای پیامبران و پیشینیان و حوادث عصر نزول قرآن است، به طوری كه قسمت بسیار مهم قرآن به بیان سرگذشت پیشینیان اختصاص یافته است، چرا كه:
تاریخ حقیقی – دور از خرافات و هر گونه دروغ همچون آیینه صافی است كه زشت و زیبا را نشان می دهد، كامیابی ها و ناكامی ها و عوامل و نتایج آنها را ، و به طور خلاصه تمام قامت جوامع انسانی را منعكس می نماید.

تاریخ؛ آزمایشگاه مسایل گوناگون است. چرا كه آنچه را انسان در ذهن خود با دلایل عقلی ترسیم می كند، آن را در صفحه تاریخ به صورت عینی می یابد و هیچ چیزی مانند تاریخ، نشانگر واقعیات زندگی به طور ملموس نیست.
داستانهای حقیقی، همان فرازهای تاریخ است. تاریخ مجموعه ای از ارزشمندترین تجربیات پیشینیان را برای ما به ارمغان می آورد و به همین دلیل می تواند نقش سازنده و بسیار اثربخشی در تربیت انسانها داشته باشد.

تاریخ یكی از منابع بزرگ معرفت و شناخت است.
اهمیت تاریخ از این نظر است كه كمتر حادثه ای را در زندگی امروز میتوان یافت كه نمونه هایی از آن در گذشته نباشد، زیرا تاریخ همواره تكرار می شود و سعادت و شقاوت را به روشنی نشان میدهد.
قرآن كه یك كتاب كامل تربیتی است، از تاریخ زندگی پیشینیان، كه وسیله مهم هدایت است،‌حداكثر استفاده را می نماید، و با نشان دادن الگوها ، در اعماق عواطف نفوذ می كند و موجب تغییر و تحول می شود.

قابل توجه اینكه: داستانهای قرآن، در هر مورد، از بهترین نمونه ها استفاده كرده، و ریشه ها و عوامل و نتایج را همراه خود بیان نموده است و در نتیجه عالیترین درسهای ملموس و روشن را می آموزد.
هدف قرآن از ذكر داستان ها، داستان سرایی و سرگرمی نیست، بلكه از جاذبه داستان كه دارای كشش ویژه ای است استفاده كرده، تا اندیشه ها را بارور سازد و موجب عبرت و تحول گردد.
 
فصل دوم

مبدأ و منشأ نزول قرآن
خداوند در آیاتی از كتاب خود،‌ اصل نزول قرآن و مبدأ نزول آن را كه همان اسمهای نیكوی الهی است بیان فرموده كه بخش عمده‌‌ی این آیات به هفت سوره ای گفته می شود كه در آغاز آنها حروف مقطعه‌ی «حم» آمده باشد. این شروع مشترك،‌نشانگر مضمون مشترك و هدف ویژه ای است كه این سوره ها دارند. سرآغاز این سوره ها ،‌بیان تنزل وحی ،‌دریافت وحی و محتوای اجتمالی وحی است.
افزون بر این هفت سوره، در سوره های دیگر مانند «واقعه» ، «آل عمران» و «علق» نیز به مسئله‌ی منشأ و مبدأ نزول قرآن اشاره شده است كه نخست به ذكر آیات كریمه‌ی آن سوره‌ها می‌پردازیم.
آمدن اسمهای نیكوی الهی در آیات قرآن كریم،‌براساس ارتباط موضوع مطرح شده با آن «اسم » است. اگر در آیه ای «الرحمن الرحیم» آمده و در آیه‌ی دیگر ، «شدید العقاب» «مجازات او شدید است» به دلیل تناسب آن آیات باهر یك از این «اسم های نیكو» است.

در این آیات كریمه، پیش از بیان نزول قرآن، دو اسم «حی» و «قیوم» برای خداوند كه نازل كننده‌ی قرآن است آمده و اشاره به این دارد كه نزول قرآن كریم، از مبدأ «زنده و پایدار» است و می فرماید: آن خدایی كه زنده و پایدار است و هیچ معبودی نیست مگر او، قرآن و كتاب خویش را در معیت و مصاحبت حق بر تو نازل نمود.

2- فرود آمده از طرف خدای «رب العالمین»

خدای سبحان در سوره‌ی «واقعه» نزول قرآن را از ساحت «رب العالمین» بیان فرموده است: «أنه لقرآن كریم × فی كتاب مكنون × لا یمسه الا المطهرون × تنزیل من رب العالمین » [2].

اگر مقصود از «عالمین» در این آیه، جهانها و عالم ها باشد، معنای این آیه‌ی كریمه آن است كه قرآن از سوی پروردگار جهانها و عوالم نازل شده و به همین دلیل، هماهنگ با تكوین و عوامل هستی است. و اگر مقصود از «عالمین»، جهانیان باشد؛ چنانكه در سوره «فرقان» آمده: «تبارك الذی نزل الفرقان علی عبده لیكون للعالمین نذیراً »[3]،

در این صورت، معنای آیه این می شود كه قرآن كریم ،‌از سوی پروردگار جهانیان نازل شده و از این رو برآورنده‌ی نیازهای همه‌ی انسانها در همه‌ی عصرهاست و فطرت آنان را شكوفا می سازد.

جایگاه نزول قرآن
در سوره‌ی «علق » و در آغاز بعثت و رسالت رسول اكرم (ص) چنین آمده است: «اقرأ باسم ربك الذی خلق × خلق الإنسان من علق × اقرأ و ربك الأكرم × الذی علم بالقلم × علم بالإنسان ما لم یعلم». [4].

در این آیات كریمه مبدأ و جایگاه نزول قرآن، خدای «معلم» و «أكرم» معرفی شده و می‌فرماید: ای رسول ما ! قرآن را به نام پروردگارت كه آفریننده‌ی عالم است،‌قرائت كن؛ خدایی كه آدمی را از خون بسته آفرید؛ بخوان قرآن را كه پروردگار تو كریمترین كریمان است؛ خدایی كه بشر را علم نوشتن با قلم آموخت و به آدم آنچه را كه نمی دانست، به الهام خود تعلیم داد.
خدای سبحان در آیات دیگری از كتاب خود، فرشتگان حامل قرآن را «كرام برره» معرفی می‌نماید: «فی صحف مكرمه
موفوعه مطهره × بأیدی سفره × كرام برره» [5].

آیات الهی،‌در صفحات مكرم نگاشته شده است؛ صفحاتی بلند مرتبه و پاك و منزه كه در دست سفیران حق و ملائكه‌ی مقرب و عالی رتبه، و با حسن و كرامتند.
در آیه ای دیگر، قرآن كریم را گفته‌ی رسول كریم می خواند كه : «أنه لقول رسول كریم» [6]

 در سوره‌ی «واقعه» خود قرآن را به وصف «كریم» ستوده، می فرمادی: «أنه لقرآن كریم × فی كتاب مكنون». [7].

4- فرود آمده از طرف خدای رحمان رحیم «بخشنده و مهربان»
در سوره «فصلت» كه یكی از حوامیم هفتگانه (حوامیم سوره هایی كه با حا و میم شروع شدند) است فرمود : «حم × تنزل من الرحمن الرحیم» [8]؛ یعنی این كتاب، از رحمت رحمانی حق نشأت و سرچشمه گرفته و از رحمت رحیمیه خداوند تنزل یافته است. مقصود از این رحمت، رحمت عاطفی نیست؛ زیرا آن رحمت، به دلیل انفعالی بودنش ملازم با نقص است چه اینكه به جهت عاطفی بودن ، نیاز به چیزی دارد كه عاطفه برانگیز باشد و احساسات و عاطفه های شخص را برانگیزد و او را به رحمت وادار نماید.

منظور از رحمت در این آیه‌ی كریمه و در اسمهای نیكوی الهی، رحمتی است كه نقص موجودات را به كمال، ترمیم می كند و ناقص را از طریق هدایت. به كمال خویش واصل می سازد و این رحمت، رحمتی ابتدایی و غیر انفعالی است؛ رحمتی كه پیش از خلقت بوده و سبب خلقت است؛ چنانكه به جهت كامل ساختن مخلوق، همراه آن و پس از آن نیز خواهد بود. در بحثهای آینده روشن خواهد شد كه هنگام اجتماع دو اسم از اسمهای نیكو الهی مانند حی و قیوم و رحمان و رحیم ، تركیب و با هم بودن آن اسمهای نیكو و تركیب آن صفات عالی، سهم مؤثری در تنزل قرآن دارد.

5– فرود آمده از طرف خدای مبارك
در سوره‌ی «دخان» كه یكی دیگر از حوامیم هفت گانه است می فرماید: «حم × والكتاب المبین × انا انزلناه فی لیله مباركه » [9]‌و سپس می فرماید : «امراً من عندنا أنا كنا مرسلین».[10].
یعنی قسم به این كتاب مبین،‌كه ما آن را در شب پر بركت قدر نازل نمودیم و این نزول قرآن در شب «مبارك» ، از سوی خدای «تبارك و تعالی » است. قرآن فرود آمده‌ی بركت خدایی است؛ ظاهرش بركت ظاهری دارد و باطنش بركت باطنی. «وأسبع علیكم نعمه ظاهره‌ی و باطنه‌ی » [11]. قرآن كریم،‌ برترین نعمت الهی است كه در ظاهر و باطنش نعمت فراوان وجود دارد. غرض آنكه ، اگر بركتی برای قرآن ثابت شود یا برای شب قدر مقرر گردد، همه آنها بالعرض خواهد بود؛ زیرا منشأ بركت ظرف زمان یا مظروف آن،‌ذات خداونداست كه بركت، به طور اصیل و ذاتی از آن اوست: «تبارك الذی بیده الملك» [12]. بنابراین،‌ مبدأ نزول قرآن، خداوند مبارك است.

6– فرود آمده از طرف خدای عزیز علیم «با عزت و دانا»
در سوره‌ی «مؤمن» كه «غافر» نیز نامیده می شود و یكی از حوامیم هفت گانه است فرمود : «حم × تنزیل الكتاب من الله العزیز العلیم». [13].
این كتاب آسمانی، از پیشگاه خدایی نازل شده است كه «عزیز مطلق» (مطلق یعنی بدون قید و شرط) و «علیم مطلق» است. خدایی كه جامع همه‌ی كمالات است،‌ قهراً عزت و علم را نیز داراست. آنچه كه در فرود آمدن وحی و قرآن نقش مؤثر دارد، همان عزت در پرتو علم، علم در آغوش عزت است.
«عزیز » به وجودی می گویند كه دسترسی به او میسر نبوده، نفوذناپذیر باشد.

كسی كه اهل تسلیم و سازش نباشد و از استحكام و استواری برخوردار باشد «عزیز » است. در لغت، زمینی كه سفت و محكم و نفوذناپذیر است، «ارض عزاز» یعنی زمین نفوذناپذیر نامیده شده است. خداوند از آن جهت كه چیزی در اراده‌ی او نفوذ ندارد، بلكه تمام اشیا تحت نفوذ اوست، عزیز بالذات است و مایه‌ی عزت موجودهای دیگری؛ و از آنجا كه ذاتاً حضور محض و خالص است و تمام اشیا در پیشگاه علمش حاضرند «علیم مطلق» است؛ همانطور كه «عزیز مطلق» است و قدرتی در مقابل او وجود ندارد.
قبلاً اشاره شد كه نكاح و تركیب دو اسم «عزیز» و «علیم» ،‌در تنزل و فرود آمدن قرآن سهمی دارد؛ یعنی این كتاب الهی، تنها محصول عزت خدا، یا تنها علم خدا یا ثمره‌ی عزت و علم جدا از یكدیگر به عنوان اینكه هر كدام در بخشی از نزول یا در بخشی از قرآن نازل مؤثر باشند – نیست بلكه تركیب این دو اسم،‌معنای خاص خود را دارد و محصول ویژه خود را خواهد داشت.
7- فرود آمدن از طرف خدای عزیز حكیم

در آغاز سوره‌ی «شوری» می فرماید: «حم × عسق × كذلك یوحی ألیك و ألی الذین من قبلك الله العزیز الحكیم» [14] و در دو سوره‌ی «جاثیه» و «احقاف» با الفاظ و عباراتی واحد و یكسان می فرماید: «حم × تنزل الكتاب من الله العزیز الحكیم» [15].
در آیه‌ی اول از سوره «شوری»، مبدأ تنزل و فرود آمدن وحی را،‌ چه درباره قرآن و چه درباره كتب آسمانی گذشته، خدای «عزیز حیكم» معرفی می نماید و در دو سوره‌ی بعدی، با عبارتی یكسان، نزول قرآن را از مبدأ «عزت» در پرتو «حكمت» می داند.

خداوند در سوره‌ی «یس» برای تأیید رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) قرآن را با وصف «حكیم» یاد می كند و بر آن قسم می خورد: «یس × والقرآن الحكیم × انك لمن المرسلین. [16] كتابی كه «حكیم » است، بطلان و خلاف در آن راه ندارد؛ سخنان سست و بی برهان و خیالبافی های شاعرانه در آن راه ندارد و به همین جهت، خدای سبحان،‌رسول اكرم (ص) را منزه از شعربافی وتخیل سازی
قرآن مجید از «تفكر» بسیار ستایش كرده است و خود از طریق یادآوری یا بیان و توضیح آیات [13] با مثال ها و توصیف های گوناگون [14] و با گزارش كردن داستان ها، به بهترین بیان [15] سعی دارد كه انسان را به فكر كردن وا دارد تا با اندیشیدن درباره زندگی دنیا و آخرت [16] مسیر تكاملی خود را شكل دهد و به مقدمه و گذرا بودن دنیا و جاودانگی آخرت پی ببرد و فریفته دنیا نشود ودنیا را هدف قرار ندهد.

قرآن در خصوص اینكه هدف از نزول آن تفكر و اندیشیدن است، می فرماید: «و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفكرون» (نحل: 44) و قرآن را به سوی تو فرستادیم تا آنچه را نازل شده است برای مردم تبیین كنی و شاید بیندیشند.

8- به كارگیری عقل و فهم
عقل و دل انسان بسیاری از حقایق را درك می كند و در عمق جان به آن اعتراف دارد، ولی حاكمیت هواهای نفسانی بر عقل، مانع از توجه به این حقایق و اعتراف به آنها می شود. یكی از اهداف نزول قرآن زمینه سازی برای به كارگرفتن عقل و فهم است: «انا انزلناه قرآنا عربیاً لعلكم تعقلون» (یوسف : 2) و ما كتاب خویش را به صورت خواندنی عربی فروفرستادیم تا شاید عقل را به كار بندید در آیه دیگری می فرماید: «انظر كیف نصرف الآیات لعلهم یعقلون» (انعام: 69) و بنگر كه چگونه آیات را بیان می كنیم ، شاید كه دریابند و حقایق را فهم كنند.
از آیات شریفه می توان این نكته را استفاده كرد كه قرآن با ذكر مقررات الهی، [1] هشدار نسبت به تلاش شیطان برای گمراهی بشر، [2] توجه دادن به معاد [3] و ذكر مثال ها [4] در صدد است تا زمینه به كاربندی عقل را درك حقایق فراهم سازد.

9- آگاهی از یگانگی خدا
انسان تا به مرحله «توحید در الوهیت» نرسد و معتقد نشود كه جز خداوند متعال موجود دیگری شایسته پرستش نیست، اهل نجات نخواهد بود. به همین دلیل، همه پیامبران: مردم را به توحید در الوهیت دعوت می كردند. قرآن مجید نیز، كه هدفش رساندن مردم به آستانه نجات و سعادت ابدی است، یكی از اهداف نزول خود را آگاه ساختن مردم از توحید در الوهیت قرار داده است و می فرماید: «هذا بلاغ للناس ; لیعلموا انما هواله واحد» (ابراهیم: 52) این (قرآن) بیان رسائی برای مردم است ; تا آنكه بدانند كه خدا یگانه معبود و موجود شایسته پرستش است.

از مجموع آنچه كه در بعد بینش ذكر شد، چنین نتیجه می گیریم كه قرآن در مرحله اول سعی دارد كه انسان را از غفلت و بی خبری نجات دهد، سپس امور فراموش شده را به خاطرش آورد. در مرحله بعد، زمینه به كارگیری عقل و آمادگی برای فهم حقایق را فراهم می‌آورد. پس از آن نیز بینش های ضروری و صحیح را در اختیار او قرار داده و بر آن استدلال می كند، مسائل مورد اختلاف را توضیح می دهد و انسان را تا مرحله «توحید در الوهیت»، كه سعادت او در گرو اعتقاد به آن است، به پیش می برد.

ب) اهداف قرآن در بعد گرایش

1- بند دادن
برای آنكه انسان مسیر صحیح سعادت را انتخاب كند، علاوه بر بیرون آمدن از عالم غفلت و فراموشی و به دست آوردن بینش های صحیح و ضروری، باید دل او نیز در گرو آن بینش ها قرار گیرد، ولی با توجه به مادیات و پیروی از هواهای نفسانی دل انسان را سخت و او را سنگ دل می سازد و آمادگی پذیرش حقایق را از او می ستاند. در چنین موقعیتی، ضروری ترین عنصر مورد نیاز عاملی است كه دل او را رام كند و به حالت فطری نخستین بازگرداند. آن عامل، «پند و موعظه» است. به همین دلیل،‌یكی از نامهای قرآن «موعظه» می‌باشد و در آیات گوناگون از اینكه هدف قرآن موعظه كردن است سخن به میان آورده است مانند: «یا ایها الناس قد جائتكم موعظه من ربكم» (یونس: 57) ای مردم، شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد.

پذیرش حقایق غیر از آگاهی از حقایق است. كم نیستند افرادی كه با آنكه حقیقت برایشان روشن گشته،‌ از پذیرش آن سرباز می زنند و در برابر آن مقاومت و حتی جبهه گیری می كنند. قرآن مجید از افراد و گروههایی نام می برد كه در برابر ادعاهای حق انبیا: در عین یقین داشتن به آنها، موضع مخالف گرفته و تسلیم نشده اند و به ویژه، برتری طلبی و ستمگری آنان سبب شده است كه حاضر به پذیرش حقایق نشوند: «جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا» (نمل: 14) ؛ آیات الهی را در عین آنكه بدانها یقین داشتند، به دلیل ستمگری و برتری طلبی انكار كردند. از این رو ، نقش «موعظه» دقیقا این است كه زمینه را برای پذیرش دل و تسلیم شدن در برابر حقایق فراهم سازد.

نكته شایان توجه آنكه موعظه های قرآنی صرفاً بر اموری كه شهرت دارد (مشهورات) و مورد قبول توده مردم است متكی نمی باشد، بلكه آنچه در مواعظ قرآنی رعایت میشود تكیه بر امور صحیح و درستی است كه فهم آن آسان و همراه با تعابیری است كه دل را تحت تأثیر قرار می دهد. به عنوان مثال، به این موعظه قرآن توجه كنید : «قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا الله مثنی و فرادی ثم تتفكروا ما بصاحبكم منه جنه» (سبا :‌46) روی سخن در این موعظه با منكران نبوت است كه با نزول قرآن به عنوان معجزه الهی و درخواست همانندآوری، نبوت پیامبر اسلام (ص) برایشان به اثبات رسیده ، ولی برای بهانه جویی یا در اثر شبهه ای كه مغرضان مطرح كرده بودند،‌چنین می پنداشتند كه پیامبر (ص) نعوذبالله جن زده شده یا تحت تأثیر نیروهای دیگر تصور كرده است كه پیامب راست.

قرآن از مرحله استدلال، كه همانند آوری است، گذشته و می فرماید: چون شما در مقام استدلال نتوانسته اید همانند قرآن بیاورید پس پیامبری رسول گرامی (ص) ثابت شده است؛ ولی برای آنكه دلهای آنان را تسلیم این حقیقت كند، می فرماید: « بگو من شما را فقط به یك چیز موعظه می كنم: برای خدا به پاخیزید و به تنهایی و یا با هم اندیشی درباره نبوت پیامبر (ص) بیندیشید و ببینید كه او جن زده نیست. اگر از نیروی تفكر خود به دور از تعصب، كمك بگیرید نبوت او را تصدیق خواهید كرد. موضوع «موعظه» در این آیه مطلب حقی است كه قبلا بر آن استدلال شده و در اینجا به طریقی آسان و روشن و به منظور رام ساختن دل ها ، راه زدودن و تحت تأثیر اغراض و انگیزه های مخالف حق قرار نگرفتن را نشان می دهد.

2- انذار و تبشیر
فعالیت های اختیاری انسان در اثر آگاهی و انگیزه، جامه عمل می‌پوشد. برای حركت انسانها در هر مسیر (اعم از حق و باطل) صرف آگاهی كافی نیست، بلكه علاوه بر آگاهی، انگیزه نیز لازم است و تا انسان نسبت به كارهای خیر، انگیزه و نسبت به كارهای ناشایست،‌دافعه‌ای نداشته باشد، در مسیر صحیح قدم نمی‌گذارد و به پیش نمی رود. انسان باید در كنار سیراب شدن عقل با توجه به نتایج و عواقب كارهای خوب و بد تمایل قبلی به خیرات و نفرت و انزجار نسبت به شرور و زشتی ها داشته باشد. این نیز در پرتو «انذار» و «تبشیر» حاصل میشود. این همه تأكید قرآن بر بهشت و جهنم و ذكر جزئیات و تفاصیل پاداش ها و كیفرهای آن جهانی، علاوه بر حقانیت آن، برای نقش عظیم آن در جهت دادن و به تلاش واداشتن انسان است.

بجز انسانهای متعالی، كه  عبادت را تنها به دلیل شایستگی خدا برای عبادت یا محبت و یا سپاسگزاری انجام می دهند، بیشتر انسانها شوق به بهشت و یا بیم از جهنم عامل حركت آنها در جهت عبادت خداست. افزون بر این، انذار و تبشیر برای انسانهایی كه در اثر كجروی ها بیان استدلالی و موعظه برایشان سودی ندارد، هشداری است كه گه گاه آنان را از مسیر انحرافی خویش باز می دارد. قرآن مجید یكی از هداف خود را انذار و تبشیر معرفی می كند و می فرماید: « انزل علی عبده الكتاب; لینذر باسا شدیدا من لدنه و یبشر المؤمنین»
(كهف : 1 و 2) خداوند بر بنده خویش كتاب را فرو فرستاد; تا از عذاب سخت پروردگار بیم دهد و مؤمنان را بشارت گوید.

3- درمان بیماری های روحی
زدودن زنگارهای دل، هم برای باورداشت سخن حق ضرورت دارد و هم برای ارتقا در نردبان تكامل وقرب به خدا نقش اساسی ایفا می كند. قرآن كریم یكی از اهداف خود را شفابخشی اعلام كرده و می فرماید: «یا ایهاالناس قدجائتكم ; شفاء لما فی الصدور» ای مردم،‌از سوی خدا برایتان ; بهبود بخش. بیماریهای روحی آمد. تعبیر «شفاء لما فی الصدور» عام است و هر گونه بیماری درونی، خواه كفر و نفاق و گمراهی باشد و خواه دیگر امراض باطنی را كه مانع از رشد معنوی انسان است، در بر می گیرد.

در آیه شریفه چهاردهم از سوره مطففین ، قرآن دلیل تكذیب معاد و روز جزا از سوی انسانهای گناهكار و تجاوزگر را زنگار گرفتگی دلهایشان می داند. در آیه دهم سوره بقره نیز دلیل نفاق و نیرنگ بازی منافقان را بیماری دل آنان می داند. به هر حال، تا ظرف دل از زنگار بیماری گناهان و كارهای ناشایست پاك نشود، بهترین معارف هم اگر در آن جای گیرد، آلوده به شرك و نفاق می شود و ثمربخشی خود را از دست می دهد. قرآن درصدد است كه ظرف دل را پاك سازد و بیماریهای آن را بهبود بخشد. تلاوت قرآن و دل سپردن به آن چنین اثری دارد كه در روایات آمده است‌ : دلها همچون فلزات زنگار دارند، زدودن زنگار آنها با استغفار و تلاوت قرآن میسر است.

4- هدایت پذیری و پند پذیری
اگر عقل سیراب شود، دل رام می گردد و ظرف دل از زنگارها و بیماریها پالوده شود، آماده پذیرش هدایت قرآن و تسلیم در برابر موعظه و پند آن می شود. این هدف دیگری است كه در آیات مطرح شده است. قرآن می فرماید: « ام یقولون افتراه ; بل هو الحق من ربك; لعلهم یهتدون» (سجده : 3) یا آنكه می گویند: قرآن را به دروغ به خدا نسبت می دهد; ، بلكه قرآن حق است و از سوی خداوندگار تو است; تا شاید هدایت پذیرند. در آیه دیگری می فرماید: «كتاب انزلناه الیك.
; لیتذكر اولوالالباب » (ص : 29) كتابی به سوی تو فرو فرستادیم ; برای آنكه خردمندان از آن پند گیرند.

5- تقوا
یكی از اهداف قرآن ایجاد تقوا در انسانها است. قرآن می فرماید: «قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون» (زمر: 28) ؛ قرآن عربی را ، كه در آن هیچ كژی نیست، فرو فرستادیم تا شاید تقوا پیشه كنند. «تقوا» یكی از عناصر مهم در بینش قرآنی و در اصل، به معنای «خودپایی» است. انسان همواره در برابر خطرات، خود را می پاید و مراقب خویش است. این خودپایی میتواند در برابر عذاب جهنم، خشم خدا و از دست دادن كمالاتی باشد كه انسان میتواند به آنها برسد. به همین دلیل، به نحوی بر «ترس» هم دلالت دارد. و اینكه گاهی تقوای الهی یا تقوای از جهنم را به ترس از خدا با جهنم معنا می كنند بر همین اساس است. و گرنه معنای اصلی آن «ترس» نیست. در اینجا این سؤال مطرح می شود كه «ترس از خدا » به چه معنا است؟ «ترس از خدا » میتواند به دو صورت مطرح شود:
نخست آنكه از معصیب خدا بترسد؛ زیرا معصیت خدا منشأ همه عذابهای اخروی و عقوبتهای دنیوی است.

دوم آنكه خطر همیشه جسمانی نیست، محرومیت از رحمت و دوری از محبوب برای انسانهای برجسته بالاترین رنج است. انسانهایی كه مراحلی از كمال را طی كرده اند بدین دلیل از معصیت خدا دوری می كنند كه نگران دورماندن از محبوب خود هستند. برجستگان از بندگان خدا اصولاً از توجه به غیر خدا بیمناكند و تقوای آنكه آنان را همیشه در محضر خدا و خدا را حاضر و ناظر اعمال آنان قرار می دهد و نسبت به غفلت از خدا ترسانند.

تقوا هم در مرحله فكر و نظر مطرح است و هم در مرحله عمل و رفتار. اولین مرحله تقوا در بعد نظری، «حقیقت طلبی» است تا انسان گرفتار باطل نشود، چنین كسی وقتی با قرآن مواجه می گردد بدان هدایت می شود و وقتی آیات خدا و معجزات الهی را می بیند، تسلیم آن می ردد و بدان ها ایمان می آورد. حضرت سلمان با آنكه در محیط كفر و شرك متولد شد و در آنجا رشد كرد، ولی حقیقت طلبی و تقوای او موجب شد كه در پی یافتن آیین حق برآید و سرانجام ، به پیامبر اسلام (ص) برسد و ایمان آورد. قبلا گفتیم كه قرآن می خواهد حقیقت طلبی را در انسان تقویت و شكوفا سازد.

بالاترین مراحل تقوا نیز برترین درجات كمال است كه انسان را شایسته آرامش یافتن در جوار رحمت حق می‌سازد: «ان المتقین فی جنات و نهر فی مقعد صدق عند ملیك مقتدر» (قمر: 54 و 55) اهل بهشت در اولین مرحله تقوا در بعد عمل نیز آن است كه آنچه را طبق فطرت خویش زشت می یابد از آن اجتناب می كند. این نوع تقوا را می توان «تقوای فطری» نامید زیرا فطرت آن را به انسان الهام می كند، ولی این اولین مرحله تقوا در مرحله عمل است. پس از اسلام آوردن نیز تقوا مطرح است، اما كسانی كه از مراحل بالاتر هدایت قرآن برخوردار میشوند كه مراتب دیگر تقوا را داشته باشند.
در قرآن مجید، آنچه انسان باید خود را از آن دور نگه دارد، مشخص گردیده است؛ و لذا آن جمله خداوند معاد آتش دوزخ فتنه ای كه فقط ظالمان را در بر نمی گیرد، وضعیت حاضر و آینده هر كس می باشد.

پرداختن به همه این موارد و نكته سنجی های موجود در آنها با فرصت محدود این مقاله سازگار نیست. بنابراین، تقوا دارای درجات است و هر چند همه موارد آن مدنظر قرآن می باشد ولی به نظر می رسد در آنجا كه تقوا هدف نزول قرآن است، مرحله اولیه تقوا نیست؛ زیرا اگر چنان خصلتی (حقیقت طلبی) در انسان نباشد، از ابتدا به قرآن گوش فرا نمی‌دهد.

ج) اهداف قرآن در بعد عمل

1- شكرگزاری
انسانی كه به این مرحله رسیده است خود را با انبوهی از نعمتهای خدا روبرو می بیند و آماده میشود تا در برابر این همه نعمت شكرگزاری كند. او اگر به نعمت ها توجه نداشته باشد و یا از صاحب نعمت غافل باشد در صددشكرگزاری بر نمی آید. قرآن در آیات خود با برشمردن نعمتها و توجه دادن به این نكته كه همه آنچه در اختیار انسان است، از خداست. این زمینه را فراهم می سازد. در چنین موقعیتی است كه انسان حق شناس به ولی نعمت خود توجه می كند و در می یابد كه همه چیز از اوست و جز نعمتهای او چیز دیگری از خود یا دیگری ندارد. به شكرگزاری آن ذات اقدس مشغول می گردد و تا آنجا پیش می رود كه حتی عبادت خویش را برای خود از دوزخ یا شوق به بهشت انجام نمی دهد، بلكه انگیزه شكرگزاری از نعمت های بی شما خدا او را به عبادت وا می دارد [1].

2- داوری به حق در مسائل مورد اختلاف
یكی دیگر از اهداف قرآن حل مسائل مورد اختلاف در مرحله عمل است. فطرت پاك انسان وی را به رعایت عدالت و اعطای حقوق دیگران فرا می خواند و در مقابل تجاوزطلبی، او را از این كار باز می دارد. پیامبران: از یك سو ، با انذار و تبشیر، زمینه كنارزدن تجاوزطلبی و عمل به خواست فطرت الهی و پاك انسان را فراهم می سازند و از سوی دیگر ، در موارد اختلاف بین انسانها قضاوت می كنند و مصداق حقوق دیگران را تعیین می نمایند. البته پس از هر پیامبری در طول تاریخ، انسان ها دچار انحراف شده اند و با آنكه مسائل حقوقی برایشان روشن بوده، حقوق دیگران را نادیده گرفته و به آنان ستم روا داشته اند.

همچنین به تدریج، با ایجاد انحراف در دین خدا و یا برداشت های ناروا از تعالیم دین،‌انسانهای دیگر را گمراه ساخته و افراد را دچار اختلاف كرده اند. در چنین وضعیتی، فقط ایمان به خدا راهگشای مؤمنان می گردد. قرآن مجید، كه پس از پیامبران فراوان گذشته رسیده، یكی از اهدافش قضاوت در مسائل اختلافی بین مردمان است. بنابراین، هدف قرآن در یك مرحله، تبیین مسائل مورد اختلاف از نظر فكری و در مرحله دیگر، قضاوت به حق در مسائل مورد نزاع است تا از انحراف بشر در مقام عمل جلوگیری به عمل آید. در آیه 213 از سوره بقره هدف بعثت همه انبیاء و نزول كتب آسمانی قضاوت، در مورد مسایل مورد اختلاف مردم دانسته شده است و این نكته مطرح شده است كه پس از آمدن پیامبران نیز مردم به دلیل تجاوزطلبی اختلاف كردند و در آیه 64 از سوره نحل می فرماید « و ما انزلنا علیك الكتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه» ما قرآن را بر تو نازل نكردیم مگر برای آنكه موارد مورد اختلاف میان مردم را برایشان توضیح دهی و بیان كنی.

3- تثبیت مؤمنان
خداوند می فرماید: «قل نزله روح القدس من ربك بالحق لیثبت الذین آمنوا» (نحل : 102) ای رسول، بگو این آیات را روح القدس از جانب پروردگارت به حقیقت و راستی آورد تا هل ایمان را در راه خدا ثابت قدم گرداند. نزول وحی و تداوم آن، عامل ثبات مؤمنان در مسیرخ ویش و نلغزیدن به جهات انحرافی است. هر چند تثبیت در مرحله «قلب» نیز مطرح شده، ولی ثبات قدم در مسیر دین و تكامل بیشتر ناظر به مشكلاتی است كه در مقام عمل پیش می آید و انسان را در ادامه راه دچار تزلزل می كند. قرآن مجید با تقویب روحیه و توجه دادن بشر به خداوند و قدرت بی نظیر وی و نیز پاداش عظیم مجاهدان، امدادهای غیبی فرشتگان و ذكر داستانهای پیامبران: و مجاهدان گذشته، زمینه ثبات قدم مؤمنان و پیامبر (ص) را در مقام عمل فراهم می سازد.

4- برپایی جامعه عادلانه
« لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط » (حدید: 25) همانا پیامبران خود را با دلایل و معجزات فرستادیم و برایشان كتاب و میزان عدل نازل كردیم تا مردم عدالت را به پا دارند. عدالت و قسط، هر دو با رعایت حقوق دیگران و دستیابی هر كس به حق خویش مرتبط است، ولی قسط بیشتر ناظر به پیاده كردن قوانین عادلانه است. قرآن مجید هدف نزول كتابهای آسمانی، از جمله قرآن. را اقامه قسط می داند، آن هم قسط عمومی كه به دست خود مردم برپا شود بدین معنا كه هدف، رشد دادن جوامع است تا آنجا كه مردم، خود انگیزه اجرای عدالت پیدا كنند و آن را اجرا نمایند.

5- حاكمیت قوانین خدا
« انا انزلنا الیك الكتاب بالحق لتحكم بین الناس بما اریك الله» (نساء : 105) ای پیامبر، ما قرآن را به حق به سوی تو فرو فرستادیم تا بدانچه خدا با وحی بر تو پایدار ساخته است، حكم نمایی.
عدالت مورد نظر قرآن و اجرای آن (قسط) تنها در سایه قوانین الهی امكانپذیر است. از این رو، در این آیه شریفه هدف از نزول قرآن را حكم نمودن پیامبر (ص) در بین مردم،‌طبق دستور و رای خدا می داند. اجرای احكام دینی از یك سو، براساس قوانین عادلانه است و از سوی دیگر، به دست عادل ترین انسانها به اجرا در می آید. در نتیجه، در مراحل قانون گذاری و اجرا، ضامن عدالت اجتماعی است.

6- حاكمیت دین خدا بر سایر ادیان
« هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین كله» (فتح:‌28) او رسول خود (محمد (ص)) را با قرآن و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان غالب گرداند.
حاكمیت دین خدا و غلبه آن بر سایر ادیان،‌كه هدف ارسال پیامبر گرامی اسلام (ص) است، از دیگر اهداف اجتماعی نزول قرآن است.
اهداف قرآن (و شروط و موانع بهره مندی از آن)
قرآن مجید برای نزول خود اهدافی را ذكر كرده است. این اهداف در سه مجموعه قرار می‌گیرند: بخشی ناظر به بعد بینش و فكر انسان است، بخشی دیگر به گرایش های انسان توجه دارد و بخش سوم، رفتار انسان را مد نظر قرار داده است. گزارشی از این سه بخش در پی می آید:

الف) اهداف قرآن در بعد بینش

1- رهایی از غفلت
قرآن مجید یكی از اهداف خود را نجات انسان از غفلت معرفی می كند: «تنزیل العزیز الرحیم لتنذر قوما ما انذر آباؤهم فهم غافلون» (یس: 6) قرآن فرستاده خدای شكست ناپذیر و مهربان است تا كسانی را كه پدرانشان بیم داده نشده اند بیم دهی زیرا ایشان غافل اند. در این آیه، نجات مردم از غفلت،‌هدف قرآن تلقی شده است و برای تحقق چنین هدفی می‌فرماید: باید مردم بیم داده شوند تا به هوش آیند و از غفلت رهایی یابند.

انسان برای رسیدن به كمال واقعی خود، باید در چند راهی ها، راه صحیح را برگزیند و برای گزینش، باید به راههای گوناگون و سود و زیان هر یك توجه داشته باشد ولی گاهی انسان در اثر سركشی غرایز، به گونه ای می شود كه تا حد حیوان تنزل می كند و از توجه به راههای گوناگون غافل می شود. این غفلت ریشه بسیاری از گمراهی ها و انحرافات است. قران مجید در توصیف جهنمیان می فرماید: «اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون» (اعراف: 179) این گروه با آنكه چشم و گوش و عقل دارند از آنها بهره نمی‌گیرند همانند چهارپایان بلكه از آنان نیز گمراه ترند زیرا اینان غافلان اند.
انسان در اثر غفلت ، اصلا توجه خود را به خدا، معارف حق و راههای تكامل از دست میدهد، تا چه رسد به آنكه آنها را برگزیند و بدانها دل بندد و در مسیر آنها حركت كند. قرآن می فرماید: برخی انسانها از خدا [1] آخرت [2] و آیات الهی [3] كه نقش بسزایی در سعادت آنان دارد، غافل شده اند، باید به آن توجه كنند.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky