توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله تشویق و تنبیه دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تشویق و تنبیه  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تشویق و تنبیه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تشویق و تنبیه :

تشویق
هرچند از مقوله‏هایى چون «تشویق‏» و «تنبیه‏»، در مباحث تربیتى‏گفتگو مى‏شود، ولى از آنجا كه «رفتار تشویق‏آمیز»، یكى از شیوه‏هاى نیك‏در معاشرت و برخورد با دیگران است، مورد بحث قرار مى‏گیرد.
انسان و نیاز به «تشویق‏»

اغلب یا همه افراد، به لحاظ برخوردارى از غریزه «حب نفس‏»،دوست دارند كه مورد توجه و عنایت قرار بگیرند. توجه به این نیاز، درحدى كه به افراط كشیده نشود و آثار سوء نداشته باشد، عاملى درجهت تغییر رفتار یا ایجاد «انگیزه عمل‏» در انسانهاست.
وقتى كسى را مورد تشویق قرار مى‏دهیم و به خاطر داشتن صفتى‏یا انجام كارى مى‏ستاییم، در واقع حس «خود دوستى‏» او را ارضاءكرده‏ایم. این هم، جاذبه و محبت مى‏آفریند، هم، نیت و انگیزه پدیدمى‏آورد یا تقویت مى‏كند.

همچنان كه از لفظ تشویق نیز برمى‏آید، به معناى «بر سر شوق‏آوردن‏»و «راغب‏ساختن‏» در ماهیت تشویق نهفته است. این كار، نیازمند شناخت‏ما از روحیات و خصلتهاى روانى اشخاص به معناى عام، و ازویژگیهاى روحى فرد مورد تشویق به طور خاص است. در تشویق،باید از لفظ، شیوه و برخوردى استفاده كرد كه در درون شخص، شوق ونیت و علاقه ایجاد كند و این محرك درونى، او را به تلاش بیرونى واداركند، نه اینكه صرفا یك «تحریك بیرونى‏» باشد.
بعضى خصلت «تشویق دیگران‏» را ندارند و به دلیل خودخواهى،غرور، حسد یا هر عامل دیگر، هرگز زبان به ستایش و تمجید ازخوبیهاى دیگران نمى‏گشایند و گفتن یك كلمه تشویق‏آمیز، برایشان‏بسیار سنگین است، هرچند خودشان پیوسته دوستدار آنند كه موردتشویق دیگران قرار بگیرند.

برخى هم به گونه‏اى تربیت‏شده‏اند كه براحتى زبان به تعریف ازدیگران و خوبیهایشان مى‏گشایند و نه تنها تشویق خوبان برایشان‏سنگین نیست، بلكه از این كار، لذت هم مى‏برند. و ; چقدر تفاوت‏میان این دو گونه افراد است!
داشتن زبان و لحن تشویق‏آمیز، موهبتى خدایى است. نشان كمال‏روحى و همت‏بلند و علاقه به بالندگى و رشد انسانهاست. تشویق، درنیكان و نیكوكاران، زمینه بیشتر براى «عمل صالح‏» پدید مى‏آورد ونسبت‏به بدان و بدیها، اثر غیر مستقیم بازدارندگى دارد. اگر درجامعه‏اى میان نیك و بد فرقى گذاشته نشود و به شایستگان فرزانه وفداكار و فرومایگان تبهكار به یك چشم نگاه كنند، این عامل سقوط‏اخلاقى و ارزشى جامعه است; صالحان مایوس و دلسرد مى‏شوند وفاسدان جرات و گستاخى مى‏یابند. این مضمون كلام حضرت على(ع)است كه در عهدنامه‏اى كه به مالك‏اشتر نخعى نوشت، او را به این‏ارزشگذارى و بهادادن به نیكان صالح فرمان داد:
«لا یكونن المحسن و المسیئ عندك بمنزله سواء، فان فى ذلك تزهیدا لاهل‏الاحسان فى الاحسان و تدریب لاهل الاسائه‏»;.

اى مالك ; هرگز «نیكوكار» و «بدكار» نزد تو یكسان و در یك‏جایگاه نباشند، چرا كه در این كار، بى‏رغبتى نیكوكاران در امرنیكوكارى است، و ورزیدگى و شوق بدكاران براى بدى است.
تفاوت‏گذاشتن میان نیك و بد در نوع برخورد و احترام و توجه، نه‏تنها با «عدالت‏» منافاتى ندارد، بلكه سوق‏دادن جامعه به سوى‏صلاحیتهاست و ارج‏نهادن به نیكها و نیكان است. این تفاوت رفتاربه‏خاطر تفاوت عمل دیگران، هم در محیط خانه و میان فرزندان قابل‏عمل است، هم در محیط درسى و میان دانش‏آموزان و دانشجویان. هم‏نسبت‏به كارمندان، سربازان، خدمتگزاران و اقشار مختلف دیگر.

تناسب تشویق و عمل
هم در بحث تنبیه و توبیخ، هم در مقوله ستایش و تشویق، بایدتناسب میان «عمل‏» و «میزان تشویق‏» مراعات شود، تا اثر مطلوب راببخشد. بدون این تناسب، یا افراط مى‏شود یا تفریط، و هر دو زیانباراست. البته هر یك از این زیاده‏روى یا كوتاهى در تشویق و ستایش هم‏ریشه‏ها و عللى دارد.
على(ع) مى‏فرماید:
«الثناء باكثر من الاستحقاق ملق و التقصیر عن الاستحقاق عى او حسد»..
ستایش بیش از حد استحقاق و شایستگى، تملق و چاپلوسى‏است. و كم گذاشتن و كوتاهى از حد استحقاق، ناتوانى یا حسادت‏است.
این سخن، ضمن تاكید بر همان «تناسب‏»، دو جنبه افراط و تفریطرا در این مساله یادآور مى‏شود و به ریشه آن هم اشاره دارد. زیاده‏روى‏در مدح، یا از جهالت و نشناختن قدر و ارزش كارها و اشیاء سرچشمه‏مى‏گیرد، یا نشانه روحیه چاپلوسى و نوكرصفتى و حقارت نفس و روح‏است. حضرت امیر(ع) در سخنى دیگر مى‏فرماید:
«اكبر الحمق الاغراق فى المدح و الذم‏»;.
بزرگترین نادانى، زیاده‏روى در ستایش یا بدگویى است.
هرچند سخن از تشویق است، ولى مدح و ستایش نیز، یكى ازجلوه‏هاى تشویق و روشهاى رغبت‏آفرینى در افراد به شمار مى‏آید.
از آنجا كه تشویق، براى انگیزش به كار نیك است، اگر كمتر از«ارزش كار» و «فضیلت صفات‏» باشد، موجب كم‏اهمیت جلوه یافتن آن‏كار و صفت مى‏گردد. مثلا اگر یك دانش‏آموز، پس از یك سال تلاش‏پیگیر در امر تحصیل و داشتن معدل «بیست‏»، فقط با یك «بارك‏الله‏» و«احسنت‏» تشویق شود،

روحیه خود را از دست مى‏دهد، یا اگر در برابرفداكارى عظیم و ایثار چشمگیر یك انسان وارسته، تنها به ستایش‏مختصرى اكتفا شود، حق او ادا نشده است. برعكس، اگر در برابر كارنیك كوچكى عظیمترین تشویقها به عمل آید، مثلا در یك جلسه و دریك مسابقه حضورى براى كسى كه یك پرسش عادى را فى‏المجلس‏جواب داده، یك «سفر حج‏» جایزه بدهند، این نیز بدآموزى دارد، هم‏ارزش آن جایزه لوث مى‏شود، هم براى آنان كه با تلاش بیشتر،شایستگیهاى والاترى را از نظر علمى و عملى دارند ولى مورد تشویق‏قرار نمى‏گیرند، دلسرد و مایوس مى‏كند.

روشهاى تشویق
اینكه هر كس را چگونه مى‏توان بر سر شوق آورد و از كار شایسته‏او تجلیل و تقدیر كرد، در شرایط مختلف و نسبت‏به افراد مختلف‏متفاوت است. یكى را با لفظ محبت‏آمیز و كلمات تحسین‏كننده‏مى‏توان تشویق كرد، یكى را با تحویل‏گرفتن و برخورد احترام‏آمیز،یكى را با پول و جایزه، یكى را با مطرح ساختن و نام‏آوردن. یكى باكتاب و هدیه‏هاى فرهنگى تشویق مى‏شود، یكى با لوازم مصرفى وخانگى، یكى هم با خوراك و اطعام. در همین زمینه هم مراعات تناسب‏میان «نوع تشویق‏» با «فرد مورد تشویق‏»، مهم است. به این خاطر، آنان كه به‏مناسبتهاى مختلف به افراد، هدیه و جایزه مى‏دهند، یا مى‏خواهند افرادشایسته را مورد تشویق و تقدیر قرار دهند، به این ریزه‏كاریها بایدتوجه كنند.

گاهى یك «لوح تقدیر» و متن زیبا و آراسته و قاب‏شده، كه قیمت‏مادى چندانى هم ندارد، براى كسى بسیار نفیس و ارزشمند وشوق‏انگیزتر از آن است كه مثلا صدهزار تومان پول نقد به او داده شود.البته گاهى هم برعكس است، چون لوح تقدیر براى كسى نان و آب‏نمى‏شود ولى «وجه نقد» را مى‏تواند در پرداخت قرض و قسط یا تامین‏نیازهاى زندگى به كار بندد.
حتى اگر تشویقهاى مادى و لوازم مصرفى باشد، باز این نكته كه به‏چه كسى، چه چیزى هدیه شود، مهم است. طرف به تناسب شغل، سن،شرایط زندگى و ویژگیهاى شخصى، گاهى از یك پتو، یا ضبطصوت،دوره ترتیل قرآن، آلبوم عكس، لباس و كفش ورزشى، سفر عمره وسوریه، اردوى تفریحى، كتاب، مدال و ; خوشش مى‏آید و برایش‏ارزش دارد.

در مورد كتاب هم، حتى نوع كتاب به تناسب مخاطب موردتشویق باید گزینش شود. به بعضى باید قرآن و صحیفه سجادیه داد، به‏بعضى رساله احكام، به بعضى اخلاق و تربیت، به بعضى كتاب طباخى‏و آشپزى، به بعضى كتابهاى علمى و فنى، به بعضى فرهنگ لغت، به‏بعضى دوره‏اى تفسیر، به بعضى كتاب قصه و رمان، به بعضى دیوان‏شعر، به بعضى مجموعه‏اى نفیس از نقاشى یا خط و ; مى‏بینیم كه هركس از نوعى كتاب كه مورد علاقه یا نیاز او است، بیشتر لذت مى‏برد وآن هدیه، بیشتر براى او نقش تشویقى دارد.
حضرت على(ع) در نهج‏البلاغه نسبت‏به نوع رفتار با فرماندهان‏نظامى و سران سپاه و ارتش، به مالك‏اشتر توصیه مى‏كند كه آنان را براساس میزان مواسات و خدمت و تلاش، مورد احترام و تقدیر قرار بده‏و براى آنكه در امر مبارزه با دشمن و جهاد، «یكدل‏» باشند، زندگى آنان‏را تامین كن و خواسته‏هایشان را برآور. آنگاه مى‏فرماید:

«و واصل فى حسن الثناء علیهم و تعدید ما ابلى ذوو البلاء منهم، فان كثره‏الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناكل‏»;.
پیوسته ستایش نیك نسبت‏به آنان داشته باش و رنجها و بلاها وآزمونهاى آنان را برشمار، چرا كه یاد كردن بسیار از كارهاى نیك آنان،شجاع را به شور و جنبش وا مى‏دارد و سست و بى‏حال را هم به حركت‏مى‏كشاند.
امام امت(ره) از این شیوه تشویقى چه در آغاز پیروزى انقلاب وچه در طول سالهاى دفاع مقدس استفاده مى‏كرد. در آغاز انقلاب كه‏عده‏اى طرح «انحلال ارتش‏» را مطرح مى‏كردند، امام از فداكاریها وهمدلیهاى آنان با ملت‏ستایش كرد و آنان را به صحنه انقلاب كشید، ودر سالهاى حماسه نیز، زبان و بیان و قلم تشویق‏آمیز حضرت‏امام(قدس سره) نسبت‏به رزمندگان و ارتش و سپاه، نقش عمده درحماسه‏آفرینى و خطشكنى و شهادت‏طلبى و پیروزیهاى ماندگار وپرافتخار داشت.

پس نوع تشویق و تقدیر از نظامیان، كارمندان، محصلان، كارگران،كوچكها، بزرگها، خانمهاى خانه‏دار، پزشكان و پرستاران و ; باید فرق‏كند و متناسب با خود آنان باشد و نشان‏دهنده ارج‏گذارى به كار خاص‏آنان باشد. «تشویق به نحوى باید باشد كه تشویق‏شونده، احساس كند دیگران به‏ارزش كار او پى برده‏اند و از كارى كه او كرده، خوشحال و سپاسگزارند.».

البته نباید تشویق، ایجاد «غرور» كند. ظرفیت افراد را هم نسبت‏به‏تشویق باید سنجید. گاهى بچه‏ها به خاطر تشویق، لوس و بى‏ادب وپرتوقع مى‏شوند. گاهى بزرگترها به خاطر نداشتن ظرفیت لازم براى‏تقدیر، خود را مى‏بازند و متكبر و بى‏اعتنا مى‏شوند یا از رشد و پویایى‏مى‏مانند. به این عوارض منفى هم، باید توجه داشت. به فرموده‏حضرت امیر(ع): «كم من مغرور بحسن القول فیه‏»; چه بسا كسانى كه‏با سخن نیك دیگران در باره آنان، مغرور مى‏شوند.

شرایط تشویق
در یك كار تشویقى، باید نكاتى مورد توجه قرار گیرد كه به‏«اثربخشى‏» تشویق، كمك مى‏كند و بدون آنها، یا از اثر مى‏افتد، یا اثرمنفى به بار مى‏آورد. برخى از این نكات، از این قرار است:
1- تشویق، همراه با درك و تشخیص و كشف استعدادهاى رشدطرف مقابل باشد.
2- ارزش عمل نیك و خصلت‏شایسته، شناخته شود و به فردمورد تشویق هم شناسانده شود.
3- تشویق، «رشوه‏» به حساب نیاید و «حق و حساب‏»، تلقى نشود.
4- به اندازه و بجا باشد و از حد معمول و متناسب و متعارف،تجاوز نكند، تا خاصیت‏خود را از دست ندهد.

5- همراه و توام با عمل فرد باشد، چون فاصله زیاد بین تشویق وكار نیك، آن را از ارزش و اثر مى‏اندازد و نقش شوق‏آورى آن از بین‏مى‏رود. در حدیث است كه: مزد كارگر را، پیش از آنكه عرقش خشك‏شود بپردازید.
6- تشویق، همراه با توجیه و تبیین باشد و فرد بداند كه چرا و به‏خاطر چه كارى مورد تشویق قرار گرفته است. این مساله در توبیخ وتنبیه هم هست. همچنان كه مجازات، بدون آنكه طرف بداند چرا تنبیه‏مى‏شود، عامل بازدارنده نیست، تشویق بدون توجیه و تبیین هم اثرانگیزه‏آفرینى و تحریكى به كار خیر ندارد.
7- تشویق، با عمل خوب، تناسب داشته باشد، نه مبالغه‏آمیز، نه‏كمتر از حد مطلوب. تشویق، مثل مصرف دارو براى بهبود یك بیمارى‏است. مصرف بیش از حد یا كمتر از مقدار توصیه‏شده، اثر درمانى‏ندارد، بلكه گاهى هم زیانبار است.

گاهى مى‏توان با تشویق انسانهاى شایسته، راهى براى جلوگیرى‏از فساد فاسدان یافت. این تاثیر غیر مستقیم تشویق است. پیامبران‏الهى، هم «مبشر» بودند، هم «منذر». ولى گاهى كار بشارت و تشویق،كارسازتر از تهدید و تنبیه و توبیخ است.

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky