توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 بررسی زندگینامه شاعر معاصر مهدی اخوان ثالث دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی زندگینامه شاعر معاصر مهدی اخوان ثالث  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

فهرست

پیش گفتار    3
مقدمه    4
زندگی و سرگذشت شاعر    5
نظر اخوان راجع به شعر    6
جهان‌بینی اخوان    7
آثار اخوان    8
سبك اخوان    8
غزل    9
درون‌مایه‌ی شعر اخوان    10
زبان و بیان اخوان    10
نظر اخوان در رابطه با وزن و قافیه    11
شعر كلاسیك از دید اخوان    13
اخوان به عنوان بزرگ‌ترین و آخرین شاعر كلاسیك ایران    14
شعر اخوان پلی میان شعر كهن و شعر نو    14
نقش قراردادها و سنت‌های اجتماعی    15
عوامل مؤثر در تغییر محتوای شعر اجتماعی    15
اجمالی درباره شاعری م.امید    16
نقش عشق در شعر اخوان    17
اخوان و انقلاب    18
شهید    18
اخوان و جنگ    19
انگیزه‌ی سرودن در فنون و ارزیابی آن    21
زمستان    22
زمستان (م.امید)    24
نظر بزرگان ادب معاصر راجع به اخوان    28
اشعاری برگزیده از اخوان    33
نكاتی چند در مورد (م.امید)    38
كتابنامه    39

 
پیش گفتار
طبق علاقه‌ای كه به تاریخ ادبیات داشتم، تحقیقی را شروع كردم. موضوع مورد بررسی و مطالعه، شاعر معاصر «مهدی اخوان ثالث» بود.
در اینجا لازم می‌بینم از آقای «زاور» كه زمینه‌ی این مطالعه را فراهم نمودند، تشكر و قدردانی كنم.
 
مقدمه
موضوع مورد تحقی «مهدی اخوان ثالث» (م.امید) بود. شاعری كه در عنفوان جوانی یكی از برجستگان ادب فارسی بود. او شاعری نوپرداز بود. ولی به قول خودش «سوار بر مركب شهر كهن» بود. سبك او سبك خراسانی بود. نسبت به شعر كلاسیك اهمیّت ویژه‌ای قائل بود.
آثاری به نظم و نثر از این شاعر به جا مانده است. مثل «زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا ...» و آثاری به نثر مثل كتاب قدمایی قوالب دیگر و ...» این شاعر بزرگ معاصر در شهریور 1369 دار فانی را وداع گفت.
 
زندگی و سرگذشت شاعر
در سال (1306) یا (1307) در توس متولّد شد. پدرش عطار طبیب و مادرش هم خانه‌دار بود. در بدو تولد یك چشمش باز شده بود و چشم دیگرش را بعد از مدّتها به دنیا گشود.
در سال (1326) به تهران آمد و در ورامین آموزگار شد. بعد از (28 مرداد 1332) و آزادی از زندان كودتاگران در مطبوعات تهران به نویسندگی اشتغال داشت و از آن پس به اداره‌ی رادیو ایران رفت و در آنجا به نوشتن برنامه‌های ادبی و هنری پرداخت.
آخرین كارهای اداری و نویسندگی در تلویزیون ایران بود، چه در تهران و چه در خوزستان. در آخرین سال عمرش سفری چندماهه به كشورهای اروپایی داشت. و در بازگشت پس از زمانی كوتاه زندگی را بدرود گفت. و در توس در جوار آرامگاه حكیم ابوالقاسم فردوسی، سراینده «شاهنامه» او را به خاك سپردند.
اخوان در قسمتی از زندگی‌نامه خود چنین می‌گوید: «تحصیلاتم در مشهد بود. بعد از اینكه صنعتی آموختم پدرم گفت: كه حالا دیگر خودت باید بروی و نانت را در بیاوری. ما هم به تهران رفتیم. دوستان و همكاران ما بعضی‌ها رفتند افسر پلیس شدند. بعضی‌ها هم به شركت نفت رفتند. ولی من رفتم و معلّم شدم. یك مدرسه‌ای در كریم‌آباد ورامین بود كه ما آنجا درس می‌دادیم. در آنجا معلّم ادبیّات بودم .....»
روحش شاد و نامش جاودانه باد!
 
نظر اخوان راجع به شعر
او می‌گوید: «شعر محصول بی‌تابی، آدم است. در لحظاتی كه «شعور نبوت» بر او پرتو انداخته، حاصل بی‌تابی در لحظاتی كه آدم در هاله‌ای از «شعور نبوت» قرار گرفته است» در مورد شعر امروز می‌گوید: «و عمومی‌ترین شاخصه‌ی كلی شعر امروز فارسی وضع آشفته و پریشان و درهمی است كه دارد. شاید هیچ دوره‌ای از ادوار گذشته را تاریخ ادبیات ما به یاد نداشته باشد كه در آن وضع شعر این‌طور پریشان و چندگونگی و دنیای آشفته‌ای را نشان بدهد. حتی در دوره‌ای كه معروف به «بینابین» كه شعر ما از سبكی به سبك دیگر تحوّل پیدا می‌كرد. و طبعاً آشفتگی پیدا می‌شد. حتی در این دوره‌ها نیز پراكندگی و هزارشاخه و هزار شعله بودن شعر، تا این حد نبود. چون در دوره‌های گذشته «تحوّل» بود. و آرام و با تأنّی صورت می‌گرفت. و در دو سه نسل كه می‌گذشت وضع شعر از حالی به حال دیگر می‌گذشت و به اصطلاح «تحول» شكل می‌گرفت. و تحقق می‌یافت. و می‌دانیم كه این تحولات چندان با عمق و اصل ریشه كاری نداشت. مثلاً سبك خراسانی درطی دو، سه نسل كم كم به سبك عراقی تحوّل می‌یافت.
امّا امروز نه تنها دوره‌ی تحوّل بلكه عصر «انقلاب شعری» را می‌گذرانیم. انقلابی به تمام معنی كلمه. و به هر حال این تغییرات انقلابی، تغییراتی است در تمام جهت كیفی و كمی. و با اعماق و اصول و ریشه‌های عناصر متشكله‌ی «شعر» سر و كار دارد. و از این روست كه این آشفتگی و پریشانی به جای طبیعی و لازم است.
از این شاخصه‌ی اصلی و كلی كه بگذریم شعر امروز ما عرصه‌ی ارائه‌ی پیشنهادی گوناگون و آزمایش‌های مختلف است. این دوّمین وجه مشخص كننده‌ی شعر زمان ماست. هر گرایشی به جانبی، و هر به اصطلاح و انحرافی، مشكل و شمایل و لحن و هنجار تازه‌ای كه در شعر امروز پیدا می‌شود به مثابه‌ی یك پیشنهاد و یك تجربه و آزمایش است به همین دلیل است كه وجوه گوناگون و اوضاع و احوال مختلف از افراطی گرفته تا تفریطی یا میانه روی و تعادل و چه وجها، در بازار شعر پیدا می‌شود.
مخصوصاً كه بسیاری آدم‌های خام و نایاب و هیچ‌كاره هم اوضاع را شلوغ‌تر و آب را گل‌آلودتر می‌كنند. و از این جهت آشفتگی را بیش و بیشتر می‌سازند. با این همه خط سپر اصلی شعر زنده و پیشرو فارسی كم كم دارد به وضوح مشخص می‌شود. آنچه سلیم و نجیب و هماهنگ یافتن اصل زندگی است می‌ماند. و سر و صداهای زاید و شلوغی‌ها و گل‌آلودگی‌ها می‌خوابد. و به مرور زلالی و صف و پاكی آشكار خواهد شد. دیر نشده است.
جهان‌بینی اخوان
مهدی اخوان ثالث را چاووشی خوان قوافل حسرت و خشم و نفرین و نفرت راوی قصه‌های از یاد رفته و آرزوهای بر باد رفته شاعری كه دشمن فریب و وقاحت و تاریكی و دروغ و بدی و انسانی كه دوست نجیب و نجابت و روشنی و راستی است. دو اصل متقابل و متضاد كه همچون سكّه‌ای سبك بر امواج جوهر روشن «گریه، اندوه، نومیدی، برباد رفتگی و شكست» در شعر او مدام پیدا و پنهان می‌شود و برق می‌زند.
امّا آیا این جوهر روشن موّاج را تنها پس از مقطع تاریخی مرداد سی و دو یا از این بیشتر نیز در شعر او می‌توان دید؟
این درست كه مقطع تاریخی مرداد سال 1332 بر فضا و جوهر فكری همه دست‌اندركاران سالهای سی اثر گذاشته است. امّا میزان تأثیر بر شعر هیچ یك از شاعران آن زمان به اندازه‌ی شعر اخوان مستقیم نیست.
نه «احمد شاملو» كه تدریجاً به جهان انسان و انسان جهان و وهنی كه بر او می‌رود متوجه شد. و نه نصرت رحمانی كه اگر هم از چنین مقطعی نمی‌گذشت چه بسا همچنان در خویشتن خویش فرو می‌افتاد.
امّا امید، از همان ابتدای زندگی شاعری خود، بی‌توجّه آنچنانی به مردم، با ذهنیّتی یأس‌آلود و نومیدوار درگیر بود. و این را می‌توان در آثار «ارغنون» دید. و این نشان فردیّت اوست. اصلی كه در سده‌ی پیشینیان نیز می‌توان یافت.
فردیت فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، خیام، نظامی و خاقانی و مولوی و حافظ ..... مهدی اخوان ثالث نیز یكی از همین شاعران منفرد تاریخ شعر ماست. با فردیتی نومیدوار جهان را سیاه نمی‌بیند. اما تاریخ سیاهكار را می‌شناسد. «بدبین» به معنای فلسفی كلمه نیز نیست.
در بحر آن جوش و خروش مبارزات مردمی و امید به فردا و فرداهاست، كه تدریجاً آثار یأس و نومیدی و طنز و گریه و شكست و برباد رفتگی در شعر او پیدا است.

آثار اخوان
اولین كتاب او ارغنون بود. البته بعدها این كتاب مختص شد به شعرهای قدمائی مثل (غزل، مثنوی و دوبیتی) و تحت تأثیر شاعران خاصّی هم بوده. كتابهایی كه بعداً نوشت (زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، پاییز در زندان، زندگی می‌گوید، دوزخ اما سرد) بعد هم كتابهای نثر بود كه منتشر شد. «كتاب قدمائی قوالب دیگر» كتابی به نام «تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم».
و كتابهای نثر و بدعتها و بدایع نیما یوشیخ، عطا و لقای نیما. مجموعه مقالات و قصّه‌های، قصّه «درخت پیر و جنگل» و «مرد جن‌زده» و روزنامه‌هایی كه اخوان در آن كار می‌كرد، اطلاعات، كیهان، جهان، آژنگ و .....


سبك اخوان
«مهدی اخوان ثالث» كار خود را در آغاز این دوره با شعر به «سبك خراسانی» آغاز كرده بود. با آن كه زاده خراسان و دل‌بسته میراث ادب كهن فارسی بود، خیلی زود راه نیما را پیدا كرد و به عنوان یكی از وفادارترین یاران وی با نشر مجموعه‌ی «زمستان» در سال (1335) نشان داد، كه به شكل تازه‌ی شعر حماسی و اجتماعی دست یافته است. و در مجموعه‌ی «آخر شاهنامه» روح شعر و شاعری خود را در واپسین سالهای حیات نشان داده. صلابت و سنگینی شعر خراسانی، زبان ادبی و در مجموع تمثیل سرشار او از اشاره‌ها و سنّت‌های حماسی و اساطیری كهن و علاقه‌ی ویژه اخوان به زبان حماسی و فكر فردوسی، سبك شاعری وی را متمایز می‌سازد.
اخوان علاوه بر شعر از همین دوره مهارت خود را در نقّادی با نوعی دید اجتماعی و سیاسی نشان داد. و از نخستین كسانی است كه به خوبی به تجزیه و تحلیل شعر نو نیمایی، به‌ویژه از جهت وزن و قالب پرداخت. و بعدها آثاری چند در این زمینه پدید آورد.
شعر «زمستان» اخوان بی‌شك زبان حال مردم این دوره و در زمره‌ی زیباترین و شاخص‌ترین اشعار نو نیمایی است كه رمزگرایی ناشی از عصر حاكمیت سماواك را به خوبی نشان می‌دهد.


غزل
اخوان می‌گوید: «من گمان می‌كنم غزل من همان قدر به شما مربوط است كه شكایت من از روزگار و فرزندان روزگار. غزل من همان قدر به شما مربوط است كه تأ؟سف من و مرثیه خواندنم بر درخت‌ها و آشیانه‌هایی كه یك طوفان بی‌رحم تابستان لت و پارشان كرده است.
تقسیمات شعری او        خوب
                متوسط
                بد
                دوری و نزدیك بودن
 
درون مایه‌ی شعر اخوان؛
مایه‌ی شعری او همان جوهر اندوه، گریه، نومیدی، بربادرفتگی و شكست شعر اوست. همان كه از آغاز تا پایان عمر، در كالبد شعرهایش از جریان باز نایستاد. و خاصه از (28) مرداد برق مدام امواج شعر او شد.
او بازمانده قمار بزرگ كه (گذشته از شعرهای كلاسیك) همه‌ی سرمایه‌ی پاكبازی او جز سكّه‌ای دورو و دورنگ نیست. سكّه‌ای كه هجوم بر فریب و دغلبازی و دروغ، روی سیاه آن و دفاع از پاكی و درستكاری و راستی روی سپید آن است. و بر سینه‌ی آفریدگار او امثال (زمستان، مرداب، از تهی سرشار، آخر شاهنامه، قاصدك، شكار، آن‌گاه پس از تندر، قصّه‌ی شهر سنگستان) برق می‌زند، و نور می‌پراكند. شاعری كه همه‌ی آرمان و آرزویش حركت جامعه به سوی تعالی و بازگشت به خانه‌ی «نیما» است.
زبان و بیان اخوان؛
زبان در دنیای شعری كه نیما به او نشان داد. او را شاعری نوپرداز و صاحب سبك كرد، كه از معدود چهره‌های درخشان شعر امروز ماست.
شیوه‌ی شعر اخوان در ارغنون، خراسانی نیست. و آن هم به سه دلیل. نخست ـ از آن نظر كه این كتاب حاصل ایّام نوجوانی اوست. زمانی كه هنوز به زبان تسلّط كامل نیافته است.
دوم ـ از آن لحاظ كه در «ارغنون» به انواع شعر از قصیده و مثنوی و غزل و قطعه و رباعی و تركیب بند و مستمزار توجه دارد.
سوم ـ از نظر تعداد لغات عربی كه از حدّ معمول درمی‌گذرد و تنها نگاه به قصیده (خطبه اردیبهشت) كه به اقتضای قصیده پر از قوانی عربی منوچهری است بر صحّت این مدّعا گوا است.
امّا اخوان با انصراف از قوانب شعر كلاسیك و اقبال به شعر نیما با تسلّط تدریجی به كلمه و كلام و آشنایی با زبان و فضای شعر نیما و توجّه روزافزون به زبان پاك پارسی، در نیمه‌های «زمستان» كه سه ضلع آن، زبان خراسانی یا كلاسیك و زبان رایج یا امروز و زبان نیماست به نمایش می‌گذارد.
ضلع اول ـ زبان خراسانی       
من امشب آمدستم وام بگزارم

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky