بررسی شاهنامه فردوسی و تصویر سازی بخشی از داستان سودابه و سیاوش دارای 110 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد بررسی شاهنامه فردوسی و تصویر سازی بخشی از داستان سودابه و سیاوش کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
فهرست مطالب:
گفتنی
معرفینامه
مقدمه
فصل اول:
تاریخچه تصویرسازی
تصویرسازی (تعریف)
اهداف تصویرسازی
طبقهبندی انواع تصویرسازی
تكنیكهای تصویرسازی
مداد رنگی
فصل دوم:
خلاقیت ذهنی در برابر الهام
خلاقیت
سنت شكنی، بدعت، نوآوری
معیار شناخت حس فردی
كلام آخر
فصل سوم:
مردم شناسی دینی هنر و پرسشهای هنرمندان
فصل چهارم:
تجلی رنگ در هنر
طراحی
تصویرسازی
هنر گرافیك
فصل پنجم:
قدمت دیرینه
انتخاب شاهنامه
تصویرسازی برای شاهنامه
میزان موفقیت
مقطع كار و آفرینش هنری
گزارش كار
فردوسی و شاهنامهاش
ویژگیهای هنری شاهنامه
تصویرسازی در شاهنامه
بخشهای اصلی شاهنامه
و در انتها نگاهی بر داستان سودابه و سیاوش
«گفتنی»
ققنوسِ اساطیری ایرانیان چون دیرزمانی را میزیید، و رخوتِ پیری شوق عروجش را از او باز میستاند، خود را به تلی از آتش می زند و از میان خاكسترِ هستیِ خویش ققنوس بر می خیزاند جوان و شاداب كه اوجِ پروازش فراتر از اوجِ پیشین است و انبوه تجربیاتش گنجینهای است غنی كه او را باز می دارد از ورطههای سقوط و اُفول، و ققنوس اسطورهایِ ایران زمین سالیان بلندنشسته بر بلندای قامتِ ستونِ پُر غرورِ تخت جمشید به نظاره و به مشاهده دیده است عروجِ نخستین امپراطوری جهانی را كه بر بنیادهای عدالتِ بشری شكل گرفته، بیگانه با كینه توزیها، آشنا با همدلی ها و هم سو با والاترین اندیشهها.
امپراطوریِ كه در یك كران از جوششِ دریای نیل گرمی می گرفت و بسترِ آرامِ اروند را در آغوش داشت و دردیگر كران تا فراسوی آسیای صغیر و تا خاكِ مقدونیه پیش می رفت و از دیگر سوی دریای كژبین یا قزوینِ امروزیاش دامنه های البرز كوهِ او را به تر نمینوازش می داد.
اما بیگانهای ناآشنا با خوی مردمان، ستونِ امپراطوریای را فرو ریخت كه ققنوسِ پیروزمان دیده، بر آن به غرور تكیه زده بود ولی نماد ایرانی دیگر بار در آتش فرو رفت و امپراطوری پُر نشاط ترِ اشكانیان از آن آتش سر برآورد و چون این دومین نیز به پیری رسید، ققنوسِ ایرانیان شكوهمندترین توانِشِ خود را به جهان عرضه داشت، امپراطوری خسروانِ ساسانی، امپراطورییی بنیاد گرفته بر ارزش های دینی فردایی كه نمادی بود از دادگستری و انسان دوستی كه دیرزمانی پایدار ماند با پیشوائیِ عدالت جوئیِ نوشیروانی و شكوهِ فرزانگیِ بزرگمهری.
ظهورِ اسلامِ جوان آیین امپراطوری آخرینِ ایرانیان را به غبارِ فراموشی نسپرد كه ماهیتِ آن را دگرگون گرداند و دیری نپایید كه از میانِ آتش و دودِ برخاسته از آتش فشانِ حادثه امپراطوری ایرانی، دیگر بار پای گرفت، این بار در قلمرو فرهنگِ امپراطورییی كه بر بالهای لطیفِ زبانِ فارسی خوش جای گرفت در پرواز به اوج ها. زبانی كه مِحمِلی شد برای والاترین اندیشهها.
این زبان سپاهِ كلام و اندیشه خود را تا فراسوی بالكان در اروپا به پیش بُرد و از دیگر سوی مرزهای چین و كاشغر و همه آسیای صغیر و شبه قاره هند را در نوردید.
در این فرهنگ جهانگشاست كه اندیشه والاترین گوهرِ آدمی شمرده می شود و ارجمندترین هبهیی كه خداوند به انسان به ودیعت سپرده. فرهنگی كه خداوندگارش را می ستاید در مقامِ پدید آورنده جهان و خرد.
به نام خداوند جان و خرد كزین برتر اندیشه برنگذرد
فرهنگی كه دستیابی به همه هستی را با ابزارِ دانش ممكن می سازد.
درخت تو گر بارِ دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
فرهنگی كه اندرزت می دهد مهرورزی را.
به هوش باش دلی را از سهو نخراشی به ناخُنی كه توانی گرهگشایی كرد
و شاعرِ امروز و فردایش میگویدت: دل من دیرزمانی است كه می پندارد.
دوستی نیز گُل است مثلِ نیلوفر و ناز ساقهِ تُردِ ظریفی دارد.
بیگمان سنگ دل است آن كه روا می دارد جانِ این ساقهِ نازك را دانسته بیازارد.
و این فرهنگِ غنی و انسانی كه تشنه عدالت، شیفته مهر و جستجوگرِ انسانیت است، دریغ است جهانی نشود كه ققنوسِ ایرانی دیگر بار تن به آتش سپرده است.
من ...
به دلیل استعداد و عشقی كه به هنر داشتم و با صعهای كه خانواده و آشنایانم بر آن میگذاشتند به قصد جلوگیری از هرز رفتن این ذوق، به عنوان ودیعه الهی و نادیده گرفتن شدنِ آن، پا به عرصه بی كران هنرگذاشتم و سر از پا ناشناخته شروع به فعالیت در این وادی بیكران كردم.
به دست آوردن عنوان و رتبه و مقام علمی و عملیِ نخست كشوری در میان هنرجویانِ تمامی هنرستانهای وطن به عنوان تأییدیهای كه ماحصل نظر جمیع استادان و پیش كسوتان این فن نسبت به آموختههایم بود. به من آموخت كه هرگز ناامیدی را به خود راه نداده و همچنان در نبرد با سختیها و موانع پیش بروم.
دركِ آزادی عملی كه در هنر گرافیك وجود دارد روز به روز بیشتر تشویقم می كنم تا در ماندن و كار كردن در این رشته ارزشمند پافشاری كنم. دریای بیكران باشی یا گودال كوچك آب فرقی نمیكند. زلال كه باشی آسمان در توست.
«مقدمه»
روح انسان آشوبگر است و ساختار شكن، و با بیپروایی هستیِ پیرامونِ خود را دگرگون می سازد. در پیِ مفاهیم تازه، اندیشهها و مكاتبِ گذشته را در هم می ریزد. جویای تغییر و نیل به تعالی است. شیفته زیبایی و قدرت به هُنر روی می آورد تا زیبایی بیافریند.
با التیامِ دردهایش قدرت بگیرد و خود را در آینهی آن بنگرد. حال آن كه باتلاقِ روزمرگی و تكرار دهان میگشاید و انسان را از امید، آرزو و تلاطم تهی می كند. تقاضای بیشتر برای رهایی، فرو رفتن در كامِ نیستی است. از همین رو نو نگری، خلاقیت و تغییرپذیری لازمه ماندگاری و ادامه حیاتِ هر پدیده است. رُكود رِكود می آورد و حركت حركت.
فصل اول:
تاریخچه تصویرسازی
تصویرسازی در طول تاریخ چیزی جز روایتگری یا داستان پردازی نبوده است. اما شروع داستان سرایی به صورت مكتوب خود با آغاز تمدن های اسطوره ای و پیدایش اشكال خطوط نوشتاری بوده است كه به كمك آنها افسانه های اساطیری در كتیبه های سنگی و مهرها یا پاپیروس نوشته می شد.
هنر تصویرسازی قبل از پیدایش خط در دوران پارینه سنگی و میان سنگی در نمونه هایی مثل نقاشی غارها چیزی جز نقاشی جادویی نبوده است. در آن دوران نقوش در ارتباط با انتقال جادویی قدرتهای مرموز جهان طبیعت به درون زندگی جمعی انسانها و در مواقع شكار برای سیطره بر قدرت حیوانات یا در مواقع دیگر به همراه مراسم در رقص های آئینی به منظوره چیرگی بر قدرتهای تخریبگر طبیعت و ... به تصویر كشیده میشوند.
در مشرق زمین مثلاً در سرزمین چین تصویرسازی بازگویی نمادین گونه نقوش بود و به تدریج تحت تأثیر تعلیمات فرزانگانی چون لائوسه تصویرسازی، حكایتی اندرزگونه و پرداختی شاعرانه از پدیده های طبیعی میشود.
در سرزمین ایران سنت نقاشی مینیاتور پس از دوره عباسی و سلجوقی تا دوره تیموریان و پس از آغاز عصر نوین در عهد صفویه، نقوش تصویری روایتی راوی قصص و حكایت های منظوم بوده اند. در دوره صد ساله اخیر تصویر سازی معاصر در سبك قهوه خانهای و سقاخانه ای، دیگر بار داستان های حماسی شاهنامه در پردهسازیها و حكایت های مذهبی مانند داستانهای مربوط به واقعه كربلا به تصویر كشیدهاند.
تصویرسازی (تعریف)
هنر تصویرسازی از شاخه هنرهای كاربردی می باشد كه تصویرگر برای بیان ایدهها و ادراك خود از عناصر تجسمی به بهترین نحو سود می جوید.
تصویرساز باید فرا گیرد كه ضمن ایجاد تصویر و رعایت اصول آن سلایق مختلف سفارش دهندگان و اذهان عمومی را زیر نظر داشته باشد. تصویرگر باید سعی كند پیام هایی را كه درصدد انتقال آن می باشد از نظر موضوع و محتوای فكری و شكل و قالب افكارش را بسیار غنی و با ارزش و با رعایت همه جانبهی اصول زیباشناسی ارائه نماید.
در گذشته و قبل از پیدایش هنرهای كاربردی فعالیت های برخی از هنرمندان بیشتر در حیطه چاپ بود و هنرمندان تصویرساز تنها تصویرگران صنعت چاپ بودند. هنر تصویرسازی كه از جمله هنرهای كاربردی است شاخه ای از گرافیك می باشد.
تصویرسازی هنری است كه تصویرگر در آن اقدام به روایت گری مصور می نماید. موضوع كار تصویرگر میتواند یكی از داستان های مذهبی، ادبی، تاریخی، علمی و ... می باشد.
هنرهای مختلف علیرغم این كه هر كدام از وسایل و شیوه های اجرایی خاصی استفاده می كنند ولی نقطه مشترك در بین آنها بیان تصویری می باشد. استفاده از همه امكانات در هنر تصویرگری، موجب تعدد و گوناگونی تخصص ها و روش ها در این هنر شده است كه با گسترش فن آوری بشری روز به روز به این اشعابات افزوده می شود و منجر به پیدایش شگردهای بدیع و نوظهور گردیده است. ...
فهرست منابع و مآخذ
1- تصویر دنیای هنر، معماری اردستانی، جواد. افشار، مهدی، 1386 .
2- خلاصه تاریخ هنر، مرزبان، پرویز، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، 1380 .
3- پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، مطالعات كاربردی هنر، گودرزی (دیباج) دكتر مرتضی: عاملِ دگرگونی نوین 1384، چاپ اول.
4- پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، مطالعات كاربردی هنر، بلغاری، دكتر حسن: تجلی نور و رنگ در هنرهای ایرانی – اسلامی، 1384 ، چاپ اول.
5- پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، مطالعات كاربردی هنر، جلالی، علیرضا: مردم شناسی دینی هنر و پرسشهای هنرمندان، 1384 ، چاپ اول.
6- وزارت آموزش و پرورش، طراحی، اجرای آزمایش 2، فنی و حرفهای (گروه تحصیلی هنر) رشتههای نقاشی – گرافیك – چاپ دستی، 1382.
7- ناصری، حسن سادات «فردوسی و شاهنامه» مجله هنر و مردم، شمارههای 153 و 154 تهران، تیر و مرداد، 1354.
8- بوتلس، یوگنی ادواردویچ؛ تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه سیروس ایزدی، انتشارات هیرمند، تهران، 1374، ص 26.
9- تجلی شاهنامه در هنر اسلامی ایران، موزه ملی ایران، تهران، 1381 ، ص 26.
10- سایت اینترنت: www.google.cont
برای دریافت اینجا کلیک کنید
تعداد کل پیام ها : 0