توضیحات

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله بررسی مناسبات قومی – مذهبی در شهرهای مرزی (مطالعه موردی خراسان رضوی) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی مناسبات قومی – مذهبی در شهرهای مرزی (مطالعه موردی خراسان رضوی)  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی مناسبات قومی – مذهبی در شهرهای مرزی (مطالعه موردی خراسان رضوی)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی مناسبات قومی – مذهبی در شهرهای مرزی (مطالعه موردی خراسان رضوی) :

چکیده

دولتها به عنوان بازیگران اصلی نظام بینالملل، توجه خاصی به امنیت ملی خود دارند؛ چرا که این امر منعکس کننده توانائی بقای آنها به مثابه واحدهائی مستقل در عرصه جهانی است. امنیت به بر حذر بودن از خطراتی اطلاق میگردد که منافع و ارزشهای ملی را مورد تهدید قرار میدهد. هر چند در گفتمانهای کلاسیک امنیت ملی، تاکید اصلی بر بعد نظامی(سخت افزاری) امنیت بود، اما در گفتمانهای نوین تاکید روی ابعاد فرهنگی- اجتماعی (نرم افزاری) امنیت است. در این گفتمانها، شکافهای قومی- مذهبی به صورت بالقوه یکی از بسترهای مهم ناامنی سیاسی- اجتماعی شناخته میشود و عدم مدیریت صحیح مسایل قومی- مذهبی در جوامع چندپاره، میتواند بحرانهای عمیق سیاسی و اجتماعی را در پی داشته و تا مرز به خطر انداختن حیات نظام سیاسی به پیش رود. یکی از ویژگیهای ژئوسوسیولوژیک جمهوری اسلامی ایران، وجود گروههای قومی و مذهبی در سراسر نوار مرزی آن با دیگر کشورهای همسایه است. به ویژه با سوار شدن شکافهای قومی- زبانی بر شکافهای مذهبی در سراسر نواحی مرز شرقی و بخشهائی از مرز غربی و شمال شرق، بستر اجتماعی و فرهنگی برای کشمکشهای قومی- مذهبی فراهم گردیده است. تاریخ بعد از انقلاب اسلامی، نشان از آن دارد که در برهههائی از سه دهه گذشته، هر از چندگاه این شکافها سر باز کرده و خشونت و ستیزههائی را سبب گردیدهاند، البته در این میان نقش کشورهای همجوار و نیز قدرتهای فرامنطقهای بیتأثیر نبوده است. از این رو، اتخاذ سیاستهای عالمانه و راهبردهای مدبرانه درازمدت در جهت مدیریت مناسب این شکافها، نه تنها به خنثیسازی تهدیدات ناشی از آنها منجر میشود، بلکه میتواند آن را به فرصتی برای رشد و توسعه پایدار منطقهای تبدیل نماید.

واژگان کلیدی: امنیت ملی، شکاف قومی، ژئوسوسیولوژی، سیاست قومی.

طرح مسأله

یکی از پدیدههای مشهود در تاریخ معاصر ایران، حرکتهای گریز از مرکز و جدائیطلبانه در گوشه و کنار ایران، بویژه در مناطق مرزی با کشورهای همجوار بوده است. از زمان پیدایش دولت صفویه به این سو، همواره مناطق مرزی ایران دچار بیثباتی، ناامنی و اغتشاش بوده است. متأسفانه به دلیل بیکفایتی زمامداران وقت از یک سو، و دسیسهچینیهای قدرتهای خارجی از دیگر سو، بخش مهمی از سرحدات ایران طی قراردادهای ننگین استعماری از دست رفته است. با تشکیل دولت مطلقه پهلوی به دنبال کودتای سوم اسفند 1299، هرچند سیاستهای قهرآمیز آن زمینهساز ایجاد نوعی وحدت، انسجام ملی و اجتماعی و تثبیت مرزها گردید، اما با تضعیف حکومتهای مرکزی در برهههای مختلف بعدی، مجددا زمینه برای حرکتهای گریز از مرکز و جدائیطلبانه در مناطق مرزی فراهم گشته و هر از چند گاه بحرانهای قومی این مناطق را فرا

450

ھما ش م ی ی زی و ا ؛ چا ش و ر یا
30 و 31 فروردین – 1391 دانشگاه سیستان و بلوچستان
National Congress on Border Cities and Security; Challenges and Strategies – CBCS 2012

میگرفت. در فاصله شهریور 1320 تا 1330 و نیز سالهای نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد ظهور چنین بحرانهائی در آذربایجان، کردستان، خوزستان، بلوچستان و ترکمنصحراء بودهایم. وجود چنین ناآرامیهائی بود که رژیم بعث عراق را تشجیع نمود تا جنگ هشت ساله را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل نماید.

به رغم آرامش نسبی که طی سالهای اخیر در اطراف مرزهای ایران پدید آمده است، متأسفانه هنوز پتانسیل حرکتهای گریز از مرکز در مناطق مرزی از بین نرفته و از این رو، همچنان تهدیدها و آسیبهای ژئوپلتیکی و ژئوسوسیولوژیکی از ناحیه مرزها متوجه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. پرسشی که در اینجا مطرح میباشد اینکه کدام ویژگی ژئوپلتیکی و ژئوسوسیولوژیکی در مناطق مرزی ایران سبب شکلگیری چنین تهدیداتی شده است؟ و چگونه میتوان با چنین آسیبهائی مقابله نمود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان این فرض را مطرح کرد که مهمترین ویژگی ژئوپلتیکی و ژئوسوسیولوژیکی در مناطق مرزی ایران وجود پراکندگیهای قومی و مذهبی و ترکیب تراکمی شکافهای قومی، زبانی و مذهبی در این نواحی است؛ بخصوص که گروههای قومی- مذهبی این مناطق دارای وابستگیها و پیوستگیهائی با گروههای هم نژاد و هم کیش خود در آن سوی مرزها میباشند. این امر بستر لازم را برای دخالتهای بیگانگان و نیز قدرتهای فرامنطقهای فراهم نموده است. قبل از پرداختن به این فرض، لازم است بحثی نظری درباره شکافهای اجتماعی و قومی داشته باشیم.

شکافهای اجتماعی

شکافهای اجتماعی1 به معیارها، مرزها وتفاوتهایی دلالت دارند که گروههای مختلف اجتماعی را از یکدیگر جدا ساخته و یا رودرروی یکدیگر قرار میدهند. شکاف در شکل طبیعی آن دلالت بر مرزهای اختلاف و تعارض بین افراد، گروهها و نهادها دارد (داودی، .(12 :1381 ریشه این اختلاف یا تعارض، ممکن است در دو چیز باشد: یا در ویژگیهای فیزیولوژیک و طبع انسانی است که خصوصیات دگرگونناپذیر، پایدار و همیشگی جوامع انسانی را تشکیل میدهد (مانند جنسیت، سن، نژاد و; )
و به آنها »شکاف ساختاری« میگویند، و یا در عوامل ناشی از زندگی تاریخی بشر است که به مقتضای پیشرفت و تکامل جوامع به تدریج برخورد منافع، علایق و اندیشهها، زمینه بروز اختلافات را فراهم میسازد (مانند قومیت ، طبقه ،مذهب و;) و

به آنها »شکاف تاریخی« میگویند. تمامی شکافهای اجتماعی میتوانند در زندگی سیاسی بازتاب داشته باشند که در این صورت به »شکاف سیاسی«2 تبدیل میشوند. از این رو، شکافهای سیاسی بیانگر خطوط تمایز و تعارضی است که بر سر اعتقادات، منافع، جهتگیریها و عملکرد سیاسی گروههای مختلف فعال و یا مؤثر در عرصه سیاست وجود دارد و گاه و بی گاه این گروهها را به اشکال مختلفی رویاروی هم قرار میدهد. بنابراین، عرصههای مختلف غیرسیاسی نظیر قومیت، زبان، مذهب و… میتوانند به خاستگاه شکافهای سیاسی تبدیل شوند .(Lasswell , 1952: 20)

شکافهای اجتماعی به لحاظ میزان تأثیرگذاری بر زندگی سیاسی به »فعال« و »غیرفعال« تقسیم میشوند. شکافهای فعال بر خلاف غیر فعال، شکافهایی هستند که برپایه آنها آگاهی، سازماندهی و عمل سیاسی صورت میگیرد (بشیریه، :1372 .(100 پویایی جامعه و سیاست، تا اندازهای محصول فعالیت شکافهای اجتماعی در طول زمان است. شکافهای اجتماعی به لحاظ »ماهیتی« نیز با یکدیگر متفاوتند. ماهیت شکافها بر نوع و محتوای تمایزات و اختلافات نهفته در آنها دلالت دارد.

برخی شکافها، ناشی از تمایز و اختلاف بر سر موقعیت و منافع اقتصادی هستند، درحالیکه برخی دیگر از تفاوتهای هویتی یا عقیدتی سرچشمه میگیرند. به نظر میرسد که نوع و ماهیت شکافها بر سرشت و ویژگیهای کشمکشهای برآمده از آنها تأثیر دارد. کشمکشهای برآمده از »شکافهای هویتی« (نظیر شکافهای مذهبی و قومی) به احتمال زیاد حاوی خصومت و خشونت بیشتری نسبت به کشمکشهای برآمده از »شکافهای اقتصادی« (نظیر شکافهای صنفی، حرفهای و طبقاتی)

هستند (بنگرید به: دلاوری، .(1378

1 Social Cleavages 2. Political Cleavage

451

ھما ش م ی ی زی و ا ؛ چا ش و ر یا
30 و 31 فروردین – 1391 دانشگاه سیستان و بلوچستان
National Congress on Border Cities and Security; Challenges and Strategies – CBCS 2012

نحوه ترکیب شکافها نیز بر گروهبندی و پتانسیل کشمکش اجتماعی و سیاسی تأثیر دارد. اگر شکافهای سیاسی و اجتماعی موجود به صورت متراکم قرار گیرند، تعداد گروههایی که در اطراف آنها شکل مییابد کمتر، اما احتمال اینکه کشمکشهای برآمده از آنها شدیدتر و خشونتآمیزتر شوند، بیشتر میشود. برعکس، اگر شکافهای موجود به شیوه موازی و یا متقاطع قرار گیرند، تعداد گروههایی که در اطراف آنها پدید میآیند بیشتر، اما احتمال تشدید خشونتها و کشمکشها کمتر میشود.

جهت شکافهای اجتماعی – که بر آماج نیروهای معارضی که حول محور شکافهای سیاسی فعال شده در یک جامعه دلالت میکند – نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی شکافهای فعال شده به گونهای هستند که همگی نیروهای معارض برآمده از خود را با دولت مواجه و درگیر میکنند، برخی این نیروها را در درون جامعه با یکدیگر مواجه میسازند و برخی دیگر نیز این نیروها را در درون دولت به صورت رقابت و رویارویی نهادها و یا جناحبندیهای سیاسی ظاهر میسازند. جهتگیری شکافها در هر جامعه بیش از هر چیز به موقعیت و ماهیت دولت از یک سو، و ویژگیهای جامعه مدنی از سوی دیگر، بستگی دارد. در جوامعی که دولت بسته و اقتدارگرا است و بخش اعظم منابع کشور در تصرف و کنترل دولت است و در عین حال، دولت رأساً متولی پیشبرد جریان نوسازی و اصلاحات است، معمولاً شکافها و تعارضات اجتماعی و سیاسی همگی کم و بیش معطوف به دولت هستند. یعنی به همان اندازه که دولت مستقیماً و شدیداً بر موقعیت و سرنوشت تمامی گروهبندیهای اجتماعی مسلط و تأثیرگذار است، تقاضا و نارضایتیهای این گروهبندیها نیز هنگام بروز مستقیماً متوجه دولت میشود. چنین دولتهایی اصولاً امکان چندانی برای گسترش جامعه مدنی باقی نمیگذارند. بنابراین، حتی آن بخش از مسائل و کشمکشهای روزمره که میتواند در شکلهای غیرسیاسی و در چارچوب تشکلها و سازوکارهای مدنی پیگیری و حل و فصل شود، معمولاً ماهیتی سیاسی پیدا میکند و نهایتاً دولت را به طرف همه مسائل و کشمکشهای اجتماعی تبدیل مینماید. برعکس، در جوامعی که دارای دولتهای باز میباشند و دولت کمتر در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مداخله میکند، بخشی از کشمکشها در سطح جامعه مدنی جریان مییابد و دولت از اینکه به آماج مستقیم بسیاری از این نوع کشمکشها تبدیل شود، در امان میماند. آن بخش از کشمکشها نیز که به درون دولت منتقل میشود، از طریق سازوکارهای نهادمند و دموکراتیک بصورت مسالمتآمیز حل و فصل میشود (داودی، .(16 :1381

گروههای قومی

شکافهای قومی سبب پیدایش گروههای مختلف قومی میشود. تمایزاتی که گروههای مختلف قومی را از یکدیگر جدا میسازند، بسته به نوع تعریفی که از قومیت و گروه قومی ارائه می دهیم، متفاوت است. عدهای قومیت را براساس معیارهای مذهبی، برخی معیار نژادی و عدهای دیگر نیز بر اساس معیارهای فرهنگی تعریف کردهاند((Theodorson, 1969: 135

. گروه قومی را میتوان اجتماع کوچکی از انسانها در درون جامعهای بزرگتر دانست که به صورت »واقعی« یا »احساسی« و »ادارکی« دارای اصل و نسبت مشترك، خاطرات مشترك و گذشته تاریخی ـ فرهنگی مشترك و نیز یک یا چند عنصر سمبلیک نظیر خویشاوندی، مذهب، زبان، سرزمین و خصوصیات ظاهری و فیزیکی مشترك هستند، که هویت گروهی آنان را از گروههای دیگر متمایز میسازد و اعضای آن به تعلقات گروهی ـ قومی خود آگاهی دارند (بنگرید به: مقصودی، .(1380

چند نکته در تعریف فوق وجود دارد که در تبیین وجوه تفاوت مورد نظر در شکاف قومی، ما را یاری میرساند. اولاً، هر گروه قومی دارای نامی است که نه تنها بیانگر هویت آن گروه، بلکه نشان دهنده شخصیت جمعی آن نیز هست. ثانیاً، چیزی که مهم است نه میراث ژنتیکی، بلکه عقیده یا افسانه نیاکان و اجداد مشترك است. یعنی حتماً لازم نیست اعضای یک قوم واقعاً خون مشترك و یا توارث نژادی داشته باشند، بلکه مهم اعتقاد به حیاتی بودن توارث مادی است که افسانهها و عقاید نژاد مشترك را شامل میشود. ثالثاً، در تکوین قومیت خاطرات تاریخی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. این خاطرات منابع التزام اخلاقی اعضاء و سنتهای انتخابی (از جمله افسانهها) مربوط به گذشته را شامل میشود. رابعاً، فرهنگ نیز در تکوین قومیت از اهمیت زیادی برخوردار است. اجزاء فرهنگ شامل لباس، غذا، موسیقی حرفهها، معماری و هم چنین مقررات، آداب و رسوم و نهادها میشود. در این میان »زبان« بارزترین وجه تمایز فرهنگی یک قوم میان اقوام مختلف است. تداوم زبان نشانه تداوم استقلال

452

ھما ش م ی ی زی و ا ؛ چا ش و ر یا
30 و 31 فروردین – 1391 دانشگاه سیستان و بلوچستان
National Congress on Border Cities and Security; Challenges and Strategies – CBCS 2012

قومی و فرهنگی است. »مذهب« نیز گرچه امروزه یک معیار کلیدی تمایز قومی نیست، اما میتواند به عنوان یک نیروی حیاتی بسیار مهم در تمایزات و تفاوت های قومی مطرح باشد. خامساً، آنچه برای یک قوم از اهمیت حیاتی برخوردار است، حس وابستگی به یک سرزمین مشخص و ویژه است. در اینجا منظور تملّک سرزمین نیست، بلکه حس پیوند دو جانبه مردم و سرزمین، حتّی از مسافت و فاصله دور است. عقیده در مورد ارتباط تاریخی مردم یک سرزمین و اشتیاق به بازگشت به اماکن مقدسهای که تاریخ قومی با نقاط عطف مهم مانند تولد، آزادی، شکست، پیروزی، رهایی، تقدیس و … برخورد کند، در ایجاد هویت قومی نقش مهمی دارد. آخرین عنصر در تمایزات قومی، همبستگی و وحدت منافع است. البته تمام افراد و اعضای یک قوم حس یکسانی از تعلّق به جامعه ندارند. معمولاً در جوامعی که اقلیتهای قومی از شاخصهای توسعه یافتگی چندانی نسبت به اکثریت یا سایر اقلیتها برخودار نباشند، احساس همبستگی گروهی در میان آنها فزونتر میشود (Smith, 1989: .24-30)

برای دریافت اینجا کلیک کنید

سوالات و نظرات شما

برچسب ها

سایت پروژه word, دانلود پروژه word, سایت پروژه, پروژه دات کام,
Copyright © 2014 cpro.ir
 
Clicky