توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله بررسی دلالت معجزه بر نبوت دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی دلالت معجزه بر نبوت  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی دلالت معجزه بر نبوت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی دلالت معجزه بر نبوت :

مقدمه

در حوزه مسائل اعتقادی، مبحث راهنماشناسی از اهمیتی ویژه و جایگاهی والا برخوردار است. از فروع مبحث راهنماشناسی، بحث طرق اثبات نبوت خاصه یا راه‌های تشخیص مصادیق راستین پیامبری از مدعیان دروغین است.

پس از قبول لزوم نبوت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر، از جمله مسائلی كه به طور جدی در برابر یك انسان جویای حقیقت در این مسیر مطرح می‌باشد، این است كه اثبات صدق دعوی نبوت چگونه و از چه راهی ممكن و میسر است. به عبارت دیگر، آیا می‌توان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، به دنبال هر كس كه مدعی سفارت از سوی خداست، روان شد و فرامینش را به كار بست یا اینكه باید طریقی مطمئن و دلیل محكم برای این كار وجود داشته باشد تا بر اساس آن، انسان دچار اشتباه و انحراف نشود و به حقیقت رهنمون گردد؟ بحث از مساله اعجاز به عنوان یك راه شناخت یا اثبات آن در همین راستا اهمیت می‌یابد و شكل می‌گیرد؛ زیرا از جمله اموری كه به عنوان راه اثبات نبوت، و به نظر برخی، تنها راه اثبات آن(1) مطرح گردیده و به طور جدی مورد بحث و نظر واقع شده مساله معجزه است. (2)

در این مقاله، كوشش شده است كه دلالت معجزه به عنوان یك وسیله و راه برای اثبات صدق مدعای آورنده‌اش مبنی بر نبوت او، بررسی و ارزیابی شود. به دیگر سخن، در این نوشتار سعی ما آن است تا روشن گردد كه آیا اساساً معجزه می‌تواند گذار به صدق دعوی نبوت را برای كسی كه در جست‌جوی یافتن مصداق حقیقی منصب نبوت است، هموار كند تا دچار حیرت نشود یا در دام افراد شیاد كذابی كه نقاب پیامبری بر چهره‌ زده‌اند، نیفتد و به بیراهه نرود، یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است چرا و چگونه؟

پیش از ورود به بحث بررسی دلالت معجزه، تذكر دو نكته بجاست:

1- برخی از مسائل برای این بحث، جنبه مقدمه دارند و در این‌جا، به عنوان اصل موضوع پذیرفته شده‌اند؛ از جمله: اثبات وجود خدا و صفات او، لزوم بعثت انبیا u و ارسال رسل، تحقق ادعای پیام‌آوری از سوی خدا در میان بشر و ارائه معجزه از سوی پیامبران u.

2- مقصود از معجزه در این‌جا، معجزه به مفهوم عام و تمام اقسام آن نیست، بلكه مراد آن دسته از اعمال و اموری است كه مدعیان نبوت برای صدق ادعای خود به عنوان دلیل و حجت ارائه داده‌اند، با ویژگی‌هایی كه آن‌ها را از سایر اعمال مشابه امتیاز می‌بخشد؛ از جمله:

– خارج از توان بشری بودن و در نتیجه، مغلوب واقع نشدن و قابل تعلیم و تعلم نبودن؛

– با ادعای آورنده مطابقت داشتن؛

– برای اثبات نبوت و اتمام حجت صادر شدن؛ بنابراین كرامات اولیا و اعمال خارق‌العاده مرتاضان و ساحران وامثال آنان (هر چند از لحاظ ماهیت با معجزه متفاوت است) و نیز معجزاتی كه به منظور عذاب قومی یا برای ارهاب معاندان و تعظیم و تكریم مومنان صورت گرفته باشد، از دایره این بحث خارج است.

رابطه معجزه و نبوت

آیا معجزه می‌تواند به گونه‌ای دال بر چیزی خارج از خود باشد؟ بر فرض دلالت، آن چیز خارج از معجزه چیست و چه رابطه‌ای بین معجزه و صدق ادعای آورنده‌اش وجود دارد؟ آیا معجزه با نبوت پیوند منطقی دارد و به صورت برهانی، بر آن دلالت می‌كند یا خیر؟

آراء و نظرات

1- گروهی از اندیشمندان اعتقاد دارند كه بین معجزه و صدق ادعای آورنده‌اش رابطه‌ای منطقی وجود دارد. (3) اینان مدعی تلازم بین آن دو هستند و می‌گویند: معجزه بر نبوت دلالت برهانی دارد. به نظر این گروه، رابطه مذكور هرگز اعتباری و قراردادی نیست؛ زیرا معجزه در سایه عنایت ویژه خدا و اعطای قدرت از سوی او به افراد خاصی، تحقق می‌یابد، به گونه‌ای كه صدور عمل مذكور از غیر او اصلاً ممكن نیست. (4) به عبارت دیگر، صدور معجزه تخصیص فعلی خدا بر نبی بودن آورنده‌اش می‌باشد. (5)

2- برخی دیگر گفته‌اند: بین معجزه و نبوت ارتباطی نیست و معجزه دلالتی بر صدق ادعای آورنده‌اش ندارد. این نظر از سوی بعضی از دانشمندان مسلمان و برخی از غریبان ابراز شده است. به عنوان مثال، شبلی نعمانی، از دانشمندان مسلمان، می‌گوید: بین معجزه و نبوت هیچ ارتباطی نیست. اگر كسی ادعا كند و بگوید من هندسه می‌دانم و دلیلی كه می‌آورد این باشد كه بیست روز متوالی می‌توانم گرسنه بمانم، هر چند این كار عجیب و خارق عادت باشد، ولی از این عمل هندسه‌دانی او اثبات نمی‌شود. به همین صورت، شخصی كه اظهار می‌كند من پیغمبرم، معنایش این است كه من رهبر و راهنمای سعادت دو جهانم، و دلیلی كه برای اثبات دعوای خود اقامه می‌كند این است كه عصا را به اژدها تبدیل می‌كند … او هر چند از عهده آن كار عجیب برآید، اما پیامبری او از كار ثابت نمی‌شود. (6) براد (Ch. D.Broad)، فیلسوف معاصر انگلیسی، نیز گفته است: بر فرض قبول وقوع معجزات، این‌ها فقط می‌توانند دلیل بر قدرت فوق‌العاده و بی‌نظیر آورندگانشان باشند، نه دلیل صدق ادعای آنها. علاوه بر آن، در زمان ما كسانی یافت می‌شوند كه معجزه دارند، در حالی كه اصلاً وجود خدا را قبول ندارند. (7) پس چه تلازمی بین این دو مطلب می‌توان ادعا كرد؟

3- بعضی دیگر از ارباب دانش برآنند كه معجزه، خود دلالتی تام و قطعی بر چیزی ندارد؛ یعنی، به صرف دیدن معجزه از كسی، نمی‌توان به صدق ادعای آورنده‌اش یقین نمود، بلكه دلالتش اقتضایی است؛ یعنی، قابلیت آن را دارد كه با ضمیمه شدن قراین و مقدمات دیگر به آن، بتواند در طریق دلالت بر نبوت به كار آید. (8)

نحوه نگرش به معجزه

پیش از آنكه هرگونه قضاوتی درباره صحت و سقم آراء یاد شده به عمل آید، بهتر است بحث به این شكل مطرح شود كه معجزه را به دو صورت می‌توان نگریست كه هر یك از این دو نگرش، نتایج مخصوص به خود را همراه دارد و نباید بین آن‌ها خلط شود:

الف- گاهی به معجزه به عنوان یك پدیده خارق‌العاده، كه از سوی فردی خاص ارائه می‌شود، بدون هرگونه مشخصات، پیش فرض‌ها و اصول دیگر نگاه می‌كنیم و می‌خواهیم با قطع نظر از هر اصل و حقیقت دیگری، به بررسی دلالت آن بر چیزی خارج از آن بپردازیم. در این صورت، معجزه تنها بر وجود نیرویی عظیم و شگرف درآورنده آن و یا خارج از او دلالت دارد و از اثبات نبوت و صدق ادعاهای آورنده آن ناتوان است. در این نگاه، حتی نمی‌توان با مشاهده معجزه، به وجود موجودی ماورای عالم طبیعت پی برد، مگر آنكه با شواهد و دلایلی، دخالت عوامل طبیعی در پیدایش آن كار خارق‌العاده را نفی كنیم.

ب- نگاه دوم به معجزه آن است كه آن را به عنوان پدیده‌ای كه در شرایط خاص و پس از اثبات برخی اصول دیگر رخ می‌دهد، در نظر بگیریم. در این نگاه، پس از اثبات خداوند حكیم و لزوم نبوت عامه، معجزه را به عنوان پدیده‌ای كه برای رهنمون ساختن بشر به پیامبران راستین ارائه می‌شود، مورد توجه قرار می‌دهیم. در این نگاه، پذیرفته‌ایم كه خداوند حكیم برای هدایت انسان‌ها لزوماً پیامبرانی فرستاده است و با توجه به اینكه مردم با دیدن معجزات، تسلیم آورنده آن می‌شوند، اگر آورنده معجزه پیامبر نباشد، مردم دچار گمراهی می‌شوند و این بار حكمت خداوند سازگار نیست. توضیح نگاه دوم را در ادامه بحث پی می‌گیریم و در اینجا تنها در صددیم كه این دو نوع نگاه را از یكدیگر متمایز سازیم و متذكر شویم كه شاید بتوان بین آراء دانشمندان مسلمان در این باره وجه جامعی پیدا كرد، به این شكل كه آن‌ها كه دلالت قطعی معجزه بر نبوت را مدعی هستند، در واقع، معجزه را طبق دید دوم ملاحظه كرده‌اند و كسانی كه منكر دلالت آن شده و یا دلالتش را كافی ندانسته‌اند، مطابق نگاه اول، به معجزه نگریسته‌اند. بر این اساس، دلالت معجزه بر نبوت دلالتی برهانی و عقلی است. (9)

دو تقریر از دلالت عقلی

در نحوه دلالت عقلی معجزه بر صدق ادعای آورنده‌اش، دو تقریر وجود دارد:

1- تقریر متكلمان: دلالت معجزه نوعی دلالت عقلی است، به نحو عملی؛ به این صورت كه عقل آدمی از كار دیگری یا سكوت او كشف رضایت می‌نماید. پس كسی كه ادعای پیامبری دارد و این ادعایش در محضر خدا انجام می‌گیرد و بعد برای اثبات ادعای خود، كار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد كه دیگران از مقابله با آن عاجزند، مسلماً این كار او دلیل بر صدق گفتارش می‌باشد؛ زیرا جاری كردن معجزه به دست كسی، به معنای تایید كار اوست و اگر مدعی نبوت دروغ‌گو باشد، خداوند نباید به دست او، آن كار خارق‌العاده را جاری كند، وگرنه دروغ‌گو را عملاً تایید كرده كه در نتیجه، موجب گمراهی مردم است. (11)

2- تقریر بعضی از دانشمندان: به اعتقاد اینان، متكلمان حقیقت معجزه را درك نكرده‌اند كه چنان حرفی زده‌اند؛ زیرا گمان برده‌اند معجزه كاری است كه خدا مستقیماً به دست بشر انجام می‌دهد، بی‌آنكه پیامبر در آن نقش و دخالتی داشته باشد، در حالی كه بین پیامبر و معجزه رابطه‌ای واقعی برقرار است، به طوری كه صدور این عمل خاص از غیر او ممكن نیست. هنگام اعجاز، خداوند به ولی خود اراده، قدرت و نیرویی ماورای بشری عنایت می‌كند كه می‌تواند بر طبیعت غلبه كند و آن عمل فوق طاقت بشری (معجزه) را انجام دهد. پس وقتی انبیا u معجزه می‌آورند، در واقع، خود آن كار را انجام می‌دهند، اما با یك توانایی فوق بشری كه از كمال روحی و معنوی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و به نیروی الهی متصل است. بنابراین، دلالت معجزه بر صدق نبوت دلالت عقلی صد درصد است، نه آنكه متكلمان می‌گویند (یعنی، دلالت عقلی به نحو عملی.) (12)

بعضی از بزرگان در تایید قول دوم گفته‌اند كه پیوند بین معجزه و قداست روح تكوینی است. همان‌گونه هر موجود ممكنی آیت وجود واجب تعالی و نشانه و آیت نیز امری تكوینی است، هر موجود غیر عادی شكست ناپذیر نیز آیت و نشانه قداست روح ولی‌الله می‌باشد و نشانه‌ای تكوینی است. همچنین پیوند بین معجزات، رسالت و امامت، واقعیتی تكوینی و قابل استدلال عقلی است. (13)

اشاعره دلالت معجزه را نه دلالت عقلی محض و نه دلالت نقلی، بلكه دلالت عادی و از باب جاری شدن عاده الله بر ایجاد علم به صدق در بیننده به دنبال ظهور معجزه می‌دانند.

برهانی یا اقناعی بودن دلالت معجزه

از مباحث بحث‌انگیز و اساسی در مبحث اعجاز، برهانی یا اقناعی بودن دلالت معجزه است. پیش از ورود به آراء مطرح شده در این مساله، لازم است دو مفهوم «برهانی بودن» و «اقناعی بودن» دلالت معجزه قدری روشن شود.

منظور از برهانی بودن دلالت معجزه این است كه با استدلال و برهان، می‌توان گفت: كسی كه معجزه انجام می‌دهد، در ادعایش صادق است و بین معجزه و صدق قول آورنده‌اش رابطه‌ای منطقی وجود دارد، به گونه‌ای كه اولی عقلاً مستلزم دومی است و به اصطلاح، گذر از معجزه به صدق معجزه‌گر گذری منطقی می‌باشد. (14)

منظور از اقناعی بودن دلالت معجزه این است كه با استدلال، نمی‌توان گفت هر كه معجزه آورد، ادعایش درست است، بلكه حقیقت آن است كه مردم به این گونه مسائل قانع می‌شوند. به تعبیر دیگر، معجزه عامه مردم را اقناع می‌كند و اعتماد و اعتقاد آن‌ها را جلب می‌نماید، بی‌آنكه رابطه‌ای منطقی بین صدق دعوی و معجزه باشد و به اصطلاح، گذر از معجزه به صدق معجزه‌گر گذری روان‌شناختی است. (15)

اكنون با توجه به مفاهیم مزبور، به راستی، چه نوع دلالتی را می‌توان برای معجزه قائل شد؛ برهانی یا اقناعی؟ در این باره، دو رای عمده وجود دارد كه اوی قایل به برهانی بودن و دومی معتقد به اقناعی بودن دلالت معجزه است. البته هر دسته استدلال‌هایی دارند كه مطرح می‌شوند و مورد ارزیابی واحیاناً نقد قرار می‌گیرند.

الف- برهانی بودن معجزه و ادله آن

بیش‌تر دانشمندان و متكلمان اسلامی دلالت معجزه بر صدق دعوی نبوت را برهانی می‌دانند. ادله‌ای كه آنان بر مدعای خود اقامه كرده‌اند از یك نظر، دو گونه است:

1- دلایلی كه دال بر امكان ارتباط وحیانی آورنده معجزه است.

2- دلایلی كه ارتباط وحیانی او را اثبات می‌كند.

دلیل اول: اندیشمند بزرگ اسلامی معاصر، علامه طباطبائی u، در تفسیر شریف المیزان، بحث مستقلی تحت عنوان «برهانی بودن یا اقناعی بودن دلالت معجزه» مطرح كرده‌اند كه از آن به عنوان امكان برهانی بودن دلالت معجزه استفاده می‌شود. ایشان می‌نویسد:

«پیامبران به طریق وحی (ارتباط و حیانی)، مدعی رسالت و نبوت از جانب خداوند بودند. این ارتباط خارق‌العاده است و از سنخ ادراكات ظاهری ودرونی كه مردم در خود می‌یابند- نیست، بلكه ادراكی است كه بر عموم افراد پوشیده می‌باشد. اگر نبی در ادعای خود صادق باشد، لازمه‌اش آن است كه او متصل به ماورای طبیعت و موید به نیروی الهی باشد، به گونه‌ای كه بتواند خرق عادت كند. اگر این مطلب (ارتباط وحیانی) درست و حق باشد، امكان این نیز هست كه از نبی خرق عادت دیگری صادر شود تا نبوت او را بدین وسیله تصدیق و تایید كند؛ زیرا «حكم و الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد». پس اگر خداوند اراده هدایت مردم را از طریق خرق عادت (نزول وحی و ارسال نبی) كرده است، باید آن را با خرق عادت دیگری، كه معجزه باشد، تایید و تصدیق كند. پس بین معجزه (خرق عادت ملموس) و ادعای نبوت و ارتباط وحیانی (خرق عادت غیر ملموس) تلازم است.» (15)

دلیل دوم: آورنده معجزه صلاحیت تكوینی نبی بودن را لازم دارد؛ یعنی، بین نبی و معجزه رابطه‌ای تكوینی برقرار است، به طوری كه صدور این عمل از غیر او ممكن نیست؛ زیرا معجزه‌ای كه به دست او جاری می‌شود به اراده و اذن خاص الهی است. دروغ‌گو این صلاحیت را ندارد، پس نمی‌تواند معجزه ارائه دهد. بنابراین، آنكه معجزه می‌آورد، در قولش صادق است. (16)

در تكمیل دلیل مزبور، این نكته لازم به توضیح است كه اگر خداوند مستقیماً معجزه بیاورد و نبی هیچ نقشی در تحقق آن نداشته باشد، پس باید نبی با پیش از نبوتش هیچ فرقی نكرده باشد، هر چند با این كار (صدور معجزه)، خداوند او را عملاً تایید كرده است. ولی اگر پیامبر در صدور آن، نقش داشت، معنایش آن است كه او قابلیت ارتباط یافته و وارد عالم دیگری شده كه خدا فعلش را به دست او انجام داده است. پس می‌تواند ارتباط وحیانی داشته باشد؛ زیرا بین دو خارق عادت فرقی نیست.

دلیل سوم: خداوند عادل و حكیم است، هدایت مردم را اراده كرده و راضی به ضلالت و كفر آن‌ها نیست. بنابراین، ارسال رسل بر او لازم است. از سوی دیگر، سفارت از سوی خدا و منصب نبوت مدعیان بسیاری دارد كه بعضی از آن‌ها كاذبند. پس بر هر مدعی مقام نبوت لازم است دلیلی محكم و بنیه‌ای رسا بر صدق ادعایش اقامه كند. دادن معجزه به انسان دروغ‌گو با عدل خداوند سازگار نیست. پس از اگر كسی ادعای نبوت داشت (در صورت داشتن حسن سابقه و منافی نبودن محتوای دعوتش با منطق، عقل سلیم و فطرت نیالوده انسان‌ها) و معجزه‌ای آورد، به عنوان دلیل نبوت خود، ادعایش درست و نبوتش ثابت است؛ زیرا دادن معجزه به كاذب با حكمت و عدل الهی نمی‌سازد و مستلزم ارتكاب قبیح می‌باشد و محال است. (18)

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky